معرفی و دانلود کتاب طلوع روز چهارم

معرفی کتاب طلوع روز چهارم

ماجرای ولادت امام علی (ع) یکی از زیباترین روایات در تمام تاریخ اسلام است. فاطمه سلیمانی ازندریانی در کتاب طلوع روز چهارم این روایت را در قالب رمانی خواندنی و تأثیرگذار، نقل کرده است.

درباره کتاب طلوع روز چهارم

«نه... به‌ راستی کسی مرا به ‌سوی خود می‌خواند. آن‌ هم از درون کعبه. در برابر خانه زانو می‌زنم و باز پروردگارم را صدا می‌زنم: پروردگارا! من به تو، پیامبران و کتاب‌های آسمانی‌ات ایمان آوردم و سخن جدم، ابراهیم، را پذیرفتم و آگاهم که بی‌تردید خانه‌ی تو با دستان او مرمت شده است. خداوندا! به ‌حق کسی که این خانه را بنا کرد و به‌ حق جنینی که در بطنم دارم، این ولادت و وضع‌ حمل را بر من آسان گردان.»

جملات فوق از کتاب طلوع روز چهارم، نوشته‌ی فاطمه سلیمانی ازندریانی، برگرفته شده‌اند؛ رمانی خواندنی که در آن مخاطب ماجرای ولادت امام اول شیعیان، علی ابن ابی‌طالب، خواهید بود. ماجرای ولادت حضرت علی، در متون شیعی و سنی، با صرف نظر از اختلافاتی اندک، کمابیش به این صورت گزارش شده است:

فاطمه بنت اسد هنگامِ زایمانِ فرزندی که در بطن خود داشت، به دردی جانکاه دچار آمد. چنان‌که آرام و قرار از کف داد و دعاگویان عازم خانه‌ی مقدس کعبه شد. در آن هنگام بود که خانه‌ی کعبه، به معجزه‌ای الهی، از هم شکافت و فاطمه به درون آن قدم نهاد و پس از سه روز، در تاریخ سیزده رجب سال سی‌ام عام‌الفیل، علی ابن ابی‌طالب را درون خانه‌ی کعبه، به دنیا آورد. مطابق روایات شیعی، نامگذاری امام علی، مستقیماً از جانب خداوند صورت گرفته است. در این باره، از فاطمه بنت اسد سخنی چنین نقل گشته است: «آن زمان که خواستم از کعبه خارج شوم، سروشی از عالم غیب این‌گونه مرا ندا داد: ای فاطمه، او را علی نام گذار... پس به راستی او (علی) کسی است که نامش را از نام خود برگرفتم، و او را به ادب خود پرورش دادم، و به علم خود آگاه ساختم. پس خوشا آن‌که وی را دوست بدارد و اطاعت بَرَد؛ و بدا به حال آن‌که وی را دشمن بدارد و به فرمانش نباشد.»

روایتِ فاطمه سلیمانی ازندریانی از ولادت امام علی در کتاب طلوع روز چهارم، بیش‌وکم به آنچه در منابع اسلامی نقل شده وفادار است. اگرچه، روایت این بانوی نویسنده به دلیل مقتضیاتی که فرمِ ادبی رمان ایجاد می‌کند، از عناصر خلاقانه‌ای که لزوماً سندیت تاریخی ندارند، عاری نیست.

در کتاب طلوع روز چهارم، علاوه بر نقلِ ماجرای ولادت امام علی، پاره‌ای از زندگیِ انبیای بزرگ الهی نیز، از زبان چهار شخصیت برجسته‌ی قرآنی روایت شده است. این چهار شخصیت عبارتند از: آسیه، همسر فرعون؛ هاجر، همسر حضرت ابراهیم؛ یوکابد، همسر عمرام و مادرِ حضرت موسی و هارون؛ و سرانجام، مریم مقدس، مادر حضرت عیسی.

