معرفی و دانلود کتاب باشگاه بریار

معرفی کتاب باشگاه بریار

کتاب باشگاه بریار، رمانی تاریخی از کیت کوئین است. او زندگی گروه زنانی را روایت می‌کند که در یک پانسیون در واشنگتن دهه‌ی 1950 زندگی می‌کنند. این اثر که پرفروش‌ترین رمان تاریخی معمایی در سایت آمازون شده است، داستان زنی به نام گریس مارچ را به تصویر می‌کشد که پس از ورود به پانسیون، باعث به‌ وجود آمدن دوستی‌های عمیق میان اعضای آن می‌شود. این اثر راوی دوستی‌هایی زنانه، رازهای نگفته و زندگی‌ در روزگاری پرتنش است.

درباره‌ی کتاب باشگاه بریار

جنگ جهانی دوم دارد کم‌کم سایه‌ی خود را از سر دنیا کنار می‌کشد، با وجود این، هنوز زمزمه‌هایی از خطرات بمب اتم یا خبر جنگ‌های بین کره‌ی شمالی و جنوبی، مردم آمریکا را نگران می‌کند؛ مردمی که با وجود حرف‌های خوبی که درباره‌ی اوضاع دهه‌ی پنجاه میلادی آمریکا می‌زنند، هر روز با فقر، بی‌اعتمادی و تبعیض دست و پنجه نرم می‌کنند. در اینجا اما بعضی مکان‌ها، برای ساکنانشان سرپناهند، مثل خانه‌ای در شهر واشنگتن آمریکا که نبش خیابان بریار و خیابان وود قرار گرفته است؛ پانسیونی برای خانم‌ها، که بعدها به باشگاه بریار تبدیل می‌شود.

کتاب باشگاه بریار (The Briar Club)، جدیدترین اثر از کیت کوئین (Kate Quinn)، نویسنده‌ی رمان‌های تاریخی است و داستان زنانی را روایت می‌کند که هر کدام باری را بر دوششان حمل می‌کنند؛ عشقی ممنوعه، خانواده‌هایی که پشت سر رهایشان کرده‌اند یا نامه‌هایی که هیچ‌وقت ارسال نشدند.

یک تازه‌وارد مرموز، قلب ساکنان را به هم پیوند می‌زند!

قصه با حضور گریس مارچ آغاز می‌گردد؛ زنی حدودا سی و پنج ساله با یک کلاه قرمز که از همان ابتدا پیتِ نوجوان، پسر صاحبخانه خانم نیلسون، جذب او می‌شود. زنی بیوه با دست‌پخت عالی‌اش خیلی زود با همه گرم می‌گیرد و مهمانی‌های ارزان‌قیمت و کوچکش در پانسیون، آغازگر پیوندی معنادار میان زنان ساکن در آنجا می‌شود. لحظاتی که هرچند هم کوتاه باشند، توانسته‌اند رخوتی را که بر اوضاع جامعه حکم‌فرماست، از تن ساکنان باشگاه بریار بشویند.

کیت کوئین در این رمان تاریخی هیجان‌انگیز تلاش کرده علاوه بر اینکه قدرت جمعی زنان را به رخ خواننده بکشد، روایتی ناگفته از تاریخ را به خواننده نشان دهد. از سویی دیگر، یکی دیگر از کارهای خلاقانه‌ی نویسنده، استفاده از دستورهای آشپزی گریس است که به نحوی هنرمندانه آن را با زندگی روزمره‌ی افراد حاضر در پانسیون گره می‌زند و تصویری گرم و واقعی را پیش چشم خواننده ترسیم می‌کند. تصویری که با وجود تلخی‌هایش، کماکان رنگی از زنانگی و استقامت در آن موج می‌زند.

رمان باشگاه بریار را می‌توانید با ترجمه‌ی فرنوش جزینی و چاپ انتشارات کتابسرای تندیس بخوانید.

جوایز و افتخارات کتاب باشگاه بریار

• پرفروش‌ترین کتاب آمازون در ژانر تاریخی معمایی؛
• نامزد جایزه‌ی بهترین کتاب گودریدز در سال 2024؛
• نامزد جایزه‌ی شی‌ریدز (She Reads) برای بهترین رمان تاریخی؛
• نامزد جایزه‌ی RUSA CODES Reading در بخش بهترین اثر داستانی تاریخی.

