معرفی و دانلود کتاب تا شصت و نهمین روز آسمان دلتنگ ماست

معرفی کتاب تا شصت و نهمین روز آسمان دلتنگ ماست

دیانا حیدری در کتاب تا شصت و نهمین روز آسمان دلتنگ ماست، داستان دختری به نام نهال را روایت می‌کند که به جرمی ناکرده در زندان افتاده. او عاشق زندانبانش می‌شود و هر روز برایش نامه می‌نویسد. اما فقط 68 برگ کاغذ برای نوشتن دارد و صبح روز شصت‌ونهم اتفاق دیگری رخ خواهد داد...

درباره‌ی کتاب تا شصت و نهمین روز آسمان دلتنگ ماست

نهال دختر جوانی است که به‌خاطر کارِ نکرده و به جای پدرش به زندان افتاده. پدر او که کلیدساز بود، روزی با صاحب مغازه درگیر می‌شود و به روی او چاقو می‌کشد. نهال که طاقت زندانی شدن پدرش را ندارد، جرم او را گردن می‌گیرد و محکوم می‌شود. حالا او در سلول انفرادی است و زمانی که برای اولن بار با نگهبان زندان روبه‌رو می‌شود، بلافاصله به او دل می‌بازد. نام زندانبان که جهان است، در دیدارهایش با نهال، با او به صحبت می‌نشیند و همین اتفاق بهانه‌ای می‌شود که داستان زندگی‌اش را برای او تعریف کند.

جهان به او می‌گوید امشب آخرین شبی است که در این زندان نگهبان است و از فردا به زندان دیگری منتقل می‌شود. نهال از شنیدن این خبر جا می‌خورد اما زندانبان پنهانی چند برگ کاغذ سفید و خودکار به دختر می‌دهد و به او می‌گوید هر روز برایش نامه بنویسد و پنهانی به آدرس او بفرستد. نهال از اینکه می‌تواند با جهان در ارتباط باشد خوشحال است اما وقتی کاغذها را می‌شمرد، می‌بیند که فقط 68 برگ‌اند. فقط 68 روز با جهان خواهد بود. بااین‌وجود شروع می‌کند و هر روز یک نامه برای جهان می‌نویسد...

کتاب تا شصت و نهمین روز آسمان دلتنگ ماست نوشته‌ی دیانا حیدری داستان عشق یک زندانی به زندانبان خود است. دختری بی‌گناه که برای نجات پدرش خود را به‌عنوان مجرم معرفی می‌کند و در زندان با دیدن مرد نگهبان چنان شیفته‌ی او می‌شود که خودش را فراموش می‌کند. او فقط به‌اندازه‌ی 68 روز می‌تواند با جهان باشد اما همین فرصت را هم غنیمت می‌داند. رمان صرفاً نامه‌نگاری نهال با جهان نیست بلکه اتفاقات درون زندان، رابطه‌ی او با زندانبان‌های دیگر و رئیس زندان هم به‌صورت موازی در کتاب تا شصت‌ونهمین روز آسمان دلتنگ ماست روایت می‌شود. داستان گاهی حالت ذهنی پیدا می‌کند و مرز میان خیال و واقعیت در آن از بین می‌رود. شخصیت‌های حقیقی و خیالی، حوادث و رؤیاها در هم می‌آمیزند و به‌سادگی نمی‌توان آن‌ها را از هم تفکیک کرد. داستان کتاب گاهی به آینده و به پانزده سال بعد می‌رود و دوباره به زمان حال بازمی‌گردد و خواننده را کنجکاو می‌کند که آیا همه‌ی این‌ها خاطره‌ای در گذشته است؟ حقیقت دارد؟ یا فقط یک رویای طولانیست؟

رمان تا شصت‌ونهمین روز آسمان دلتنگ ماست یک ماجرای احساسی دارد و با لحنی شاعرانه روایت می‌شود. کتاب حاضر اولین اثر دیانا حیدری است و آن را انتشارات امید سخن منتشر کرده است.

کتاب تا شصت و نهمین روز آسمان دلتنگ ماست برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانه‌ی فارسی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

در بخشی از کتاب تا شصت و نهمین روز آسمان دلتنگ ماست می‌خوانیم

وقتی به حمام رفتم و مشغول شست‌وشوی موهایم بودم آنا که همیشه خود را یک کارآگاه فرض می‌کرد و سعی داشت از کاه کوه بسازد تمام خانه را زیرورو می‌کرد؛ بعد از اینکه سرم را شستم و حوله را دور سرم پیچاندم همین که آمدم در را باز کنم آنا در را باز کرد، رنگ و روی صورتش پریده بود و زبانش بند آمده بود و هرچه صدایش می‌زدم جواب نمی‌داد، دستم را گرفتم و یک کلید به هم داد که رویش قطرات خون خشک شده بود، در طبقه بالای خانه یک اتاق بود که درش قفل بود به اصرار آنا بالا رفتیم و قفل در را با کلیدی که در دست داشتم امتحان کردیم و موفق شدیم در آنجا را باز کنیم، اتاق بوی خیلی بدی می‌داد دیوارها خونین بودند و همه جای دیوارها اشعار نوشته شده بود چند مگس داخل اتاق بود مانند کشتارگاه بود دو جعبه کف اتاق بود وقتی آنجا را دیدم خیلی ترسیدم و می‌خواستم فرار کنم اما به اصرار آنا جعبه‌ها را باز کردیم، داخل جعبه اول عکس 18 زن با موهای مشکی شال قرمز رژلب قرمز و لاک قرمز بود همه زن‌ها این وجه مشترک را داشتند و پشت هر عکس نام آن زن‌ها نوشته شده بود و جالب این بود که زن‌ها از کشورهای مختلف بودند؛ سپیده، رؤیا، اسلی، جوزف، ادا و...

چند پاکت هم کنار عکس‌ها بودند و پشت هر پاکت نام یک زن بود، وقتی یکی از پاکت‌ها را باز کردم داخلش نزدیک به 10 کاغذ بود و روی هر کدام اشعار عاشقانه نوشته شده بود، از شدت ترس و وحشت دست‌های من و آنا می‌لرزید و برای اینکه چیز بیشتری گیرمان بیاید آن جعبه دیگر را هم باز کردیم.