نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی زنده به گور - صادق هدایت
4.4
548 رای
مرتبسازی: جدیدترین
Mahdi Abdollahi
۱۴۰۳/۱/۲۱
00
کتاب داستانی بشدت گیرا و جذاب
به نام خدا همراه هستیم با اثر که نه رد پای او! او که از زندگی بهرهای نبرد حتی به ظاهر و فرم شکل و در نهایت پایان ظاهرا تلخی داشت اما چیزی که به جا گذاشت هرچند اندک اما یادگاری از میراثی کریه و وحشتناک از دورانی که در آن زندگی میکرد و گویی با هر کلام درد و اندوه مردمان مردمانی که که حتی خودشان هم نمیدانستند در چه فلاکتی دست و پا میزنند و اما اینگونه جاودان شد و چنانچه آن را بخوانی انگار آن را لمس میکمی با روحت و البته داستانهای او فقط حالت خام و عادیه روز مره را نیز نداشتند بلکه چیزی فراتر و حسی به آنان اضافه مسکرد چیزی که امروز سورعال مینامند یعنی ماهیت اشیاع و یا همچین چیزی که این را در اسارهی باقی زندگیاش یعنی بوف کور به طور صریح با کلام به نمایش دراورد و رنگ دیگری زد به آن ویرانهها که رنگ او بود و اثرش ماندگار شد هرچند خودش به انتهای مسیر رسید انگار و این را در این اثر یعنی زنده به گور به نرمی و روشنی شرح میدهد آن جا که به پاریس رفت تا شروع جدید داشته باشد ولیکن آنطور که میخواست پیش نرفت و درواقع او از چیزی آگاه بود که نمیتوانست تغییرش بدهد چرا که حتی آثارش هم آنزمان ارزش خاصی نداشتند و نتوانست تاب بیاورد... اما باقی داستانهای کوتاهش که به انگاره عبرتند و تراژیک و آخرین داستان که آب زندگی نام داشت انگار که روح خود نویسنده در آن دمیده شده بود امیدهایش همهی امیدهایش!
باید اعتراف کنم من کتاب داستان ایرانی خیلی کم خوندم، شاید این سومیش بود. و ازین جهت برام ارزشمند بود که فرهنگ عامه رو در اون برهه تاریخی قشنگ تصویرسازی کرده بود. مخصوصا در داستانهای آبجی خانم، حاجی مراد و مرده خورها نکات ظریفی رو میبینیم که واقعا مردم در یک سطح فرهنگی باهاش درگیر بودند.
داستان زنده به گور، فضایی گنگ داره که احساس پوچی و درماندگی از زندگی رو بهخوبی منتقل میکنه
و در داستانهای دیگر کتاب هم صادق هدایت اعتقاداتش را به ظرافت وارد داستانها کرده.
گویندگی آقای ساروی هم بینظیر بود و کاملا حس و حال داستان را به شنونده منتقل میکند.
داستان زنده به گور، فضایی گنگ داره که احساس پوچی و درماندگی از زندگی رو بهخوبی منتقل میکنه
و در داستانهای دیگر کتاب هم صادق هدایت اعتقاداتش را به ظرافت وارد داستانها کرده.
گویندگی آقای ساروی هم بینظیر بود و کاملا حس و حال داستان را به شنونده منتقل میکند.
چند داستان کوتاه و زیبا از صادق هدایت هر کدام به نوعی آموزنده بودن. و داستان آب زندگی چقدر آموزنده بود که تا آخر زمان درس زندگی و آزادی میدهد. و در طول تاریخ چه افرادی بی سواد و منافع طلب بر مردم ناآگاه حکمرانی کردند و خودشان را پیغبر نامیدند و مردم که نابینا و ناشنوا بودند منظور همان آدمهای ساده لوح و خرافاتی را فریب دادند و بر تخت نشستند. به امید اینکه هیچ مردمی زیر بار ذلت و زور نباشن و اگر هم باشند منجی آنها را نجات بدهد و آزاد کند.
صادق هدایت، برای من تابو بود و از سبک نوشتنش گریزان بودم، گوش که کردم، این تابو شکست🙂 با نوع خوانش و علاقه من موافق نیست، اما، با حجم افسردگی و دلمردگی در این نوشتارهای هدایت است، با احساس دیگری از سایههای وجود خود آشنا شدم که با تمام افراد همراه است. حس کردم که این خوددوستی را باید پذیرفت و با گرگهای سفید و سیاه وجودی ذهن هر فردی باید خود فرد آشنا شد و درک کرد که کدامشان را تغذیه کرد. هدایت را با افکاری که دارد را باید از کتابهای زیادی خواند و آشنا شد و درک کرد تا بتوان نظر داد. ما با کفش او راه نرفتیم؟! سبک نگارش و تحریر جزئیات دقیق که به جان مخاطب میتونه نفوذ کند نشان از دانش قوی است که جذب مخاطب را به خوبی بلد است حالا با افکار شاد یا با افکار منفی که زودتر برای مخاطب جا باز میکند. الان که میخوانم گارد کتابهای صادق هدایت کمتر شده است و رشد فردی در این مهم موثر بوده است و این روزگار باید میشنیدم و مناسب بوده است. البته صوتی بودن کتاب زنده به گور، اثر صادق هدایت با صدای گویندگی خوب علی دنیوی ساروی نیز مکمل خوبی بود. سپاس کتابراه 🙏
این کتاب شامل چند داستان کوتاه از صادق هدایت است با گویندگی دلنشین که ارزش کتاب را دوچندان میکند. اما این کتاب برای هر مخاطبی نمیتواند لذتبخش باشد، بخصوص افراد سوگوار و افسرده که خواندن آن توصیه نمیگردد. محوریت اغلب داستانهای کتاب درباره نحوه خودکشی و اینکه باید صورت دهد یا نه، میباشد. غم و مشکلات جزء لاینفک زندگی انسان میباشد و گاه بیتوجهی به خود، میتواند منجر به طولانی شدن اثرات آن در زندگی شود، اما قسمت زیبای کتاب، نحوه نگارش آن میباشد که هنرمندانه این احساسات را به تصویر میکشد. وجود مشکلات در زندگانی انسان امری بدیهی و همیشگی است اما اینکه چگونه در برابر این مشکلات رفتار کنیم به انتخاب خود ماست. مبارزه یا تسلیم و شکست؟!
