معرفی و دانلود کتاب جزء از کل

معرفی کتاب جزء از کل

کتاب جزء از کل داستانی جذاب، طنزآمیز و فلسفی به قلم استیو تولتز است که ماجراهای پرفراز و نشیب پدر و پسری استرالیایی به نام‌های مارتین و جسپر دین که به کارهای عجیب و غیرعادی معروف‌اند را روایت می‌کند. این اثر از پرفروش‌های آمازون و نیویورک تایمز است و علاوه‌بر کسب جوایز متعدد در سال‌های 2008 و 2009، نامزد جایزۀ معتبر بوکر بوده است.

درباره کتاب جزء از کل:

کتاب جزء از کل (A Fraction of the Whole) داستان مارتین دین مردی تحلیلگر، بدبین و با رفتارهایی عجیب و غریب است که نسبت به همه آدم‌ها دیدی منفی دارد و سعی می‌کند عقاید فلسفی و تلخش را به جسپر، پسرش، هم انتقال دهد. جسپر که زبان تلخ پدر را مقصر کودکی دشوارش می‌داند، نمی‌خواهد شبیه او بشود و تنها راه‌حل ممکن را در فاصله گرفتن از او می‌بیند. اما مرگ مارتین، جسپر را در اینکه واقعاً چه حسی به پدرش دارد دچار تردید می‌کند.

جسپر تمام اتفاقاتی را که فکر می‌کند منجر به مرگ پدرش شده به خاطر می‌آورد. اتفاقاتی که او را از استرالیا به پاریس کشاند: مثلاً عموی خلافکارش، تری، که ورزشکار خوش‌قیافه‌ای هم بود و از بد روزگار به راه‌های نادرست کشیده شد. مادر اروپایی‌ جسپر که نقش خیلی کمرنگی در زندگی او داشت، یا حتی خود مارتین که سعی می‌کرد بر جهانی که از آن بیزار بود تأثیر ماندگاری بگذارد.

داستان اصلی کتاب جزء از کل زمانی به جریان می‌افتد که تری، عموی جسپر، وارد داستان می‌شود. او هم آدم عجیبی است؛ پس جسپر نمی‌تواند انتظار یک رابطه دوستانه و عادی را با عمویش داشته باشد. کش‌مکش‌های جسپر و تری، قصه کتاب جزء از کل را پیش می‌برد و خواننده را با پرسش‌هایی عمیق و مهم مواجه می‌کند.

نویسنده کتاب جزء از کل، استیو تولتز (Steve Toltz)، به گفته خودش این کتاب را درباره هراس از مرگ نوشته است. او شما را با بیان طنزآمیز و جذابش وارد دنیای تاریکی می‌کند که خارج شدن از آن کار ساده‌ای نیست. به همین دلیل است که وقتی کتاب جزء از کل را باز می‌کنید، دیگر نمی‌توانید به این آسانی‌ها آن را زمین بگذارید.

جوایز و افتخارات کتاب جزء از کل:

- برنده جایزه NSW Premier در سال 2009
- برنده جایزه صنعت کتاب استرالیا (ABIA) در سال 2008
- نامزد جایزه بهترین رمان اول ندکلی در سال 2008
- نامزد جایزه Booker در سال 2008
- نامزد جایزه کتاب اول گاردین در سال 2008
- نامزد جایزه مایلز فرنکلین در سال 2009

نکوداشت‌های کتاب جزء از کل:

- کتاب جزء از کل یکی از یگانه‌ترین رمان‌هاست. کاملاً ارزش خواندن دارد و حتی یک قسمت فراموش‌شدنی هم در آن نیست. تاثیرگذار است و بی‌نظیر. (اسکوایر)
- آنقدر بامزه است که صدای خنده‌تان گوش فلک را کر می‌کند. (Entertainment Weekly)
- نوشته‌ کمدی درخشان... این شاید همان کتابی باشد که دربرگیرنده راز زندگی است. (ایندیپندنت انگلیس)

کتاب جزء از کل برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن رمان‌های فلسفی و ادبیات طنزآمیز علاقه‌مندید، کتاب جزء از کل را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

استیو تولتز را بیشتر بشناسیم:

نویسنده کتاب جزء از کل، استیو تولتز، از دانشگاه نیوکاسل فارغ‌التحصیل شده است. او پیش از نویسندگی کارهایی از قبیل عکاسی و فیلمبرداری، بازاریابی، تدریس زبان انگلیسی، و فیلمنامه‌نویسی انجام داده و حتی مدتی مامور امنیتی و کارآگاه خصوصی نیز بوده است.

رمان جزء از کل، اولین کتاب بلند تولتز، نام او را به گوش جهانیان رساند. کتاب جزء از کل را هم‌طراز با کتاب «اتحادیه ابلهان»، نوشته جان کندی تول دانسته‌اند که موفق به دریافت جایزه پولیتزر شده، و حتی شخصیت‌های این رمان را با شخصیت‌های آثار دیکنز و هنری ایروینگ قابل‌قیاس می‌دانند. از دیگر آثار تولتز که به فارسی ترجمه شده می‌توان کتاب «ریگ روان» را نام برد.

در بخشی از کتاب جزء از کل می‌خوانیم:

با خودش فکر کرد آیا آن‌چنان سنگدل هستم که به خاطر رفاه پسرم با مردی ازدواج کنم که هیچ علاقه‌ای به او ندارم؟ بله سنگدل هستم. بعد به‌صورت پدربزرگم نگاهی انداخت و با خودش گفت «بله کاری بدتر از این هم می‌توانم انجام دهم» یکی از ملایم‌ترین و در حین حال ترسناک‌ترین جملات که ممکن است در هر زبانی وجود داشته باشد.

هنگامی‌که آن‌ها ازدواج کردند پدربزرگ شماره دو بیکار بود و وقتی مادربزرگم به خانه او نقل‌مکان کرد از مشاهده‌ در هم جوش انواع و اقسام اسباب‌بازی‌های مردانه یکه خورد.

تفنگ، هفت‌تیرهای بدلی، انواع و اقسام هواپیماهای جنگی و دمبل و وزنه، وقتی محو بدن‌سازی یا کونگ‌فو یا تمیز کردن تفنگ می‌شد به‌آرامی سوت می‌زد. در مواقعی که ترس و اضطراب بی‌کاری بر او غلبه می‌کرد و خشم و افسردگی بر وجودش چیره می‌شد، سوتی دلهره‌آور می‌زد.

بعد در حومه یک شهر کوچک که با خانه‌اش 4 ساعت فاصله داشت، در اداره‌ی خدمات زندان نیوساوث ولز شغلی یافت. او قرار نبود در زندان کار کند، قرار بود در ساختن زندان کمک کند.

چون قرار بود که سایه شوم زندان خیلی زود بر شهر بگستراند، یکی از بی‌رحم‌ترین روزنامه‌های شهر سیدنی جایی را که قرار بود محل رشد و ترقی پدرم باشد، بدترین مکان زندگی در کل نیوساوث ولز نامید. جاده با شیبی تند به شهر منتهی می‌شد و هنگامی‌که پدربزرگ و مادربزرگ با ماشین وارد آن جا شدند، ساختمان زندان را بالای یک تپه دیدند.

زندان نیمه‌کاره را درختان انبوه و تنومندی احاطه کرده بودند، از همان ابتدا در چشم مادربزرگم نیمه ویران آمد و مادربزرگم این را به نشانه بدیمنی گرفت من هم با او هم‌عقیده‌ام. چون پدربزرگ برای ساختن یک زندان به این شهر آمد و من هم الآن در زندان مشغول نوشتن داستان زندگی‌ام هستم.