رمان طلوع روز چهارم، نخستین بار در سال 1397، از سوی انتشارات کتاب نیستان، در اختیار دوست‌داران ادبیات مذهبی قرار گرفت.

کتاب طلوع روز چهارم مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به ادبیات دینی مخاطبین اصلی کتاب طلوع روز چهارم از فاطمه سلیمانی ازندریانی‌اند.

با فاطمه سلیمانی ازندریانی بیشتر آشنا شویم

فاطمه سلیمانی ازندریانی متولد سال 1362 و دارای مدرک کارشناسی در رشته‌ی اقلیم‌شناسی است. اغلب آثار منتشرشده از این نویسنده‌ی جوان به حوزه‌ی ادبیات دینی تعلق دارند.

از میان افتخارات فاطمه سلیمانی ازندریانی می‌توان به توفیقش در برگزیده شدن در همایش «جلوه‌ی سوگ» و داوری‌اش در جشنواره‌ی ادبی «نسیم کلمات» اشاره کرد. آنچه در ادامه آمده، عناوین برخی از کتاب‌های اوست: «طلوع روز چهارم»، «یک خوشه انگور سرخ»، «دلی که نداشتی».

در بخشی از کتاب طلوع روز چهارم می‌خوانیم

ساره بانوی من است. من کنیز او بودم و خدمتگزارش. او بزرگ است و بزرگوار. تنها زنی چون او که اموال زیادی در راه خدا و پیامبر هزینه کرده به‌ راحتی از کنیزش می‌گذرد و او را به همسرش می‌بخشد. ساره آتش نمرود دیده و رنج سفر و هجرت به جان خریده و در دام اسارت افتاده و هرچه داشته در راه خدا و پیامبر خدا انفاق کرده. اگر او نبود اکنون اسماعیل در دامن من نبود. شاید اگر من هم بودم تاب نداشتم ببینم فرزندی که باید در آغوش من باشد در آغوش کنیز من است. او از ابراهیم خواست تا من و فرزندم را از او دور کند. او فقط می‌خواست من و فرزندم را نبیند.

ابراهیم اما نه به خواست ساره که به امر پروردگار، من و اسماعیلم را روانۀ این بیابان کرده. پروردگاری که قادر متعال است و صاحب جان من. اما نمی‌دانم که به کدام‌سو می‌رویم. نمی‌دانم مقصد کجاست. آیا این بیابان را نهایتی هست؟

تا چشم می‌بیند زمین، خشک است و اثری از آب و آبادانی نیست. زمین خشک است و آسمان گرم و سوزان. دو مشک بزرگ همراه داریم اما فقط یکی از آن دو مشک آب دارد. اگر آب این مشک نیز به پایان برسد و ما هنوز به مقصد نرسیده باشیم چه؟ همۀ مسیر را شبانه آمده‌ایم و روز در سایۀ سنگ‌ها و تپه‌ها آرام گرفته‌ایم تا گرمای بیابان، کودک دردانه‌ام را نیازارد. اما اکنون خورشید در حال طلوع است و ما همچنان پیش می‌رویم. بی‌شک مقصد در همین نزدیکی‌ست. شاید هم در مسیرمان چشمه‌ای یا برکه‌ای هست که نبی خدا از آن مطلع است و تعجیل می‌کند برای رسیدن به آب.

فهرست مطالب کتاب

مرا می‌خوانند
او خواهد گفت
تو می‌روی و من...
نور در آتش
نی‌های به‌گِل‌نشسته
روشن‌تر از روشنایی
ارمغان بندگی
سهم من از اندوه
شاخه‌های توفان‌زده
بر فراز آسمان
صدای بال ملائک
روزی بی‌حساب
شکوفه‌های پژمردۀ سیب
مسافر آب
لالایی
آتش افروخته
دشنه‌های تشنه
از راهی که تو می‌آیی
خانه‌ای میان آسمان
موعد میهمانی
سایه‌ساری در بیابان
در انتظار طلوع
طلوع روز چهارم
منابع