معرفی و دانلود کتاب تمرین، افق، زنجیر

معرفی کتاب تمرین، افق، زنجیر

کتاب تمرین، افق، زنجیر،‌ رمان کوتاهی به قلم سوفیا ساماتار در ژانر علمی‌تخیلی است. زمین اکنون کاملا زیر آب فرو رفته و مردم در سفینه‌هایشان در فضا معلق و سرگردانند. در جامعه‌ای طبقاتی، زنجیرشده‌ها در پایین‌ترین طبقه‌ باید به کاری فرساینده مشغول باشند، درحالی‌که در بالاترین طبقه دانشگاهیان و پژوهشگران قرار دارند. این کتاب برگزیده‌ی نیویورک تایمز، داستان زنجیرهایی است که هم انسان‌ها را به بند کشیده هم آن‌ها را به یکدیگر پیوند زده است.

درباره‌ی کتاب تمرین، افق، زنجیر

در آینده‌ای دور،‌ انسان‌ها به سفینه‌های فضایی پناهنده می‌شوند. برخی از آن‌ها زنجیری بزرگ به پا دارند و برخی دیگر به جای آن یک پابند آبی دارند. آن‌هایی که زنجیر به پایشان وصل شده اهل مکانی به نام هولد هستند. جایی که مردم مورد استثمار و بهره‌کشی قرار می‌گیرند اما در مکان‌های دیگر سفینه می‌توان درخشش ستارگان، آب جاری و حیوانات را دید. در این میان اما پسری هست که پدرش از هولد و مادرش از نسل نگهبانان است. او مسحور دریاها و رودخانه‌هایی شده که پیامبر برایش توصیف کرده و اشتیاق رسیدن به آگاهی را «تمرین» می‌نامد.

رویای رهایی در دنیای سوفیا ساماتار

کتاب تمرین، افق، زنجیر (The Practice, the Horizon, and the Chain)، نوشته‌ی سوفیا ساماتار (Sofia Samatar)، جهانی خیالی است که اختلافات طبقاتی را در آینده‌ی دور به تماشا گذاشته است. داستان حول محور دو شخصیت می‌گردد، پسری که از پایین‌ترین طبقه به طبقات بالاتر آورده می‌شود و زنی که استاد دانشگاه است. زن که خودش پیش از این از نسل مردمِ زنجیرشده بوده، حال می‌خواهد به پسر آموزش دهد تا نشان دهد که حتی افراد پایین‌ترین طبقات نیز قابلیت پیشرفت دارند. اما دنیای مردمی که پابند آبی دارند، برای یک زنجیرشده خیلی پیچیده است. چیزهایی مثل لذت بردن از زندگی و فرهنگ‌ و آداب جدید برای پسر چالش‌برانگیز می‌شود اما او می‌تواند از آموزش‌های قبلی برای پیشروی در زندگی استفاده کند. سوفیا ساماتار در این رمان علمی تخیلی به شکلی عمیق به واکاوی مسائلی مانند طبقه اجتماعی، مسئله‌ی سرکوب و ساختارهای قدرت در جامعه می‌پردازد و تمرین، افق و زنجیر را هر کدام سه ضلع مثلثی می‌بیند که جهان‌بینی او را ساخته‌اند.

او در رمان تمرین، افق، زنجیر نشان می‌دهد که چگونه تعامل‌های معنادار می‌تواند راهی را به سوی رهایی جمعی باز کند. این اثر با نثری نمادین و استعاری نشان دهنده‌ی امید و تغییر دربرابر ساختارهای سرکوب‌گر است و با ترجمه‌ی مهسا احمدی در انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است.

جوایز و افتخارات کتاب تمرین، افق، زنجیر

• نامزد جایزه‌ی نبولا برای بهترین رمان کوتاه؛
• کتاب برگزیده‌ی نیویورک تایمز؛
• بهترین کتاب در ژانر علمی و تخیلی به انتخاب واشنگتن پست در سال 2024؛
• نامزد جایزه‌ی هوگو؛
• نامزد جایزه‌ی لوکاس؛
• نامزد جایزه‌ی فیلیپ کی دیک؛
• نامزد جایزه‌ی ایگنایت.

