معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی سفر به موزه

معرفی کتاب صوتی سفر به موزه

کتاب صوتی سفر به موزه اثری از صفیه پرماس از مجموعه ماجراهای افشین و دایی بروز است. دایی بروز هر پنجشنبه به دنبال افشین می‌رود و آن دو با هم از یک فضای متفاوت در شهر دیدن می‌کنند. آن‌ها قرار است این هفته به موزه‌ی حیوانات بروند. همه‌چیز در موزه خوب پیش می‌رود تا اینکه باز هم استفاده‌ی افراطی دایی بروز از گوشی تلفن همراه، کار دستشان می‌دهد!

درباره‌ی کتاب صوتی سفر به موزه

صفیه پرماس در کتاب صوتی سفر به موزه، ما را دوباره با ماجراهای افشین و دایی بروز همراه کرده است. دایی بروز، افشین را خیلی دوست دارد و هر پنجشنبه، با او قرار گذاشته تا همراه یکدیگر به یک جایی دیدنی از شهر بروند. دایی حتی برای اینکه افشین را بیشتر ذوق‌زده کند، از قبل به او نمی‌گوید قرار است کجا بروند و کشف مقصدشان را به شکل یک بازی بیست سؤالی درآورده است. پنجشنبه‌ی دیگری از راه رسیده و قرار است افشین و دایی بروز عازم یک سفر اکتشافی دیگر بشوند. این هفته آن دو قصد دارند از موزه‌ی حیوانات دیدن کنند. موزه‌ی حیوانات پر از اسکلتِ جانوران منقرض‌شده و استخوان‌های کشف‌شده و حیوانات خشک‌شده است. آن‌ها با شگفتی به اسکلت‌ها و بدنِ بی‌حرکتِ جانوران نگاه می‌کنند و آن‌قدر از اسکلت‌ها خوششان می‌آید که تصمیم می‌گیرند عکسی یادگاری با آن‌ها بیندازند. دایی گوشی تلفنش را در دست می‌گیرد و برای آنکه زاویه‌ی عکس را تنظیم کند، عقب‌عقب می‌رود و ناگهان...

از فایده‌های اینترنت و رسانه‌های اجتماعی همگی آگاه هستیم. آسان‌تر شدنِ دسترسی به اطلاعات، سرعت و سهولت در برقراری ارتباط، صرفه‌جویی در زمان، مزایای آموزشی و بسیاری فواید دیگر زندگیِ پیچیده‌ی عصر حاضر را برای انسان امروز، ساده‌تر کرده‌اند. اما در عین حال، نباید نسبت به معایب و خطراتی که در بر دارند، بی‌تفاوت بود و سهل‌انگارانه از آن‌ها گذشت. استفاده‌ی بیش از اندازه از ابزارهای الکترونیکی مانند گوشی‌های هوشمند، تبلت‌ها و رایانه‌ها علاوه بر آسیب‌های جسمانی از قبیل اضافه وزن، بروز درد در گردن، دست‌ها، کمر، مشکلات بینایی و شنوایی، سردردهای مزمن و کم‌اشتهایی یا پرخوری افراطی، آسیب‌های روانی و اختلالات شخصیتی جبران‌ناپذیری نیز بر افراد به جا می‌گذارند. ضعف در برقراری ارتباطات اجتماعی، نداشتنِ حریم خصوصی و امنیت اطلاعاتی، اهمال‌کاری، تنبلی، اعتیاد، افسردگی، تحریک‌پذیری و نوسانات خلقی و اضطراب از جمله خطرات و پیامدهای استفاده‌ی بیش از اندازه از اینترنت و فضای مجازی هستند.

کودکان و نوجوانان از آسیب‌پذیرترین اقشار در برابر چنین خطراتی به شمار می‌روند و از این رو، ضروری است که از همان ابتدا، با شیوه‌ی صحیح به کار گرفتن ابزارهای هوشمند و استفاده‌ی هدفمند از فضای مجازی آشنا شوند. از جمله اقداماتی که می‌تواند زمینه‌ی چنین آشنایی‌هایی را برای کودکان و نوجوانان فراهم کند، اقدامات فرهنگی مانند کتاب‌های صوتی و الکترونیکی است که به زبان خودشان با آن‌ها سخن بگوید و آموزش‌های لازم را به آنان ارائه دهد.

کتاب صوتی سفر به موزه به همت پلیس فتا و در همکاری با نشر عترت‌نو، با قلم صفیه پرماس و خوانش پیمان قریب‌پناه و شیوا نظری در اختیار عموم علاقه‌مندان و مخاطبان قرار گرفته است.

درباره مجموعه ماجراهای افشین و دایی بروز

ماجراهای افشین و دایی بروز، محصولی به سفارش معاونت امنیت فضای تولید و تبادل اطلاعات با همکاری پلیس فتا ناجاست. در این مجموعه داستان‌های کوتاه، با زبانی کودکانه، صمیمانه و دوستانه، آسیب‌هایی را که فضای مجازی و بازی‌های رایانه‌ای و استفاده‌ی کنترل‌نشده و بیش ‌از اندازه از ابزارهای الکترونیکی برای کودکان و همین‌طور بزرگسالان در بر دارد، به افراد یادآوری می‌شود. هدف از تولید و انتشار چنین مطالبی توسط پلیس فتا، افزایش سواد مجازی در میان کاربران است.

کتاب صوتی سفر به موزه برای چه کسانی مناسب است؟

شنیدنِ این کتاب صوتی به کودکان بین هفت تا دوازده سال که شناختی از فضاهای عمومی از جمله موزه‌ها و شیوه‌ی استفاده از تلفن همراه و دیگر وسایل الکترونیکی در چنین فضاهایی ندارند، پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب صوتی سفر به موزه می‌شنویم

به محض اینکه افشین صبحانه‌اش را خورد، زنگ در به صدا درآمد. افشین با خوشحالی، به‌سرعت در خانه را باز کرد و قبل از اینکه دایی داخل خانه بیاید، سلام بلندی کرد و پرید بغل دایی به‌روز. دایی به‌روز که سرش به موبایلش بود، کمی ترسید و نفس بلندی کشید و به داخل خانه آمد. بیش‌ترِ پنجشنبه‌ها دایی به‌روز نمی‌گفت قرار است کجا بروند و برای اینکه افشین بفهمد، بیست سؤالی بازی می‌کردند تا افشین محل گردش آن روز را حدس بزند.

دایی همان‌طور که روی کاناپه نشسته و منتظر بود تا چایش کمی خنک شود، از افشین پرسید: «خب... پسر خوب! اگه گفتی امروز می‌خوایم کجا بریم؟»

افشین جواب داد: «دایی جون! یه راهنمایی می‌کنی؟»

دایی: «مممم...! اونجا جایی که هم چیزای ترسناک داره و هم چیزای قشنگ، هم پر از درخته و هم پر از غذا، چیزای بزرگ بعضی از کوچیک‌ترا رو می‌خورن و بعضیاشون صدای خیلی بلندی دارن.»

افشین: «دایی! می‌خوایم بریم جنگل؟!» دایی به‌روز لبخندی زد و گفت: «خیلی خوب حدس زدی، اما درست نیست. ولی خیلی به جواب نزدیک شدی.»

فهرست مطالب کتاب صوتی