معرفی و دانلود کتاب ضیافت شکار: همه دعوت‌اند، همه مظنون‌اند

معرفی کتاب ضیافت شکار: همه دعوت‌اند، همه مظنون‌اند

این ماجرا، روایت یک مهمانی معمولی نیست! در کتاب ضیافت شکار، شما به عجیب‌ترین دورهمی زندگی‌تان پا خواهید گذاشت. در آن شب زمستانی، وقتی که چند دوست قدیمی به یاد خاطرات شیرین گذشته دور هم جمع شده‌ بودند، هرگز کسی تصورش را نمی‌کرد که ساعاتی بعد باید میان خود دنبال قاتل بگردند. لوسی فولی، نویسنده‌ی این رمان مهیج و معمایی، یک ضیافت تمام‌عیار را برای مخاطبان خود ترتیب داده است. این کتاب از پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز است.

درباره‌‌ی کتاب ضیافت شکار

شاید درنگاه اول، برگزاری یک دورهمی دوستانه، آن هم بین صمیمی‌ترین رفقای دانشگاهی، پیشنهادی عالی و بدون نقص به‌ نظر برسد. اما چه‌کسی واقعاً می‌داند در طول این مهمانی طولانی قرار است چه بلایی سر شخصیت‌های داستان ضیافت شکار (The Hunting Party) بیاید؟ لوسی فولی (Lucy Foley)، نویسنده‌ی این رمان جذاب ما را با ماجراهای آن شب طوفانی و وهمناک همراه خواهد کرد.

خانه‌ای دورافتاده در اعماق بیابانی اسکاتلند، برای برگزاری یک دورهمی عالی میان دوستان قدیمی دانشگاه آکسفورد فراهم شده. هم‌سفران این تعطیلات، حالا در قطار و در انتظار رسیدن به مقصد سفر هستند. شروعی گرم و دوستانه برای آغاز تعطیلاتی دل‌انگیز بود و همه‌چیز در ابتدا مرتب به‌نظرمی‌رسید، همه‌چیز جز حضور میراندا. باب گفت‌وگوی گرم مرد‌ها و یادآوری خاطراتشات با میراندا باز شده بود. همه می‌دانستند افراد زیادی تا‌به‌حال برای رسیدن به میراندا با هم رقابت کرده‌اند. هیچ‌کس در جذابیت به پای این دختر نمی‌رسید و حسادت باقی زن‌ها به او، دیر یا زود، آشکار می‌شد.

مرور خاطرات گذشته در ابتدا جالب‌ می‌آمد، اما همچان بابی برای یادآوری کینه‌های قدیمی نیز بود. سفر با قطار طولانی شده بود و لذت باز کردن نوشیدنی و گپ‌وگفت دوستانه، جای خود را به کلافگی داده بود. دوستان و رفقای قدیمی حالا فهمیده بودند که زمان، تفاوت‌های زیادی بین آن‌ها انداخته. با‌این‌حال، این ابتدای ماجرا میان دوستان ضیافت شکار بود. اتفاقات اصلی، در مقصد سفر، یعنی عمارت کوهستانی در راه است. مکانی که شاید انتخابی عالی برای دور شدن از شلوغی شهر و استراحت کردن باشد، اما همچنان نیز جایی دور از تصور و حتی ترسناک به‌نظر می‌رسد، مخصوصاً در آن شب، که برف سنگینی باریده بود.

وقتی همه به خود آمده بودند طوفان، که راه ارتباطی خانه را با بیرون به‌کل قطع کرده بود. بحث و جدل‌ها میان افراد بالا می‌گرفت و جو خانه هر لحظه مثل برف روی بام، سنگین‌تر می‌شد. اما اوج اتفاقات هولناک، درست دو روز بعد رخ داد؛ وقتی که پیکر یکی از اعضای گروه در میان شوک و ناباوری همه، و درحالی‌که بی‌جان بود پیدا شد. او مرده بود، یا یا به عبارت درست‌تر، به‌ قتل رسیده بود. اما در آن خانه‌ی دورافتاده، چه کسی می‌توانست مضنون چنین جنایتی باشد؟

این کتاب اولین‌بار در سال 2018 منتشر شد و نسخه‌ی فارسی آن با تلاش نشر البرز و ترجمه‌ی خوب فاطمه مهرکی، به‌دست علاقه‌مندان رسید.