نکوداشت‌های کتاب تمرین، افق، زنجیر

• کتاب تمرین، افق، زنجیر اثری وحشی و منحصربه‌فرد از سوفیا ساماتار، یک تمثیل فرازمینی است که دنیای ناقص ما را از طریق دریچه‌ای تخیلی بازتاب می‌دهد. (Tananarive Due)
• رمان تخیلی تمرین، افق، زنجیر به شکلی درخشان نشان می‌دهد که چگونه سازوکارهای سرکوب جمعی می‌تواند رستگاری جمعی را نیز به دنبال داشته باشد، چراکه زنجیر می‌تواند ببندد اما می‌تواند مردم را هم به یکدیگر وصل کند. (چارلی جین آندرس، واشنگتن پست)
• می‌توانید کتاب تمرین، افق، زنجیر را در یک نشست بخوانید؛ اما تا ابد درباره‌اش به فکر فرو بروید. (دن کویس، slate)
• داستانی فوق‌العاده احساسی درباره‌ی قدرت، ارتباط و جامعه. آزمایشی فکری که برای مواجه با زمان ما طراحی شده است. مرزهای دقیق اخلاقی سوفیا ساماتار هم راهنماست هم چالش برانگیز و شما را به یک رویارویی احساسی و فلسفی دعوت می‌کند که به این زودی‌ها از یاد نخواهید برد. (مت بل، نویسنده)
• رمان تمرین، افق زنجیر کاری می‌کند که تنها سوفیا ساماتار از عهده‌اش برمی‌آید: بی‌رحمانه و دقیق مسائل را موشکافی می‌کند. این اثر داستانی امیدوارکننده، انسانی و به‌شدت تیزبین درباره‌ی زنجیرهایی است که می‌سازیم و آنچه لازم است تا آن‌ها را بشکنیم. (الیکس ای هرو، نویسنده‌ رمان جادوگران ابدی)

کتاب تمرین، افق، زنجیر برای شما مناسب است اگر

• به داستان‌های تخیلی با تم فضایی و آخرالزمانی که مسائل اخلاقی را پیش می‌کشند علاقه دارید.
• می‌خواهید یک رمان کوتاه آمریکایی و در عین حال تاثیرگذار بخوانید.
• دوست دارید در یک اثر دغدغه‌های اجتماعی و طبقاتی و راه‌حل‌های آن را ببینید.

در بخشی از کتاب تمرین، افق، زنجیر می‌خوانیم

سفینه مسافربری در فضا شناور بود. احساس سبک‌وزنی می‌کرد، گویی بدنش از هوا پر شده بود. چشمانش را باز کرد تا به درکی از محیط اطرافش برسد. آن‌ها بین دو پنل شیشه‌ای نشسته بودند. از یک سو ناوگان درخشان و از سوی دیگر، بدن‌های روی هم انباشته‌ زنجیری‌ها.

با چرخاندن سرش به سمت راست می‌توانست ستاره‌ها را ببیند؛ و با چرخاندن سرش به سمت چپ، بدن‌های زنجیری را. به انسانی‌سازی فضا اندیشید. او نمی‌توانست کودک را در فشار پشت شیشه تصور کند. قلبش به تپش افتاد و دوباره چشمانش را بست. در حال مبارزه با سرگیجه‌اش بود و دلش می‌خواست به آرامش برسد. نمی‌خواست دوباره مانند زمانی که از سفینه‌اش خارج می‌شدند، گریه و فریاد سر دهد. گسترش دنیا و افزایش اطلاعات برایش غیرقابل تحمل به نظر می‌رسید و باید تمام آنچه را که می‌دانست دوباره در ذهنش سازماندهی کند. حال واقعیتی بی‌رحم و ویرانگر را می‌دانست. سفینه‌های مسافربری که به سمت سفینه‌هایی می‌رفتند که همیشه برای او نشانه ماجراجویی و داستان‌های عاشقانه و خیالی بودند، در کنار مسافران خوشگذرانی که نوشیدنی‌هایشان را در دست داشتند، باری سنگین و وحشتناک نیز حمل می‌کردند.

انسان‌های زنجیری که مانند تکه سنگی انتقال داده می‌شدند و آن‌قدر برای دیگران بی ارزش بودند که هر کسی که تلفن همراهی در دست داشت می‌توانست در زندگی آن‌ها مداخله کند، گویی که غذایی سفارش می‌دهد. به همین سادگی. دیگران می‌توانستند با نوشتن و امضای یک نامه انتقال یک فرد زنجیری از سفینه‌ای به سفینه دیگر را تأیید کنند، درست مانند آنچه مارجری انجام داده بود.

فهرست مطالب کتاب

1: تمرین
2: افق
3: زنجیر