معرفی و دانلود کتاب آناشید

عکس جلد کتاب آناشید
قیمت:
۱۰,۰۰۰ تومان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب آناشید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب آناشید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب آناشید

کتاب آناشید نوشته سارا شاطرعباس، داستان عاشقانه‌ی دختری را روایت می‌کند که به فرزندخواندگی پذیرفته می‌شود. این کتاب با زبانی گیرا و لحنی جذاب به رشته تحریر درآمده است.

آناشید دختری با موهای طلایی، پوستی سفید و چشمان آبی، تنها فرزند سیاوش است. او پدری مهربان برای آناشید است. سیاوش از طلوع آفتاب تا غروب خورشید در معدن به کار مشغول می‌شود.

آناشید هر روز با سبدی پر از غذا، آب و میوه به سوی معدن راهی می‌شود تا با پدرش غذا بخورد. همه از علاقه میان پدر و دختر خبر داشتند و در دلشان آن‌ها را تحسین می‌کردند.

با سارا شاطرعباس بیشتر آشنا شویم:

سارا شاطر عباس، در سال 1367 در تهران به دنیا آمد. او که دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی است، از سال 1385 در زمینه شعر و داستان شروع به فعالیت کرد.

او در سال 1386 مقام سوم در منطقه ورامین را به دست آورد، در سال 1397 نیز منتخب جشنواره فاخته و در سال 1398 هم منتخب جشنواره قلم ایرانی شناخته شد.

در بخشی از کتاب آناشید می‌خوانیم:

آفتاب بر پیکره‌ی خانه تابیده بود. آناشید از پشت پنجره مادرش را دید که سرگرم آشپزی است کلون در را به صدا درآورد. خیلی وقت می‌شد که کسی این کلون را به صدا در نیاورده بود. آناهیتا با گم شدن آناشید، خود را در خانه محبوس کرده بود. تعجب در تمام وجودش شکل گرفت با ترس به سمت در رفت و با صدایی محزون گفت: بله؟ آناشید و سیاوش هر دو به روی هم لبخند زدند و آناشید با مهربانی گفت: مادر، من هستم آناشید، در را باز کن. صدای آناشید در گوش او پژواک شد لحظه‌ای باور نمی‌کرد که خود او باشد ترسید که دختر بچه‌ای قصد شوخی با او را دارد اما درنگ را جایز ندانست و در را باز کرد. اولین تصویر، چهره‌ی سیاوش بود. زبان در دهانش نمی‌چرخید چطور ممکن بود!؟ سیلی محکمی به خود زد و از سیاوش پرسید: آیا من خواب می‌بینم؟

سیاوش و آناشید بلند خندیدند و گفتند نه، تو خواب نیستی بیداری بیدار. آناشید مادرش را محکم در آغوش گرفت و بوسه‌ای از پیشانی او زد و گفت: بهتره هر سه به خانه برویم چون حرف‌های زیادی برای گفتن داریم. آناهیتا مشتاق بود تا داستان آن‌ها را بداند مقابل آن‌ها نشست و منتظر ماند. سیاوش گفت: آن روز معدن ریزش کرد و چون من از بقیه عقب تر بودم نتوانستم خودم را نجات بدهم؛ بیهوش آن جا افتاده بودم یکی از جادوگرها، من را به درون کوه برد. جادوگر پیر که بر تخت تکیه زده بود با مشاهده‌ی من، به فکر نقشه افتاد که از طریق من، سلطنت را به دست بگیرد. من چند روز همچنان بیهوش بودم همین که به هوش آمدم و خواستم ببینم کی هستم و کجا هستم وجود من را هم، همچون خودشان اهریمنی کردند. آناشید هم تمام اتفاق‌هایی که برایش رقم خورده بود را برای مادرش گفت.

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب آناشید
نویسنده
ناشر چاپینشر عطران
سال انتشار۱۳۹۹
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات38
زبانفارسی
شابک978-622-7037-54-8
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب آناشید

هیچ نظری برای این کتاب ثبت نشده است.

راهنمای مطالعه کتاب آناشید

برای دریافت کتاب آناشید و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.