جوایز و افتخارات کتاب ضیافت شکار

• جوایز کتاب بریتانیا در سال 2020
• برگزیده‌ی کتاب ماه اسکاتلند در سال 2019
• فهرست نهایی جایزه‌ی بهترین کتاب جنایی و هیجان‌انگیز

نکوداشت‌های کتاب ضیافت شکار

• معمای قتلی پر‌‌تنش و با سرعت بی‌نقص. (پیپل)
• بسیار سرگرم‌کننده و پر از غافلگیری. (سیمون کرنیک)
• پر از تنش، رقابت‌های تلخ و دوستی‌های مسموم. (گاردین)
• داستان‌های آگاتا کریستی را به‌یاد می‌آورد. (الکس مایکلیدس، نویسنده)
• یک معمای قتل درجه یک با گروهی از شخصیت‌های خوش ساخت. (سی ال تیلور)

کتاب ضیافت شکار برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه‌ی این کتاب به طرفداران داستان‌های هیجانی، پرکشش و ماجراهای معمایی و جنایی پیشنهاد می‌شود.

با لوسی فولی بیشتر آشنا شویم

لوسی فولی (متولد 1986) یک نویسنده‌ی پراستعداد و تحسین‌شده در دنیای ادبیات رازآلود و معمایی‌ست. او در بریتانیا به دنیا آمد و رشته‌ی ادبیات انگلیسی را برای تحصیل انتخاب کرد. اولین حضور فولی در دنیای کتاب، با کار در کتاب‌فروشی شروع شد. او بعدها به ویراستاری روی آورد و در ادامه، علاقه‌ی خود به دنیای کتاب را با نوشتن رمان گسترش داد.

از این نویسنده تابه‌حال چندین رمان به انتشار رسیده که هر کدام نقد و نظرات مثبتی را به سمت خود جلب کرد و سه داستان جنایی معروفش نیز در لیست پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار گرفت. یکی از داستان‌های کوتاه فولی همچنین در لیست مجموعه‌ی جدید مارپل اضافه شد و نام او را در کنار نویسندگان بزرگی مثل وال مک‌درمید، کیت موس، آلیسا کول، روث ور و لی باردوگو جای داد. آثار لوسی فولی تا‌به‌حال به چهل زبان مختلف نیز ترجمه شده و سه کتاب «فهرست مهمانان»، «آپارتمان پاریس» و ضیافت شکار به فارسی نیز برگردانده شده.

در بخشی از کتاب ضیافت شکار: همه دعوت‌اند، همه مظنون‌اند می‌خوانیم

او همه‌ی تلاشش را کرده بود که وقتی آن‌ها را سوار می‌کند، پوزخند نزند. این گروه -مثل همه‌ی آن‌هایی که به اینجا می‌آیند- بوی پول می‌دهند. وقتی به اقامتگاه رسیدند، آن مرد قدکوتاه‌تر که موهای تیره داشت -جترو؟ جاشوا؟- در‌حالی‌که گوشیِ نقره‌ای درخشانی را در دست داشت، به سمت او برگشته بود. او گفت: «دارم دنبال اینترنت می‌گردم، ولی نیست که نیست! معلومه که خبری از اینترنت تری‌جی نیست، می‌دونم. وقتی آنتن نداری که نمی‌تونی اینترنت تری‌جی داشته باشی... ولی من فکر می‌کردم قراره به وای‌فای وصل بشم یا شاید باید به اقامتگاه نزدیک‌تر باشیم؟»

او به مرد گفت که آن‌ها وای‌فای را روشن نمی‌کنند، مگر اینکه کسی از آن‌ها درخواست کند. «می‌تونی بعضی وقت‌ها آنتن داشته باشی، ولی مجبوری بری اون بالا!» این را گفت و به سربالایی قله‌ی مونرو اشاره کرد و ادامه داد: «تا پیداش کنی!» چهره‌ی مرد گرفته شد. حتی برای لحظه‌ای وحشت‌زده شد. همسرش به‌سرعت گفت: «عزیزم، مطمئنم بدون وای‌فای هم می‌تونی چند روز دوام بیاری.» بعد با بوسه‌ای جلوی اعتراض‌های بعدی را گرفت. داگ طرف دیگر را نگاه کرده بود.

همان زن، میراندا -همان زن زیبا- جلوی لندروور و در کنار او نشسته بود و زانویش نزدیک زانوی داگ بود. وقتی می‌خواست سوار ماشین شود، بدون اینکه لازم باشد، دست داگ را گرفته بود. هر بار که میراندا برمی‌گشت تا با داگ حرف بزند، داگ موجی از ادکلن او را حس می‌کرد؛ رایحه‌ای خوشبو و دودمانند. داگ تقریباً از یاد برده بود که در دنیا چنین زن‌هایی هم وجود دارند: پیچیده و لوند.