معرفی و دانلود کتاب صوتی سوگ مغان

معرفی کتاب صوتی سوگ مغان

محمدعلی علومی در کتاب صوتی سوگ مغان شما را به سفری پرماجرا می‌برد که مبدأ آن بمِ کرمان است، اما مقصدش جایی در عمیق‌ترین لایه‌های تاریخ مدفون شده. رمان حاضر را باید نوعی سفرنامه‌ی تاریخی دانست که علل رنج‌های دیرینه‌ی انسان‌ها را دنبال می‌کند. شخصیت اصلی داستان به دنبال التیام رنج‌های روحی‌اش، به زادگاهش سفر کرده و سپس سفری خیالی را آغاز می‌کند. در این بین، او تأثیر شخصیت‌های ستمگر تاریخ را در اوضاع فعلی‌مان به بحث می‌نشیند.

درباره‌ی کتاب صوتی سوگ مغان

ترکیبی از اسطوره، خیال، تاریخ و کمی هم فولکلور، خمیرمایه‌ی شگفت‌انگیز داستان حاضر را می‌سازد. محمدعلی علومی که سال‌ها در قلمروی اسطوره‌ها به کشف ناشناخته‌ها می‌پرداخته، این‌بار در کتاب صوتی سوگ مغان شما را نیز با خود همراه می‌کند تا چرایی اندوه امروزی ایرانیان را از دالان‌های تاریک تاریخ بپرسید.

راوی رمان از مشکلات روحی و روانی در عذاب است. روان‌کاوی که او را تحت مراقبت دارد، به او توصیه می‌کند که سری به زادگاهش، بم بزند. شاید رویارویی با گذشته، ناگفته‌های زیادی را برایش آشکار کند. او هم ناگزیر راهی بم می‌شود تا از این طریق راهی برای درمان زخم‌های روحی‌اش پیدا کند؛ اما تجربه‌ای که قرار است او از بم داشته باشد با تمام سال‌های کودکی‌اش بسیار متفاوت خواهد بود.

عجایب این سفر از آنجایی آغاز می‌شوند که قهرمان داستان با یک درویش مارگیر روبه‌رو می‌شود که روزهایش را به بیابان‌گردی می‌گذراند. دیری نمی‌گذرد که این مرد آشفته به راز درویش پی می‌برد: دستی بریده‌شده که پیرمرد در کوزه‌ای نگه‌ داشته و با خود حمل می‌کند. البته این تنها آغاز ماجراست. راوی سرانجام، رهسپار سال‌های ماقبل تاریخ می‌شود تا مبارزه‌ی خود را با موجودی شیطانی آغاز کند. جایی که اهریمن به انتظار او نشسته است.

در بخش قابل‌توجهی از این رمان، راوی سعی دارد تا حاکمان ظالم را در طول تاریخ شناسایی کند و نقش آن‌ها را در غم‌های امروز مردم بجوید. آغا محمدخان قاجار که فجایع جبران‌ناپذیری در کرمان به راه انداخت، اسکندر مقدونی که سال‌ها فرهنگ و هنر ایرانی را به آتش کشید و بسیاری از حاکمان محلی که هر یک به نوبه‌ی خود، مردم را از ظلم و جور بی‌نصیب نگذاشتند، در کتاب صوتی سوگ مغان گردهم می‌آیند. شاید برای توجیه دردهای راوی و انسان‌های امروز، باید به جست‌و‌جو در کوچه‌های تنگ و تار تاریخ برویم و تنها از این طریق است که می‌توانیم روی سپید زندگی را هم ببینیم. اثر حاضر را به دو نیمه می‌توان تقسیم کرد: نیمه‌ی نخست که با غم بی‌پایان راوی آغاز شده و به جدال پلیدی‌ها می‌رود و نیمه‌ی دوم که سربلند از نبرد با زشتی‌ها، به زندگی رنگ خوشی و شادی می‌زند.

کتاب صوتی سوگ مغان را با صدای هوتن شاطری پور از سوی نشر صوتی آوانامه می‌شنوید. نسخه‌ی چاپی این کتاب را نشر آموت به علاقه‌مند رمان‌های ایرانی عرضه کرده است.

کتاب صوتی سوگ مغان برای چه کسانی مناسب است؟

چنانچه به رمان‌های ایرانی، آن هم از نوع تاریخی تخیلی علاقمند هستید و البته گوشه‌چشمی هم به فرهنگ عامیانه‌ی مردم کرمان دارید، کتاب صوتی سوگ مغان، شما را شیفته‌ی خود خواهد کرد.

با محمدعلی علومی بیشتر آشنا شویم

محمدعلی علومی (متولدِ 1340) نویسنده، پژوهشگر اسطوره‌شناس و طنزپرداز ایرانی است که در شهر بم زاده شده. او در رشته‌ی علوم سیاسی در دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت، اما راه نویسندگی را پیش گرفت. به این صورت که با مطالعه‌ی شخصی و در نتیجه‌ی تعمق در آثار آموزشی نویسندگی و داستان‌نویسی، سبک خود را در نگارش یافت. او سپس با مطالعه و دقت در فرهنگ کوچه و بازار و گفتار عموم مردم کرمان، جمع‌آوری فرهنگ مردم این استان را به شکل مدون آغاز کرد.

از آثار محمدعلی علومی می‌توان به کتاب «آذرستان» اشاره کرد که در سال 1377 توانست به‌عنوان کتاب برگزیده‌ی سال معرفی شود. داستان «شاهنشاه در کوچه دلگشا» عنوان کتاب دیگر اوست که به زبان طنز نگاشته شده و جایزه‌ی سی سال داستان‌نویسی را از آن خود کرده است.

در بخشی از کتاب صوتی سوگ مغان می‌شنویم

دیگر تقریباً رسیده بودم که ناگهان انگار در اثر ضربه‌ی روحی فوق طاقت و تحمل هر انسان عادی، ضربه‌ای سنگین، انگار از بیداری ناغافل و به‌سرعت به عالم خواب پرتاب شدم. آنچه را که می‌دیدم انگار نمایشی بود که من در آن تنها نقش ناظر و یا تماشاگری بی‌تفاوت و حتی بی‌علاقه را داشتم. با حیرت؟ نه، هیچ حس و عاطفه‌ای نبود. با بی‌تفاوتی مثل خواب‌گردها راه می‌رفتم و اطرافم را نگاه می‌کردم.

انگار در خواب می‌دیدم که آن کوچه‌باغ و آن خانه‌ها، حالا همه خاک و نابود شده‌اند. از روی نشانه‌ها، خانه‌ی ابراهیم را پیدا کردم. این همان لوله و شیر آب است. پالا به‌سختی کج شده و حتی شکسته که در کنار آن دست‌و‌رو شستم و آب نوشیدم و بعد با ابراهیم، هر دو به دیوار تکیه کردیم. نشستیم و بیب جون برایمان نان تازه و شیر گرم آورد. اما دیواری وجود ندارد. چون خوابگردی در جایی که تا همین امروز صبح، حیاط خانه بود جلو رفتم.

فهرست مطالب کتاب صوتی