معرفی و دانلود کتاب بیرون دایره

معرفی کتاب بیرون دایره

کتاب بیرون دایره نوشته‌ی الهام فلاح مجموعه‌ای شامل بیش از پنجاه داستانک و چند داستان کوتاه است که با بهره‌گیری نویسنده از روزمرگی‌ه، اشیا و اتفاقات ساده، خلق شده‌اند. گفتنی‌ست که نویسنده‌ی این کتاب، تاکنون چندین جایزه‌ی معتبر ادبی را دریافت کرده است.

درباره‌ی کتاب بیرون دایره

داستانک‌ها و داستان‌های کوتاه‌، از جمله جذاب‌ترین اشکال ادبی هستند که طرفداران زیادی دارند و یک موضوع کوچک را در کوتاه‌ترین زمان ممکن برای مخاطب بیان می‌کنند. کتاب بیرون دایره یک مجموعه‌داستانی به قلم الهام فلاح است که داستان‌های آن در بازه زمانی مختلفی نوشته شده‌ و در این کتاب گرد هم آمده‌اند. الهام فلاح درباره‌ی منبع تاثیرپذیری خود برای خلق داستان‌هایش اینطور می‌گوید که پس از یک سفر شخصی عجیب و بسیار موثر، انرژی عجیبی گرفته بود و درباره‌ی هرچیزی که اطرافش می‌دید، با شتاب‌زدگی داستان می‌ساخت؛ داستان‌هایی تخیلی مثل همان تصوری که ممکن است با دیدن یک رهگذر از ادامه‌ی روز او داشته باشیم یا آن دست فکرهایی که گاهی با دیدن یک آگهی فروش ماشین از پس ذهنمان رد می‌شود. حاصل این داستان‌های شتاب‌زده همین مجموعه‌ی «بیرون دایره» است که در سال 1398 توسط نشر کتاب کوچه چاپ شد.

اکثر آثار این مجموعه داستانک هستند. داستانک‌ها در واقع نوعی از داستان‌اند که در مدت زمانی بسیار کوتاه، عموما بین یک تا چهار دقیقه می‌توان آن را خواند. در کنار آن‌ها، چند داستان کوتاه هم وجود دارد که پیش از این در مجله‌ی «کرگدن» چاپ شده‌اند اما باقی داستان‌ها برای اولین بار است که به چاپ می‌رسند. با توجه به این که داستانک و داستان کوتاه اساسا نیاز به زمان کمی برای خواندن دارند، این کتاب یک انتخاب بسیار عالی برای خوانندگانی است که به دلیل کمبود وقت یا آشنایی تازه با ادبیات و داستان، به دنبال آثاری کوتاه اما جذاب هستند.

کتاب بیرون دایره برای چه کسانی مناسب است؟

خواندن این کتاب را به همه‌ی علاقه‌مندان داستان‌ کوتاه ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

با الهام فلاح بیشتر آشنا شویم

الهام فلاح نویسنده‌ی جوان رمان و داستان‌های ایرانی است که در سال 1362 در بوشهر زاده شد. مانند بسیاری از نویسندگان، فلاح هم مسیر پر پیچ‌و‌خمی را برای تا طی کرده. او بعد از تحصیل در رشته‌ی علوم کامپیوتری، در همان رشته هم مشغول به کار شده است. فلاح در سال 1391 اولین رمان خود را با عنوان «زمستان با طعم آلبالو» منتشر کرد. کمی بعدتر، این نویسنده با رمان «خون‌مردگی» جایزه‌ی بهترین رمان بزرگسال دوسالانه‌ی پروین اعتصامی را دریافت کرد و در عمر حرفه‌ای پرکارش، با استقبال مخاطبین و منتقدان مواجه بوده است. کتاب‌های «خون‌مردگی»، «کسی خانه نیست»، «پرده‌ی آخر»و «به من نگاه کن» از این نویسنده به چاپ رسیده‌اند که می‌توانید آن‌ها را در اپلیکیشن کتابراه بخوانید یا بشنوید.

در بخشی از کتاب بیرون دایره می‌خوانیم

ز ژاپن بیزار بود. اسم ژاپن که می‌آمد دلش می‌خواست آن‌قدر به دیوار مشت بگویند که مفصل هر پنج انگشتش خمیر شود. پدرش یک نیمه‌شب زمستانی، او و خواهر دوقلوی چهارساله‌اش را توی خواب بوسیده و رفته بود. این را هم مادرشان تعریف می‌کرد. خودش از بوسه و آن نیمه‌شب و بلیط توکیوی پدر چیزی به خاطر نداشت. پدر رفته بود که با پول برگردد. رفته بود که زندگی رو به ویرانی‌شان را نجات بدهد. دو ماه بعد رفتنش برای او و خواهرش یک جفت کتانی چراغدار فرستاد. چهار ماه بعدش دو تا جعبه مدادرنگی و هشت ماه بعدش هیچ از‌ژاپن‌برگشته‌ای خبری از پدر نداشت. مادرش بیست‌و‌شش سال منتظر پدر ماند. بعدش همسر موقت یک مرد زن‌و‌بچه‌دار شد. ژاپن پدر و مادر و خواهرش را از او گرفته بود. هرکدام را به شکلی. و حالا نشسته بود روی سکوی استادیوم آزادی و یازده تا ژاپنی جلوی چشمش توی زمین می‌دویدند.

بچه‌محل‌ها به هزار اجبار کشیده بودندش اینجا که نشسته بود، تا فوتبال تماشا کردن شاید حال خراب تنهایی‌جمعه‌هایش را خوب کند. ایران که دروازه ژاپن را دوبار دوخت، حالش خوب شد. بلند شد و از سر شوق فریاد کشید. به درد این ضربه توپ توی صورت پدرش فکر می‌کرد و دلش غنج می‌رفت. حتما دندان‌ جلوی‌اش را انداخته حتی و بینی گوشتی کوفته‌ای‌اش را خون آورده. بازی که تمام شد خیالش راحت بود که امشب پدرش از درد فک و صورت و دندانی که افتاده نمی‌خوابد و همین برایش عیش کامل بود. می‌خواست تا صبح توی خیابان‌ها هلهله کند. فشار جمعیت که روی دوشش افتاد، فکر کرد اگر پدرش مرده باشد چه؟ تنها و بیگناه توی غربت زرد چشم‌بادامی‌ها. پای چپش لای در از‌هم‌گسسه خروجی استادیوم آزادی گیر کرده بود و تمام صدهزار نفر باید از رویش رد می‌شدند.

فهرست مطالب کتاب

کوتاه‌تر از همه
یکی یا دو تا
باخت
به‌رنگ علف
بهار
بیابان
پابلیک
پانیک اتک
رقصیدن پشت وانت
تمام
مشق مردن
تیر برق
چهارشنبه‌سوری
بیرون دایره
چشم تابه‌تا
خاکستری
خط صاف
قامت یار
مستجاب‌الدعوه
دروغ
دلبر
دندان نیش
پیروزی
رگ
مارلون براندو
ساخت ژاپن
سر سگ
سینما رز
متهم ردیف اول
شین
طعم مادر
رفتم چای بگیرم
کلاشنیکف
کوی نویسندگان
گاو مش‌حسن
گوزن من
گوشوار
گیس
ماه
تو، ماهی
تیاتر
هاپت واخه
وال
چمدان سیاه
معشوق گربه‌ای
یحیی
سمعکت را بگذار
پروین
آرزوی دور‌نریختنی
من خرم
گرد طهران
قاشق
اردک‌های آندره
مونس
صاحبخانه