معرفی و دانلود کتاب سرگذشت دختران: مجموعه داستان برگزیدگان جایزه ا هنری 2013

معرفی کتاب سرگذشت دختران: مجموعه داستان برگزیدگان جایزه ا هنری 2013

گلچینی از بهترین داستان‌های کوتاه ادبیات معاصر در کتاب سرگذشت دختران گردآوری شده است. وجه مشترک سیزده داستان گردآوری شده در این مجموعه این است که همه‌ی آن‌ها در سال 2013 موفق به کسب جایزه‌ی اُ. هِنری شده‌اند. این شما و این گلچینی از آثار برگزیده‌ی یکی از معتبرترین جوایز ادبی آمریکا.

درباره‌ی کتاب سرگذشت دختران

جایزه‌ی اُ. هِنری یک جایزه‌ی ادبی سالانه است که از داستان‌های کوتاه برجسته در ایالات متحده‌ی آمریکا تقدیر می‌کند. این جایزه به افتخار ویلیام سیدنی پورتر، که با نام مستعار O. Henry می‌نوشت و به سبب داستان‌های کوتاه و نبوغ‌آمیز او نامگذاری شده است. در کتاب سرگذشت دختران (The story of the girls) مجموعه‌ی سیزده داستان کوتاه که در سال 2013 برنده‌ی جایزه‌ی اُ. هنری شدند، گردآوردی شده و در اختیار شما قرار گرفته است.

«اردک تو اردک منه»، «نیشکر»، «مسافران تابستان»، «ترک میورلی»، «سرم را بر بالین بگذار»، «او می‌دانست»، «مهمان»، «دو عقیده»، «آن‌ها غریق را می‌یابند»، «مکزیکی»، «ببر»، «سرگذشت دختران» و «ذرات» عناوین داستان‌های کوتاهی هستند که در سال 2013 موفق به کسب جایزه‌ی ا. هنری شدند و در این کتاب آن‌ها را می‌خوانید. این جشنواره اولین بار در سال 1918 به کوشش انجمن هنر و علوم در شهر نیویورک برگزار شد. هر ساله هیئت داوران این جشنواره بهترین داستان‌های کوتاه منتشرشده در مجلات و مجموعه‌های آمریکایی و کانادایی را انتخاب می‌کنند و داستان‌های برگزیده سپس در مجموعه‌ای به نام داستان‌های جایزه‌ی اُ. هنری منتشر می‌شوند.

در طول سالیان گذشته این جایزه به یکی از معتبرترین جوایز داستان کوتاه نه تنها در ایالات متحده، بلکه در سراسر جهان تبدیل شده است. بسیاری از نویسندگان مشهور از جمله ترومن کاپوتی، فلانری اوکانر، ریموند کارور، آلیس مونرو و جونوت دیاز از جمله برندگان این جایزه به شمار می‌آیند. شاید بتوان گفت نویسندگان برگزیده‌ی اُ. هنری، بخش مهمی از چشم‌انداز ادبی ایالات متحده‌ی آمریکا را ترسیم می‌کنند و بدین ترتیب است که برگزارکنندگان این جشنواره سالانه در ترویج و تجلیل از داستان‌های کوتاه درخشان نویسندگان نامدار و گمنام آمریکا و کانادا گامی بزرگ برمی‌دارند.

هیئت داوران جایزه‌ی اُ. هنری معمولاً از میان نویسندگان، ویراستاران و منتقدان ادبی باسابقه و نامدار انتخاب می‌شوند. آن‌ها صدها داستان کوتاه منتشرشده در مجلات و مجموعه‌های آمریکایی و کانادایی را می‌خوانند و بهترین آن‌ها را بر اساس شایستگی ادبی، اصالت و شاخصه‌های ادبی دیگر انتخاب می‌کنند. اعضای هیئت منصفه قبل از اعلام تصمیم‌گیری نهایی خود، درباره‌ی داستان‌ها بحث می‌کنند. آثار برگزیده سپس در مجموعه‌ی سالانه‌ی «برندگان جایزه‌ی اُ. هنری» منتشر می‌شوند.

