معرفی و دانلود کتاب مقبره خصوصی من
برای دانلود قانونی کتاب مقبره خصوصی من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب مقبره خصوصی من
کتاب مقبره خصوصی من، نوشتهی فیروزه گل سرخی، مجموعه داستانی خواندنی و جذاب است که با چهارده داستان خود، ما را به دنیای سرد و خشن انسانهایی میبرد که در زندگی شهری و مدرن به دنبال ارتباط، عشق، دلخوشی و سرگرمی میگردند تا زنده بمانند. داستانهای این مجموعه، با نمادسازیهای بجا، تصویرسازیهای دقیق و شخصیتهایی پیچیده و چندبعدی تا مدتها پس از خواندن در ذهن مخاطبان به حیات خود ادامه میدهند.
دربارهی کتاب مقبره خصوصی من
اگر داستان ما را با سایهی خود و زوایایی از وجودمان که کمتر به آنها توجه میکردیم، آشنا نکند، خواندن آن چه فایدهای دارد؟ وقتی داستان خوب میخوانیم، گویی وارد جهانی پررمز و راز میشویم که با درک آن، در واقع، درون خود و رمز و رازهای وجودیمان را درک میکنیم. داستان خوب، ما را نه فقط با ماجراهایی به یاد ماندنی، که با سؤالاتی حل نشدنی درگیر میکند و نور را به بخشی از وجود ما یا جامعهمان میتاباند، که دوست نداریم آن را ببینیم. این اتفاق، در بیشتر داستانهای کتاب مقبره خصوصی من، نوشتهی فیروزه گل سرخی، میافتد.
اولین داستان مجموعهی مقبره خصوصی من، بازیچهی زیبای من، دربارهی زنی است که برای خود اسباببازی جذابی پیدا کرده. همکار زن، از دبی برای پسرش یک کلت اسباببازی میآورد که خیلی شبیه به سلاح واقعی است. زن، موقع رانندگی، در یک لحظهی دیوانهوار، کلت را به سمت رانندهی حق به جانب مقابلش میگیرد و او را تهدید میکند. اما این تازه آغاز ماجراست چراکه قدرت کلت اسباببازی، قدرت واقعی شر را در وجود زن بیدار میکند.
داستان دوم، از پشت شیشهها، دربارهی زن و مردی است که از هم جدا میشوند اما یک چیز مشترک هنوز هست که باید دربارهی آن تصمیمگیری کنند؛ ماهیهای آکواریومشان که از پشت شیشهها بهشان ذل زدهاند. بین زن و مرد مکالمهای سر میگیرد که نشان میدهد دنیاهای آنها چقدر با هم متفاوت است. این داستان، با دیالوگهای خوب و صحنهپردازی درستش، کشش فوقالعادهای دارد. 12 داستان دیگر کتاب مقبره خصوصی من نیز با مضامینی مثل تنهایی، خشونت، طردشدگی، عصیان، اضطراب، دشواری زندگی شهری و... میتوانند مخاطبان را به فکر فرو برند.
لحن فیروزه گل سرخی در مجموعه داستان مقبره خصوصی من، کمی طنزآمیز است و داستانها در موقعیتهایی شکل طنز به خود میگیرند، درست مثل زندگی که میتواند در عین تلخ بودن لبخند بر لب آدم بیاورد. قلم نویسنده در مجموعهی مقبره خصوصی من، ساده اما قدرتمند است. تصویرسازیها دقیق انجام شده است و با نمایش حسی اتفاقات، خواننده احساس میکند در صحنه حاضر است و همه چیز را لمس میکند. نمادهای به کار رفته در هر داستان نیز، لایههای بیشتری به آن میبخشند و مضمون را عمیقتر میکنند. شخصیتپردازی نیز در داستانها فکرشده و پیچیده است و ابعاد روانشناختی مختلف هر شخصیت، به خوبی پرداخت شده. خط داستانی و ماجراهای موجود در هر یک از داستانهای کوتاه کتاب مقبره خصوصی من، قدرتمند است و هر داستان، کشش خوبی دارد که با پایانبندی مناسب به اوج خود میرسد. با پایان هر داستان، مخاطب نیاز دارد که مدتی به موضوع فکر کند و شاید هم مضمون داستان همیشه در پس زمینهی ذهنش باقی بماند و به تلنگری ماندگار تبدیل شود.
کتاب مقبره خصوصی من را نشر هنوز به چاپ رسانده است.
کتاب مقبره خصوصی من برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب مقبره خصوصی من برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه فارسی خواندنی است.
در بخشی از کتاب مقبره خصوصی من میخوانیم
فقط یک آکواریوم مانده بود. یک اتاقک شیشهای با نوارچسبهای سبزی در محل چسباندن شیشهها. آکواریوم روی میز پیشخوان آشپزخانه بود. دستهای روزنامۀ درهمبرهم تا شده در کنار آکواریوم بود و کمی نان خشک. هیچچیز دیگر در خانه نمانده بود جز آتوآشغال. درب کابینتها باز بود. رد چرکی از اشیایی که قبلاً در کابینت بودند روی کف و دیوارهها مانده بود. یک لیوان پلاستیکی صورتی کنار سینک بود و باقی هیچ. فقط آکواریوم. مبلها را برده بودند و فرشها را هم پریروز جمع کرده بودند. جای تابلوها مثل جای دندان افتاده روی دیوارها نقش بسته بود. یکی دایره بود شاید جای ساعت.
ماهیها توی آکواریوم بودند. سه تا ماهی. یکی آبی بود با دُم پرپری و دو تای دیگر نارنجی. کف آکواریوم را سنگریزۀ سفید پوشانده بود و یک صندوق گنج سیاهرنگ که مرواریدهای بدلی در آن با چسب به هم چسبیده بودند. در کنار صندوق گنج یک اسکلت کوچک جمجمۀ انسان بود. از این پلاستیکیهایی که سفید و قهوهای رنگ خورده. ماهیها رو به سوی دیوارۀ شیشهای، آب آب میکردند. یک مدتی سکوت و بعد یکدفعه با حرکت یک باله تندی جا عوض میکردند بعد دوباره ساکن میشدند و آب آب آب... جثۀ کوچکی داشتند با چشمهای ورقلمبیده و بیحس. انگار شیشه. آب آب آب...
از پنجرۀ کوچک آشپزخانه که به نورگیر مشرف بود میشد دو پنجرۀ دیگر را دید. یکی پنجرۀ مشجر توالت و یکی پنجرۀ اتاقخواب همسایه که با پردۀ کلفت و گلداری پوشانده شده بود. گلهای درشت مارگریت.
صدای چرخیدنِ کلید در قفل توی سالن خالی پیچید. درِ آپارتمان باز شد.
مرد میانسالی وارد آپارتمان شد و کلید را انداخت روی پیشخوان. ماهیها مشوش شدند. هر کدام به سویی رفتند. مرد گفت:
«فقط آکواریوم مونده.»
فهرست مطالب کتاب
دربارۀ نویسنده
مقدمه
بازیچۀ زیبای من
از پشت شیشهها
مادلین
سگ
شکارچی
پمپمخان
ایمپلنتولوژی
تاریکی
قفس
مقبرۀ خصوصی من
سایت خورشیدی
گل نرگس
چراغ چشمکزن
بودا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب مقبره خصوصی من |
نویسنده | فیروزه گل سرخی |
ناشر چاپی | انتشارات هنوز |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 176 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-6047-44-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |