معرفی و دانلود کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه)

عکس جلد کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه)
قیمت:
۱۰۰۰۰ 5000 تومان ۵۰%
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه)

کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه) از بهترین آثار زنده یاد غلامحسین ساعدی در باب مرگ و زندگی، آگاهی و عدم آگاهی، خرافه و واقعیت، مستی و هشیاری و... است.

این کتاب قصه‌ی مردم محله‌ای را به تصویر می‌کشد که به خاطر سر و صداهای هولناکی که از یک خانه خالی از سکنه می‌آید ترسیده و در رابطه با این موضوع و اتفاقات مربوط آن بحث و جدل می‌کنند.

آی بی کلاه، آی باکلاه در حقیقت از دو پرده تشکیل شده، در پرده‌ی اول مردی بر روی تراس خانه‌ای متروک به تصویر کشیده می‌شود که به سبب آشنایی با اخلاق و عادات اهالی محل به آن‌ها تلقین می‌کند که دزدان و غارتگران در خانه کمین کرده‌اند، اما در آخر این قسمت از نمایش، هنگامی که پیرزنی فرتوت با عروسکی در دستش از خانه خارج می‌شود مردم می‌فهمند که سرشان کلاه رفته و فریب خورده‌اند.

در پرده‌ی دوم نمایش، به راستی عده‌ای دزد و غارتگر به همان خانه‌ی متروک هجوم می‌برند اما مردم با بی‌تفاوتی سبب می‌شوند تا مرد بر روی تراس به وسیله‌ی دزدان غارت شود. ساعدی در این پرده قصد دارد تا به شما بفهماند اگر روشنفکران بی‌تفاوت باشند و به مردم دروغ بگویند، جامعه به نابودی کشانده می‌شود.

از این کتاب مشهور، نمایشی با بازی عزت‌الله انتظامی و علی نصیریان در سال 1346 بر روی صحنه رفت که تاثیر بسیاری بر روی مردم گذاشت.

غلامحسین ساعدی بیشتر بشناسیم:

غلامحسین ساعدی در سال 1314 در شهر تبریز چشم به جهان گشود. او دکترای روانشناسی داشت و بیشتر شخصیت‌های آثارش اشخاص آسیب دیده و روان‌پریش بودند. ساعدی آثار نمایشی و داستانی خود را غالبا با اسم مستعار گوهر مراد به چاپ می‌رساند.

نخستین مجموعه داستان او در سال 1329 تحت عنوان شب نشینی باشکوه منتشر شد و بعد از آن آثار برجسته‌ی بسیاری را خلق کرد. ساعدی در سال 1364 در فرانسه دارفانی را وداع گفت و در کنار صادق هدایت به خاک سپرده شد.

در بخشی از کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه) می‌خوانیم:

محله‌ای نوساز در حاشیه‌ی شهر. صحنه‌، محوطه‌ایست که از تلاقی چند کوچه به وجود آمده. خانه‌ها همه تازه‌ساز است و خوش‌نما. طرف راست صحنه، خانه‌ای‌ست متروک و قدیمی با در و پیکر زمخت و دیوارهای خشتی. بیشتر پنجره‌های این خانه تخته‌کوب شده است. در نبش این خانه، پنجره‌ی دراز و بی‌قواره‌ای‌ست که راه‌پله‌ها را روشن می‌کند. طرف چپ صحنه، دو خانه با دو در کنار هم و چند پنجره. خانه‌ی جلویی، بالکن دارد و پنجره‌ی بزرگی که درست رو به روی راه پله‌های خانه‌ی متروک قرار گرفته. عقب صحنه نمای خانه‌ی دیگری‌ست با چند پنجره و دری بزرگ.

نیمه‌های شب است. چند چراغ خواب از پشت چند پنجره پیداست. تنها، چراغ خانه‌ای که بالکن دارد روشن است. ماه درآمده، نور ملایمی همه‌جا را پوشانده. در خانه‌ی رو به رو باز می‌شود، اول سر پیرمرد و بعد سر دختر از لای در پیدا می‌شود، هر دو وحشت‌زده‌اند. پیداست که تازه از خواب پریده‌اند. پیرمرد «رب‌دوشامبر» مستعملی به تن دارد. چند لحظه با ترس و وحشت به خانه‌ی متروک خیره می‌شوند، گوش می‌خوابانند، پنجره‌ها را نگاه می‌کنند، هر دو مردّدند.

فهرست مطالب کتاب

شخصیت‌های نمایشنامه
آی بی‌کلاه
آی باکلاه

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه)
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات گیوا
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات96
زبانفارسی
شابک978-600-451-651-8
موضوع کتابنمایشنامه ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک
۱۰۰۰۰ 5000 ت ۵۰%
خرید کتاب الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه)

Ali Fattahi
۱۳۹۹/۹/۱۱
برزنی که از طاق سینه گسسته خاک-خاکی سرد و ژندان-روییده بود و نمو یافته بود. همچو جوی آبی که قشر سخت و ستوار صخره‌ای را سفته و از بند بن کوهسار غل بشکسته و همچو مرغی در قبضه اسارت بیرون جهیده است. ولی جویباری که آبی لوش و لجن گرفته دارد. این کوی گرچه درآیینه سپهر صاف قامت برافراشته، اما آنان که اندر این برزن بالین سیاحت زندگانی نهاده اند، آنان که دیدگانشان بر بازاندیشی برهم نهاده‌اند و در عوض پوشی تیره زده و می‌گسار و حزن مشبوع برابرش آویخته‌اند. این مردمان که در سراچه مسئله گشایشان که نه تنها گشایش نمی‌یابد بل بر آن گرهی سفت و سخت نیز می‌افزایند، در ننوی خردشان تارمیغ‌هایی فرش گسترده‌اند و بارانی نه تنها پاکیزه، بلکه آلایش و پلشت انباشت بارش دارد که تالار اذهانشان را ز نیکی و تدبیر می‌روبد و همچون کلبه‌ای که در دود آتش خفه می‌شود، مغروق می‌سازد و این کریهی بر تپنده جانشان نیز رخنه میکند و در تمام شراین کالبد نا شکلشان میمخد و اندک اندک در انتهای خندقی که در صدر شان سفته شده چون گرداب مکیده میشوند و مکیده، تا زمانی که دیگر ذره‌ای جنبش نداشته باشند. آن هنگام قالب بی روحشان بر روزگار سپرندگان خاک میهمان میشود و آهسته آهسته می‌پوسند و می‌گسلند. لیک این فرسایش درنده خو تنها تنشان را چون جذامیان میخورد اما جوهر دمشان آن هنگام احوال سخت پلیدتری خواهد داشت. زیرا به واسطه موریانه‌ها و مارهایی حسرت و فغان و غفلت نام تار و پود دریده خواهد شد...
سید حسین میرباقری
۱۴۰۲/۴/۳
غلامحسین ساعدی نوسنده‌ای متعهد که مدام در حال نقد جامعه و پیرامون خودش بود و در این اثر بسیار روان و ساده با داستانی بسیار ساده قلم نقادی بر می‌دارد به نظرم برای هر علاقه مند نمایش و ادبیات نمایشی خواندن این اثر حظ وافری خواهد داشت
شهرام ریاحی
۱۴۰۱/۶/۲۲
مرحوم ساعدی تمام جامعه را نقد می‌کرد
حتی پزشکان که همکارای خودشون بودن و این نشان از بی‌طرفی و روشنفکری اوست.
شکوفه محمودزاده مجاوری
۱۴۰۰/۵/۵
داستان جالبی داشت. خیلی زیبا اوضاع جامعه آن زمان را به تصویر کشید.
اگر به خواندن نمایشنانه علاقه دارید انتخاب خوبی هست.
حمید پارسا وثوق
۱۳۹۹/۶/۵
این داستان هیچ وقت قدیمی نمیشه، گویی همین امسال این نمایشنامه رو ساعدی با طنز زیباش نوشته.
امیر نریمانی
۱۴۰۲/۱۰/۱۶
فوق العاده بود. لحظه به لحظه من رو همراه میکرد
ربابه بزرگیان
۱۴۰۲/۴/۸
شخصیت این نمایشنامه چقدر خوب تونست نه بگه
مشاهده همه نظرات 7

راهنمای مطالعه کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه)

برای دریافت کتاب آی بی کلاه، آی با کلاه (نمایشنامه) و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.