در ابتدای کتاب سرگذشت دختران، مقدمه‌ای خواندنی را به قلم لورا فرمن می‌خوانید که درباره‌ی روند انتخاب این داستان‌ها و درون‌مایه‌ی کلی هر یک از آن‌ها به رشته‌ی تحریر درآمده است. از لورا فرمن، این نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ی آمریکایی، تا کنون چهار مجموعه داستان و دو رمان منتشر شده است. او به مدت 28 سال در دانشگاه تگزاس به تدریس پرداخت و از سال 2002 تا 2019 به مدت 17 سال سردبیری جایزه‌ی اُ. هنری را بر عهده داشت.

در کتاب سرگذشت دختران، سیزده مورد از بهترین داستان‌های کوتاه ادبیات معاصر از میان هزاران داستان منتشر شده در مجلات ادبی انتخاب و گردآوری شده است. داستان‌هایی که گستره‌ی متنوعی از موضوعات، سبک‌ها و فنون ادبی را در بر می‌گیرند. نویسندگان داستان‌های کتاب سرگذشت دختران افراد پیش رو هستند: دبورا آیزنبرگ، درک پالاسیو، کلی لینک، آلیس مونرو، ال. آنت بیندر، دونالد انتریم، آساکو سریزاوا، جوآن سیلبر، نالینی جونز، پاپاتیا بوجاک، آندرا برت، ملیندا موستاکیس، جورج مک کورمیک.

ترجمه‌ی این داستان‌ها را شیما الهی بر عهده داشته و انتشارات نیستان آن‌ها را در قالب مجموعه‌ای خواندنی تهیه و منتشر کرده است.

کتاب سرگذشت دختران برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به خواندن داستان‌های کوتاه را به مطالعه‌ی آثاری که در کتاب سرگذشت دختران گردآوری شده است، دعوت می‌کنیم.

در بخشی از کتاب سرگذشت دختران: مجموعه داستان برگزیدگان جایزه ا هنری 2013 می‌خوانیم

کم پیش می‌آمد آرماندو شب‌ها سوار جیپ شود. بعد اینکه مرسدس را تنها در خانه رها کرد به زحمت روی صندلی راننده نشست و دنبال کلید چراغ‌های جلو ماشین گشت. ماه در آسمان نبود؛ فقط چند ستاره پراکنده و مه بالای سرشان در گذر بود. آرماندو بوی ضعیف سوختگی را در هوا حس کرد، دکمه را پیدا کرد و چراغ‌های جلو روشن شد. نیمه‌دیوانه و عصبانی رانندگی می‌کرد و فکر می‌کرد که شاید از آن همه شکری که خورده تب کرده. هنوز در سرش امید داشت. عرضه و تقاضا سر جایش بود؛ شکر و زن. با خودش فکر کرد احتمالاً می‌تواند هر دو را با هم نگه دارد. باور داشت یکی از این‌ها باعث به دست آوردن دیگری می‌شود، شاید یک دکتر خوب و کمی شیرینی کافی باشد تا زنی را برای ماندن متقاعد کنی.

از آخرین پشته‌ای که به مزارع می‌رسید گذشت، زیر پایش سراشیبی و دره را دید، فهمید که هوا پر از دود است. برداشت از آنچه فکر می‌کرد زودتر انجام شده و کارگران مزرعه را آتش زده بودند تا آفت‌ها فرار کنند و بارها سبک شوند. شعله‌ها برگ‌های ابریشمی و سرشاخه‌ها را به خاکستر تبدیل می‌کرد و آنچه می‌ماند دسته‌بندی می‌شد، سوخته و سیاه، اما خوب. جمع کردن و حملشان هم آسان‌تر می‌شد.

در دروازه غربی یک کارگر مزرعه به آرماندو گفت از کدام جاده خاکی برود. به او گفت که در راه مراقب شیارها باشد. نمی‌خواست آرماندو ماشین را واژگون کند و در آتش بیفتد. آن شب باد شدید بود و مزارع بدجور می‌سوختند.

قبل از رئیس، ادواردو را دید. پسر در یک جاده خاکی‌، پهن‌تر از آنی که آرماندو ازش آمده بود، افسار دو اسب را گرفته و دور از چند مرد ایستاده بود. دست چپ آرماندو چند جیپ دیگر بود و او هم ماشینش را کنار آن‌ها پارک کرد.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
اردک تو اردک منه
نیشکر
مسافران تابستان
ترک میورلی
سرم را بر بالین بگذار
او می‌دانست
مهمان
دو عقیده
آن‌ها غریق را می‌یابند
مکزیکی
ببر
سرگذشت دختران
ذرات