نکوداشت‌های کتاب باشگاه بریار

• در رمان رازآلود و تاریخی باشگاه بریار، کیت کوئین به زیبایی مسائل مربوط به نژاد، طبقه‌ی اجتماعی و جنسیت را بررسی می‌کند و فضای پارانوئید واشنگتن دوران مک‌کارتی را به شکلی زنده به تصویر می‌کشد. طرفداران کیت حتما باید این کتاب را بخوانند. (هفته‌نامه‌ی ناشران، نقد ستاره‌دار)
• کتاب باشگاه بریار اثر کیت کوئین، نه تنها یک داستان معمایی هیجان‌انگیز است، بلکه مجموعه‌ای از شخصیت‌ها را معرفی می‌کند که خوانندگان عاشقشان می‌شوند. (ELLE.COM)
• آخرین اثر کیت کوئین همچنان شهرت او را در درک پیچیدگی‌ها، ظرافت‌ها و پویایی گذشته حفظ کرده است. این کتاب واقعا بی‌نظیر است. (Literary Hub)
• کتاب باشگاه بریار، به‌ شکل وسوسه‌کننده‌ای خواندنی است و خوانندگان مشتاقِ داستان‌های تاریخی با رهبری زنان قدرتمند را پیدا خواهد کرد. (بوک لیست، نقد ستاره‌دار)
• کیت کوئین بین زرق و برق ظاهری دهه‌ی 1950 و واقعیت‌های تاریخی‌ پیرامون نژادپرستی، زن‌ستیزی، همجنس‌گراستیزی و آزار و اذیت سیاسی تعادل برقرار کرده است. (People)

کتاب باشگاه بریار برای شما مناسب است اگر

• از طرفداران رمان‌های تاریخی با موضوع جنگ جهانی دوم و اوضاع بعد از آن هستید.
• از خواندن داستان‌هایی با شخصیت‌های زن قدرتمند و الهام‌بخش لذت می‌برید.
• دوست دارید داستانی معمایی با اتفاقات غیرقابل‌پیشبینی بخوانید.

در بخشی از کتاب باشگاه بریار می‌خوانیم

رِکا روی نوک انگشتان پای خود ایستاد تا یک جلد از کتاب پروست را در قفسۀ بالایی جای دهد. پروست، اکنون برای شما یک آدم ضعیف و ترسوست. او برای نوشتن باید فقط در اتاقی با دیوارهای چوبی بنشیند. این‌کار ترسش از میکروب‌ها را کم می‌کرد! رِکا فکر می‌کرد فیلسوف‌ها باید قوی‌تر باشند وگرنه فلسفه‌شان چه ارزشی خواهد داشت. زندگی قرار نبود برای خیلی‌ها ساده و راحت باشد، مگر این‌که بر شیاطین وجود خود غالب می‌شدند.

گِریس دست خود را به قفسۀ بالای سر رِکا برد و ادامه داد: «امشب توی بریاروود جات خالی می‌شه. آرلین گفته قراره نامزدشو با خودش بیاره. به‌نظرم اون یه مرد جوون از اف‌بی‌آی هست.»

حرف، حرف، حرف. رِکا چندان گوش نمی‌داد و رئیس کتابخانه آمد و شروع به صحبت دربارۀ ساعت داستان کرد. رِکا باز میلی به گوش دادن نداشت. «این کارو می‌توی انجام بدی گِریس؟ رِکا می‌تونه این کتاب‌ها رو تموم کنه، مگه نه؟» کتابدار دوباره حرفش را با حرکات دست تکرار کرد. پنج سالی بود که رِکا این‌جا کار می‌کرد و آن زن هنوز جوری رفتار می‌کرد انگار رِکا به‌زحمت زبان حالی‌اش می‌شد. رِکا بیش از ده سال بود که در این شهر زندگی می‌کرد؛ اما هرگز لهجۀ برلین بوداپستی خود را فراموش نکرده بود و فرقی نمی‌کرد چقدر تلاش می‌کرد. آمریکایی‌ها الکی شعار می‌دادند پذیرای افراد کم‌توان و فقیر هستند؛ اما مطمئناً پذیرای هر مهاجری نبودند و با عدۀ خاصی کنار می‌آمدند، کسانی که لهجه نداشتند.

و سپاسگزار. بسیار سپاسگزار.

نزدیک عصر که شد، گِریس با یکی دیگر از آن لبخندهایش گفت: «فردا می‌بینمت.» رِکا گفت: «امیدوارم!» و کیف مندرسش را برداشت و سمت در رفت. ضربان قلبش شدت گرفته بود و همچنان لبخند به لب داشت. با خودش فکر کرد: خونه، پیش به‌سوی خونه یا حداقل نزدیک‌ترین جایی که پس از ترک برلین برای رفتن داشت.