معرفی و دانلود کتاب صوتی شروکس جادوگر کوچولو

معرفی کتاب صوتی شروکس جادوگر کوچولو

«اگر قصه‌ها نباشند، چطور می‌توانم آرزو کنم؟ اگر آزادانه آرزو نکنم، چطور می‌توانم چیزهای بیشتری یاد بگیرم؟» آسلی در در کتاب صوتی شروکس جادوگر کوچولو، ماجرای یک جادوگر کوچک به نام شروکس را تعریف می‌کند که از ناچاری پا به سفری طولانی می‌گذارد، اما در این مسیر چیزهایی یاد می‌گیرد که زندگی‌اش را دگرگون می‌کنند.

درباره‌ی کتاب صوتی شروکس جادوگر کوچولو

ماجرای کتاب صوتی شروکس جادوگر کوچولو (Küçük Cadı Şeroks) نوشته‌ی آسلی در (Aslı Der)، از سرزمین قصه‌ها آغاز می‌شود؛ جایی که در آن قصه، خوراک ذهن‌های بزرگ و کوچک است و همه همیشه خوشحال و خندان‌اند. پادشاه این سرزمین، یعنی شاهزاده هورتیم، مثل همیشه در حال خوردن انگور و انتظار برای یخ بستن بستنی‌هایش است که با یک مشکل بزرگ مواجه می‌شود؛ دختر کوچکش از نبود قصه‌ی تازه شاکی است و به او می‌گوید که اگر قصه‌ی جدیدی نشنود، حتماً از دلتنگی خفه خواهد شد!

البته که نمی‌شود از این بابت به شاهدخت گله کرد، چون مگر می‌شود که در سرزمین قصه، قصه‌ی تازه‌ای برای شنیدن وجود نداشته باشد؟ اما مشکل اینجاست که بهترین قصه‌گوی سرزمین قصه، یعنی گونجی معروف، مدت‌ها پیش از آنجا رفته و حالا دیگر کسی نیست تا قصه‌های تازه برایشان تعریف کند. شاهزاده هورتیم سخت به فکر فرو می‌رود تا برای این مشکل چاره‌ای پیدا کند و در نهایت نیز بوم! یک راه‌حل خوب برای این مشکل پیدا می‌شود.

هورتیم تصمیم می‌گیرد تا شروکس را، که خواهرزاده‌ی کوچک گونجی معروف است، برای کشف قصه‌های تازه به خارج از سرزمین قصه‌ها بفرستد. اما این کار یک ایراد اساسی دارد؛ شروکس کمی بداخلاق است و اصلاً هم حوصله‌ی سفر و ماجراجویی ندارد!

شاهزاده هورتیم در نهایت با هر ترفندی که شده، شروکس را برای پیدا کردن قصه به سفر می‌فرستد. اولین مقصد شروکس، جنگل رویاهاست؛ جایی که در آن با مرد کوتوله‌ای به نام تیلون آشنا می‌شود که ناخواسته با گفتن سرگذشتش به شروکس، اولین قصه‌ی تازه‌ی سرزمین قصه را برای او مهیا می‌کند...

کتاب صوتی شروکس جادوگر کوچولو کاری از نشر صوتی برکه‌ی آبی است. این کتاب را با ترجمه‌ی نگین شکوهی و روایت سحر بیرانوند در اختیار دارید.

کتاب صوتی شروکس جادوگر کوچولو برای چه کسانی مناسب است؟

قصه‌ی شنیدنی سفر شروکس برای یافتن داستان‌های تازه را به کودکان 12 سال به بالا و نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی شروکس جادوگر کوچولو می‌شنویم

با اینکه مدت کمی از قدم گذاشتن شروکس به این جنگل گذشته بود، خیلی بی‌طاقت و نگران شده بود. او متوجه زیبایی‌های اطرافش نبود و می‌خواست هرچه زودتر از شر آنجا خلاص شود. چرا و چطور به اینجا آمده بود؟ نگاهی به اطرافش انداخت. با رنگ‌های مختلف احاطه شده بود. درخت‌ها شاخه‌هایشان را با هفت‌رنگ رنگین‌کمان تزیین کرده بودند و از خاک زیر پایشان، گل‌های رنگارنگ شکفته بود. همان‌طور که شروکس با چشمانی متعجب به اطرافش نگاه می‌کرد، متوجه خرگوشی شد که به سمت دریاچه می‌آمد. وقتی خرگوش به شروکس نزدیک شد گفت: «سلام، اسم من اوزی است. تو اسمت چیست؟» جادوگر کوچولو با بی‌میلی جواب داد: «شروکس». از سرتاپا به خرگوش نگاهی انداخت و بی‌اختیار قهقهه زد. خرگوش اصلاً ناراحت نشد، چون از زیبایی بی‌نقص خودش مطمئن بود. او با خوشحالی از خنده‌ی شروکس گفت: «می‌دانستم که با هم دوست می‌شویم». هنگامی که اوزی این حرف‌ها را می‌زد، از طرف دیگر پیش خودش فکر می‌کرد با اینکه شاید بال‌های زشت‌ترین چیزی باشد که در این دنیا دیده‌ام، انگار می‌توانم با این جادوگر کوچولو کنار بیایم. اوزی خرگوش مهربانی بود. هرگز به این فکر نکرد که به شروکس بگوید چه بال‌های زشتی دارد.

فهرست مطالب کتاب صوتی