باسلام. با توجه به اینکه از نوجوانی این کتاب را چندین بار خواندم ومجددا از طریق کتابراه گوش دادم وبا توجه به اثر مرحوم صادق خان هرگز خودم را در حد واندازه ندیدم که بخواهم اظهار نظر کنم وهمیشه فقط گفتم روحت شاد اقای هدایت ولذت بردم وبه اقای هدایت که یک ایرانی بوده افتخار کردم ضمن از اقای علی آقا دنیوی وبخصوص کتابراه تشکر ویژه وفروان دارم
با سلام تحلیل من درباره داستان اول «زنده به گور» شخصیتی که در این کتاب وجود دارد به پوچی رسیده است و برای زندگی و هرکار دیگری هیچ دلیلی نمیبیند، زنده ماندن برای این فرد بی فایده و تکرار مکررات است و هر لحظه برای او دردی تازه است و این میشود که به دنبال تمام کردن کار خویش است. اما داستان اینجا تمام نمیشود، بلکه تلاشهاب ناکام او برای خودکشی، درد او را تشدید میکند. خسته جان داستان وقتی تلاشهای خود را بیهوده میبیند حتی نسبت به مرگ هم سرد میشود. جالب این است این فرد آزادانه مطالبی را که در گوشه ذهن و روح او خاک گرفته به زبان قلم میگوید، کاری که اکثر افراد از آن میترسند و به بهانههای مختلف از آن فراریاند. اما من این آزادی را میپسندم و این رفتار را طبیعی و درست میدانم و از زندگی و رفتار بی پایه و اساس اکثر انسانها متعجب هستم. تایید من همین حد کافی است لکن برای ادامه راه، نه... حیوانی که زخمی شده در تلاش است تا زخم خود را تسکین بدهد و در روند بهبود آن تسریع ببخشد. در بدبینانهترین حالت مثل انسان داستان ما، مثل همان حیوان زخمی است که حتی اگر از فکر و اندیشه و... بهره مند نباشد از روی همین غریزه به دنبال درمانی میگردد. وجود مشکلات در زندگانی انسان امری بدیهی و همیشگی است اما اینکه چگونه در برابر این مشکلات رفتار کنیم به انتخاب خود ماست. مبارزه یا تسلیم و شکست؟ (این خلاصهای از زخم و مرهم داستان زنده به گور است.)
من توصیه میکنم نخوانید مشکلات زیادی داشتم و بعد از خواندن این کتاب اگه مختصر اعتقادی به قیامت نداشتم شاید خودکشی میکردم در اینکه صادق هدایت نویسندهی متبحری بود حرفی نیست اما اگه شماهم توزندگی رنج میکشید از آثار ایشون دوری کنید درمانی برای شما نداره فقط از زنده بودن متنفرتون میکنه
با سلام صادق هدایت نویسندهای است در اوج فن نویسندگی، همین که در کتابهایش به راحتی به هدف خودش دست مییابد و خواسته هایش را در عمق روح و جان خواننده رسوخ میدهد نشان دهنده اوج قدرت او در این مطلب میباشد قدرت هدایت در تحمیل افکارش به خواننده آنقدر بالاست که با وجود مقاومت خواننده در مقابل پذیرش القاعات منفی و مخربی که بی انگیزگی و پوچی را ترویج میکند ذهنیات او باز هم افکار خواننده را قلقلک داده و عمق جانش را هدف قرار میدهد، در کنار قدرت هدایت هنر مجری در اجرای کتاب هم بلا منازع و غیر قابل انکار است، ممنون از کتابراه
این کتاب از آن دسته کتابهایی بود که در ابتدا میخاستم کنار بگذارم و گوش ندهم به علت غم و اندوه و افسردگی و.. که بهم تحمیل میکرد.
ولی به حدی در وجودم رخنه کرد ک در یک روز کتاب را تمام کردم
کتاب شامل داستانهای کوتاه و خلاصه است. ک در لحظه اخر خواننده رو شگفت زده میکند، مانند داستان هفتمش به اسم آبجی خانم.
حسی که از این کتاب گرفتم منو به سالهایی دور برد، انگار که در آن لحظه آن اتفاق هارا با چشم خود میدیدم.
با اینکه سراسر داستان غم و اندوه بود ولی از شنیدنش لذت بردم❤️👌
ولی به حدی در وجودم رخنه کرد ک در یک روز کتاب را تمام کردم
کتاب شامل داستانهای کوتاه و خلاصه است. ک در لحظه اخر خواننده رو شگفت زده میکند، مانند داستان هفتمش به اسم آبجی خانم.
حسی که از این کتاب گرفتم منو به سالهایی دور برد، انگار که در آن لحظه آن اتفاق هارا با چشم خود میدیدم.
با اینکه سراسر داستان غم و اندوه بود ولی از شنیدنش لذت بردم❤️👌