معرفی و دانلود کتاب حکیمی در مسیر عاشقی

معرفی کتاب حکیمی در مسیر عاشقی

کتاب حکیمی در مسیر عاشقی، نوشته‌ی مهدی خدادادی، داستانی فلسفی است و در واقع دنباله‌ای بر مباحث فلسفی و معرفتی مطرح در کتاب «در جستجوی زیبایی» به شمار می‌رود. قهرمان این اثر پیری خردمند است که مردم را به جست‌وجوی مروارید حقیقت دعوت می‌کند...

درباره کتاب حکیمی در مسیر عاشقی

از دیرباز در ادبیات عرفانی و فلسفی فارسی، شاهد حضور پیر و شیخی هستیم که راهنمای معنوی افراد است و در طی طریق عرفانی همراه سالک است. مرشد سالک را از پستی‌‌ها و بلندی‌ها و پیچ‌وخم راه آگاه می‌سازد و در مواقع حساس به یاری او می‌شتابد. در باور صوفیان، کوشش مرید و سالک بدون پشتیبانی و راهنمایی پیر بی‌ثمر است و راه به جایی نمی‌برد.

مهدی خدادادی در کتاب حکیمی در مسیر عاشقی روایتگر سرگذشت پیری خردمند است که مردم را به جست‌وجوی مروارید گرانقدری در درونشان که همان وصال به حقیقت است سوق می‌دهد. حکیم رحمت‌الله پیرمردی 93 ساله است که چهره‌ای گیرا و نافذ دارد. او پیوسته به چیستی حقیقت می‌اندیشد و علاقه‌اش به سقراط زبانزد خاص و عام است. شاگرد این حکیمِ راه حقیقت، مردی جوان به‌نام رجبعلی است. او در اموری همچون یاری رساندن به مستحقان و نیازمندان و طبابت به حکیم کمک می‌کند. رجبعلی سالهاست که تحت سرپرستی حکیم است و به مباحث معرفتی علاقه‌ی بسیاری دارد. او مسحور و مجذوب این مفاهیم است. کتاب حاضر شرحی است از همراهی و همدلی این دو شخصیت.

کتاب حکیمی در مسیر عاشقی برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی کتاب حاضر را به دوست‌داران داستان‌های عرفانی و فلسفی پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب حکیمی در مسیر عاشقی می‌خوانیم

و ادامه داد: یک بار که با او حرف می‌زدم از من پرسید: تو وردست حکیم هستی؟ من هم گفتم: بله؛ چطور مگه؟ او خندید و گفت: من می‌خواهم آن‌قدر درس بخوانم که یک روز خودِ حکیم شوم نه وردستش؛ از آن روز که این زبان‌درازی را کرد، هروقت می‌بینمش حس بدی پیدا می‌کنم. به نظرم والدینِ این طفل الکن، در تربیتش کوتاهی کرده‌اند؛ به همین خاطر، هروقت گذارش به این طرف‌ها می‌افتد آستین بالا می‌زنم و بخشی از کم‌کاری‌های تربیتیِ والدینش را جبران می‌کنم.

حکیم لبخند ملیحی زد و گفت: عجب! پس خدا به دادت برسد رجبعلی! رجبعلی گفت: چرا حکیم؟ حکیم خنده‌ای سر داد و گفت: نمی‌دانم کدام شیرِ پاک خورده‌ای قرار است کم‌کاری‌های تربیتیِ من در حقّ تو را جبران کند و یک روز گوشِ تو را بتابانَد؟! رجبعلی از خجالت، سر به زیر انداخت. حکیم گفت: اگر دلیلِ کدورتت از او همین باشد که گفتی، کمی در تندی با وی زیاده‌روی کرده‌ای. حرف بدی نزده که این اندازه از دستش دلخوری. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: و أن لیسَ للإنسانِ إلّا ما سعی؛ یعنی انسان، چیزی را به دست می‌آورَد که برایش تلاش کرده‌ باشد. آن طفل، همّت بلندی دارد و می‌خواهد مدارج علمی را بپیماید و طبیب شود. چه خوب است تو نیز والاهمّت شوی و مانندِ او مصمّم به تحصیل علم و کسبِ تجارب بیشتر ‌باشی. تو حُکمِ برادرِ بزرگ‌ترِ او را داری. اگر رفتارِ ناپسندی می‌کند، به او مهربانانه تذکر بده. یقین بدان که رفتارِ خوب و مؤدبانه‌ی تو با دیگران، آن‌ها را به شکل غیرمستقیم تربیت می‌کند. ما پیش از تربیت دیگران، محتاجِ بازنگری در نیّات و گفتار و کردار خودمان هستیم...

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
حقیقت از زبان حکیم
جاودانگی در حقیقت است
طبابت حکیم
سؤال یکی از اهالی ده
دغدغۀ حکیم رحمت الله
حقیقت و خواستن حقیقت
حقیقت زندگی
عالم خلق و عالم امر
مطالعه‌ی اندیشه‌های سقراط حکیم
انسان یک مسافر است
اشارات ابن سینا
حدیث حقیقت
حقیقت در کلام دیگران
مراحل رسیدن به حقیقت
هنر حقیقت
رهسپار شدن حکیم
حسن ختام
منابع