معرفی و دانلود کتاب قاتل سفارشی

معرفی کتاب قاتل سفارشی

کتاب قاتل سفارشی اثری از رویا شاعری رمانی در ژانر جنایی است. نویسنده در این اثر، داستان پلیسی به نام جاوید راستین را روایت می‌کند که برای یک باند خطرناک بین‌المللی، قتلی سفارشی انجام می‌دهد! داستان در این باره است که جاوید چرا وارد این باند شده و چه بلاهایی در این راه بر سرش می‌آید.

درباره‌ی کتاب قاتل سفارشی

کتاب قاتل سفارشی رمانی از رویا شاعری در ژانر پلیسی و عاشقانه است. این رمان در سال 1397 توسط نشر آئی‌سا منتشر شد و در سال 1401 با استقبال مخاطبان به نوبت سوم چاپ رسید.

جاوید راستین پدری مهربان و پلیسی متعهد است. البته همین تعهد به کارش او در مسیر تاریکی قرار می‌دهد. برای مدت‌های طولانی یک باند مخوف بین‌المللی پلیس را درگیر کرده است و جاوید برای حل این پرونده، قبول می‌کند که به عنوان قاتل اجیر به این باند نفوذ کند. اما این مأموریت زندگی شخصی او را دچار تغییرات ناخوشایندی می‌کند. به‌شیوه‌ای که پس از این ماموریت، همه‌ی زندگی‌اش را از دست می‌دهد. جاوید در این حین که تلاش می‌کند آرامش پیش از شروع مأموریت را دوباره باز یابد، رازی برای او آشکار می‌شود؛ راز این که چه کسی در تمام این مدت، با سوءاستفاده از اعتماد جاوید، عامدانه برای تخریب زندگی او قدم برمی‌داشته است.

رویا شاعری پیش از این هم تجریه‌ی نویسندگی در ژانر پلیسی را داشته است اما منبع الهام این رمان، آن را به اثری متفاوت تبدیل کرده است. بنا بر گفته‌های نویسنده، این رمان بر اساس واقعیت نوشته شده است و پس از برخورد نویسنده با جاوید در حالی که جاوید قصد به پایان رساندن زندگی یک هدف را داشته، این دو با هم آشنا می‌شوند. با درخواست نویسنده و همکاری شخصیت اصلی در روایت کردن زندگی‌اش، این رمان نوشته می‌شود.

کتاب قاتل سفارشی برای چه کسانی مناسب است؟

رمان قاتل سفارشی مناسب خوانندگان علاقمند به ژانر عاشقانه و ژانر پلیسی است. همچنین این رمان به دوستداران داستان‌هایی بر اساس واقعیت نیز شدیداً توصیه می‌شود.

با رویا شاعری (روشا) بیشتر آشنا شویم

رویا شاعری ملقب به روشا نویسنده‌ی ایرانی متولد 1368 است. او تاکنون سه اثر به نام‌های «حباب‌های رنگی»، «عاشقانه‌ای برای هیچ» و «قاتل سفارشی» را منتشر کرده است.

در بخشی از کتاب قاتل سفارشی می‌خوانیم

وارد محوطه‌ی انتظار برای قطار می‌شوم و نگاهم را در محیط می‌چرخانم. مردم از هر قشر و سنی، برخی خواب‌آلود و برخی سرحال در انتظارند. با ندیدن سوژه در میان جمعیت، به سوی اولین نیمکت می‌روم و بر روی آن می‌نشینم. با استفاده از ماسک گریم، چهره‌ام را تغییر داده‌ام و در پوشش کت و شلوار رسمی سرمه‌ای رنگ و کیف اداری که در دست دارم، هیچ‌کس به ماهیت وجودی من و آنچه که در سر می‌پرورانم، شک نخواهد کرد. دقایقی تا ورود پرویز غفاری زمان باقی‌مانده، پس سعی می‌کنم تا خود را مانند دیگران عادی نشان دهم. سرم را به دیوار پشت سر تکیه می‌دهم و چشم‌هایم را می‌بندم. حدود ده دقیقه‌ی بعد، سوژه را در فاصله‌ی چند قدمی از خود می‌بینم که پشت خط مرزی ایستگاه ایستاده و منتظر قطار است.

با توجه به پراکندگی جمعیت، گزینه‌ی اول یعنی هل دادن او از روی سکو مردود است. چون با توجه به فاصله‌ی من با سوژه و همین‌طور جمعیت اندک و پراکنده، هر حرکتی از جانب من جلب توجه خواهد کرد. برای گزینه‌ی دوم، از لیوان نیم‌خورده‌ی شیرکاکائو که در دست دارم استفاده می‌کنم و پیش می‌روم. در فاصله‌ی چند قدم از سوژه، به طور تعمدی سکندری خورده و لیوان را به سمت پیراهن کرم‌رنگش نشانه می‌گیرم. لباس خیس شده را با نوک انگشت از خود فاصله می‌دهد و با دستمال جیبی‌اش سعی در تمیز کردنش دارد. با اظهار تأسف از او می‌خواهم تا برای تمیز کردن پیراهن کمکش کنم که نمی‌پذیرد و با گفتن "مشکلی نیست"، قدمی به جلو برمی‌دارد.

چندان طول نمی‌کشد که صدای قطار و در پس آن، همهمه‌ی مردم بلند می‌شود. همه به سمت محل‌های خط کشی شده، حرکت کرده و منتظر می‌مانند. نقشه‌ی دوم نیز بی‌نتیجه بود، پس دست به جیب درونی کت می‌برم و اسلحه‌ی کوچک و ظریفم را لمس می‌کنم. جمعیت به سمت جلو هجوم می‌برد و من نیز، در میان شلوغی خود را به جلو می‌رسانم. به سختی پیش می‌روم و پشت سر هدف قرار می‌گیرم.

فهرست مطالب کتاب

چند واژه از دل نویسنده
فصل اول: روزهای غربت و ماتم
فصل دوم: گذشته‌ای شاید رنگی
فصل سوم: دیداری دوباره
فصل چهارم: حقایق پنهان
فصل پنجم: واکنش نهایی
فصل ششم: بازگشت
فصل هفتم: نقطه سر خط
فصل هشتم: اعتراف
فصل نهم: حرکت آخر
فصل آخر: شروعی دوباره