معرفی و دانلود کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید

معرفی کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید

کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید نوشته‌ی زهرا اکبری شامل روایت‌هایی درباره اوضاع و احوال کودکان در زمان جنگ ایران و عراق در شهر شیراز است. نویسنده در این کتاب خاطرات افراد ساکن استان فارس در دوران دفاع مقدس را جمع‌آوری کرده است.

درباره‌ی کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید

کتاب حاضر مجموعه‌ای از خاطرات افرادی است که دوران کودکی خود را در زمان جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق در استان فارس سپری کردند. زهرا اکبری در کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید روایت‌های متعددی راجع به بمباران شهرها، ساخت پناهگاه و سنگر، اوضاع آوارگان جنگی و کودکان در آن دوران را جمع‌آوری کرده است. این کتاب به‌نوعی در زمره‌ی آثار مرتبط با تاریخ شفاهی دوران دفاع مقدس قرار می‌گیرد. چهل نفر از کودکان متولدِ دهه‌‌‌ی شصت که دوران خردسالی خود را در ایام پرالتهاب جنگ سپری کردند، در این اثر روایت‌های تلخ و شیرینی را تعریف می‌کنند که خواندن آن‌ها برای هر مخاطبی نکته‌ای در بر دارد.

زهرا اکبری برای نگارش کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید حدود صد خاطره از افراد مختلف را گردآوری کرد، اما در نهایت، چهل خاطره را به عرصه‌ی تحریر درآورد؛ این خاطرات برگزیده به‌خوبی اوضاع و احوال آن سال‌های پرتنش را نشان می‌دهد. خواندن این کتاب برای دهه‌شصتی‌ها لطف دیگری دارد؛ با خواندن این اثر به ایام جنگ سفر خواهید کرد و خاطرات آن دوران را به یاد خواهید آورد؛ خاطراتی تلخ و شیرین که یادآور روزگاری نه‌چندان دور در خاک این سرزمین است.

کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید اولین بار در سال 1400 و به‌همت نشر محتوای الکترونیک صاد منتشر شد.

در نکوداشت‌ کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید

• سوژه‌ی کتاب هوشمندانه انتخاب شده و کاری است که مغفول مانده و دیده نشده است؛ علاوه بر این، خاطراتی که در کتاب آمده است مخاطب را با اتفاقاتی که در جنگ تحمیلی در شیراز افتاده آشنا می‌کند و سوژه‌های جدیدی را برای پژوهش در اختیار قرار می‌دهد. (عظیمی، پژوهشگر تاریخ شفاهی)

کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب حاضر برای علاقه‌مندان به تاریخ شفاهی جنگ و روایت‌های مربوط به دوران دفاع مقدس مناسب است. اگر شما هم دوست دارید درباره اوضاع زمان جنگ بیشتر بدانید کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید را بخوانید.

با زهرا اکبری بیشتر آشنا شویم

زهرا اکبری نویسنده جوان ایرانی است که در سال 1364 به دنیا آمد. کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید نخستین اثر چاپ‌شده‌ی این نویسنده تازه‌کار است.

در بخشی از کتاب صدایی که هم اکنون می‌شنوید می‌خوانیم

خیلی سال عجیبی بود. مرگ به ما نزدیک بود. اواخر جنگ، کار به جایی رسیده بود که مدتی حتّی تهدید به بمباران شیمیایی هم وجود داشت. در مدرسه به ما آموزش دادند که اگر این اتّفاق افتاد، با چه‌ حالتی زیر نیمکت بخوابید و یک تکّه پارچه را نم کنید و جلوِ دهان و بینی‌تان بگیرید. ما که برای انجام مانور چیزی نداشتیم، مقنعه‌هایمان را نم می‌کردیم و جلوِ دهانمان می‌گرفتیم. البته آموزش‌ها خیلی هم استاندارد نبود. الان برای زلزله بهتر برخورد می‌کنند تا آن‌موقع برای حمله شیمیایی. بروشورهایی هم پخش شده بود که اطلاعات زیادی داشت؛ مثلاً آموزش استفاده از ماسک؛ اما درواقعیت از ماسک خبری نبود.

در خانواده ما چندتا بچه هم‌سن بودیم. من و خاله و دخترخاله‌ام هم‌سن بودیم. خاله‌ام با چند ماه فاصله، ولی دخترخاله‌ام یک روز از من بزرگ‌تر بود. ما به‌شدّت به هم نزدیک بودیم؛ مثل دوقلو. تا قبل‌از یازده‌سالگی هرسه بارها دست هم را می‌گرفتیم و به هم قول می‌دادیم که هیچ‌جا بدون هم نمی‌رویم، باید همه‌جا باهم باشیم. رابطه‌مان خیلی تنگاتنگ بود. دور هم می‌نشستیم و باهم از آرزوهای معنوی‌مان حرف می‌زدیم. مثلاً می‌گفتیم امام‌زمان (عج) کِی می‌آید؛ زمان ظهور چه‌شکلی است و از این حرف‌هایی که آن زمان معمول بود.

من اوّل راهنمایی بودم؛ یازدهم بهمن‌ماه بود. آن‌موقع دهه فجر هر شب یک فیلم سینمایی از تلویزیون پخش می‌شد. مثل الان نبود که هر کانالی بزنی برنامه داشته باشد. این فیلم‌های سینمایی خیلی خاص بود و ما باعلاقه تماشا می‌کردیم. فیلم سینمایی که تمام شد، آژیر قرمز زدند و برق رفت. مثل همیشه گوشه اتاق نشستیم و منتظر اصابت بمب که آیا این‌دفعه نوبت ماست؟ وضعیت‌سفید که شد، خوابیدیم. عادت هم نداشتیم پی‌جو شویم کجا را زده‌اند. توی رختخواب همان‌طور که چشم‌هایم را بسته بودم، با خودم تصوّر کردم که یعنی کجا بمب خورده؟ حتّی برای اعضای خانواده و دوستانی که داشتم این فکر را کردم. نکند بلایی سرشان آمده باشد. چشم‌هایم را بستم و فکر کردم خدایا نکند برای خانواده خاله اتّفاقی افتاده باشد! همان‌طور فکر می‌کردم که خوابم برد.

فهرست مطالب کتاب

سپاسگزاری
مقدّمه
رؤیا (زهرا) منوچهری
حمیدرضا هاشم‌پور
سیّدحامد ناجی
حمیده استرحام
علی‌اصغر عابدی
میثم زارع
الهه فخرایی
کریم شهریاری
حسین شامس
فرزانه سهیمی
محمدحسین عدلو
سیّد محمدرضا نصیحت‌کن
امین حقیقت
علی خواجه‌نژادیان
طیبه بمانی
علی زارع‌شیبانی
امین (حسن) هنرور
حمید افسری
قاسم نجّاری
راضیه شامس
محمد (امیر) رضایی
مسعود منوچهری
محمدحسن استرحام
ایمان خادمی
شاهدخت عصایی
محمد مرادی
علی نیری
مسلم رفیعی
محمدهادی سیفی
معصومه زارع
محسن فروغان گران‌سایه
محمدحسین اسلامی
محمدمهدی احتشامی
راضیه عالی‌زاده
ناشناس
سیّد مهدی پوریزدان‌پرست
طاهره همّت
محمدرضا حق‌نگهدار
رقیه جوکار
ناشناس
نمایه موضوعی