معرفی و دانلود کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم

معرفی کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم

کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم، ادامه‌ی داستان‌های جذاب این مجموعه بر اساس نسخه‌ی عبداللطیف طسوجی است. شهرزاد، برای رهایی از مرگ، هر شب داستانی ناتمام برای شهریار نقل می‌کند و او را تشنه‌ی شنیدن ادامه‌ی قصه در شب بعد نگه می‌دارد. داستان‌های کتاب حاضر مضمونی عامیانه، افسانه‌ای و تخیلی دارند و توسط هستی فرخ به فارسی روان و امروزی بازگردانی شده‌اند.

درباره‌ی کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم

کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم، خوانند را با ادامه‌ی داستان‌های هیجان‌انگیزِ این مجموعه همراه می‌‌کند. عبداللطیف طسوجی، داستان‌های کتاب حاضر را از اثری عربی با نام الف لیلة و لیلة، به فارسی برگردانده است. دیرینگی ترجمه‌ی‌ طسوجی به حدود 200 سال پیش باز می‌‌گردد. به همین دلیل، هستی فرخ، ترجمه‌ی کتاب هزار و یک شب را برای خواننده‌های امروزی، بازنویسی کرده است. داستان هزار و یک شب با ماجراهای، پادشاهی قدرتمند آغاز می‌شود. این پادشاه پس از کشف خیانت همسرش، تصمیم می‌گیرد هر شب با زنی ازدواج کرده و صبح روز بعد او را به قتل برساند. این روال وحشتناک ادامه می‌یابد تا اینکه شهرزاد، دختر وزیری دانا، برای پایان دادن به این ستم پیش‌قدم می‌شود. او با هوش و ذکاوت خود، هر شب داستانی را برای شهریار آغاز می‌کند اما پیش از طلوع آفتاب آن را ناتمام می‌گذارد، بدین ترتیب کنجکاوی پادشاه را برمی‌انگیزد و او را وادار می‌کند تا برای شنیدن ادامه‌ی قصه، شهرزاد را زنده نگه دارد.

قصه‌هایی که شهرزاد تعریف می‌کند، بسیار متنوع هستند و شامل انواع مختلفی از داستان‌ها می‌شوند. این قصه‌ها عمدتاً خواننده را با افسانه‌ها، حکایات عامیانه، ماجراهای عاشقانه، داستان‌های حماسی، حکایات اخلاقی، معماها، و قصه‌های ماجراجویی همراه می‌کنند. خمیرما‌‌یه‌ای از عناصر ماوراء طبیعی، جن و پری، جادو و موجودات خارق‌العاده نیز در دل داستان‌های هزار و یک شب گنجانده شده‌ است.

داستان کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم، با قصه‌ی حسن بصری و نورالسنا از شب هفتصد و شصت و نهم آغاز می‌شود. این قصه‌ها، خواننده را به دنیایی سرشار از شگفتی، حکمت و تخیل می‌برند. داستان‌های هزار و یک شب، در کنار سرگرمی، درس‌هایی ماندگار پیش روی خواننده قرار می‌دهند. این مجموعه نه تنها یک اثر ادبی سرگرم‌کننده، بلکه آیینه‌ای از فرهنگ غنی و داستان‌گویی شرقی به شمار می‌رود.

مطالعه‌ی کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم، فرصتی عالی برای ادامه دادن ماجراجویی با شهرزاد و شهریار است. خواننده‌، در این بخش از کتاب با شخصیت‌های جدید آشنا می‌شود و در پیچ‌وخم‌های روایت‌هایی که در دل یکدیگر جای گرفته‌اند، قرار می‌گیرد. این داستان‌ها در کنار تخیلی سرشار، خواننده را با مفاهیم عمیق انسانی نظیر عدالت، وفاداری، تقوا، فریب، و سرنوشت آشنا می‌کنند. کتاب حاضر، بخشی از میراث ارزشمند ادبیات شفاهی جهان را به شکلی زنده و پویا به نسل‌های امروز منتقل ساخته است.

کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم را انتشارات الینا، چاپ و روانه‌ی بازار کرده است.

کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های افسانه‌ای، ادبیات کلاسیک و داستان‌های کهن، به‌عنوان مخاطب‌های اصلی کتاب حاضر شناخته می‌شوند. مطالعه‌ی این اثر برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات عامه نیز سودمند به‌ نظر می‌رسد.

در بخشی از کتاب هزار و یک شب: شهرزاد قصه‌گو - جلد چهارم می‌خوانیم

شبی از شب‌ها گربه‌ای در برخی از خرابه‌ها خیلی به دنبال طعمه گشت اما چیزی پیدا نکرد. از سرما و بارانی که آن شب بود آزرده شد. از گرسنگی طاقتش طاق شد. زیر درختی یک سوراخ موش دید. به آن طرف رفت. دم در سوراخ ایستاد و بو کشید. دندان‌هایش را به هم می‌مالید تا اینکه احساس کرد درون سوراخ موش است. خواست وارد شود و موش را بگیرد که موش متوجه شد و شروع کرد به درِ سوراخ خاک ریختن که شاید راه ورود گربه را ببندد. گربه با صدایی ضعیف به موش گفت: «این کار را نکن من به تو پناه آورده‌ام که امشب مرا در خانه‌ات جا بدهی. چرا که من پیر و بیمارم و توانی برایم باقی نمانده. قدرت حرکت کردن ندارم. امشب در این خرابه راهم را گم کرده‌ام. از خدا مرگم را می‌خواهم تا از این رنج و عذاب راحت شوم. حالا از سرما و باران بی طاقت شدم و به تو پناه آورده‌ام. از تو درخواست می‌کنم که از صدقه سری خودت دستم را بگیری و به خانه‌ات بکشی و مرا در راهروی لانه‌ات جا بدهی که من غریب و بیچاره‌ام. گفته‌اند که: هر کس غریبه‌ای را در منزلش جا دهد، در بهشت جا خواهد داشت. ای برادر! تو سزاوار چنین پاداشی هستی!. به من جا بده که امشب را کنار تو بگذرانم. وقتی روز شد دنبال کارم می‌روم».

وقتی موش حرف‌های گربه را شنید، به او گفت: «من چطور تو را در لانه‌ام جا بدهم وقتی که دشمن جان منی و خوراک روزانه‌ات گوشت من است. از آن می‌ترسم که به من حقه بزنی که رَوشت هم همین است. تو به عهدت وفادار نمی‌مانی. در مثل گفته‌اند که نمی‌توان از آتش به هیزم خشک ایمن بود. درست نیست که از بابت تو خیالم راحت باشد. نمی‌توان دشمن قدیمی را کوچک و بی‌اهمیت شمرد، حتی اگر ضعیف باشد». گربه با گریه و فروتنی و صدای اندوهناک جواب داد که: «همه‌ی حرف‌هایت راست است و من تو را تکذیب نمی‌کنم. اما درخواستم از تو این است که از گذشته‌ها بگذری و دشمنیِ طبیعی‌ای که بین من و توست را کنار بگذاری. چرا که گفته‌اند: هر کس از گناه مخلوقی بگذرد، خدا هم از گناه او می‌گذرد. اگر چه قبل از این دشمن تو بودم، اما امروز به دوستی تو علاقه‌مندم.

فهرست مطالب کتاب

داستان حسن بصری و نورالسنا
داستان خلیفه صیاد
داستان مسرور بازرگان
داستان علی نورالدین
داستان نتیجه تقوی
داستان عاشق صادق
داستان شاهزاده و شماس وزیر
داستان گربه و موش
داستان پارسا
داستان ماهیان
داستان کلاغ
داستان خر وحشی و روباه
داستان پادشاه و شاهزاده سیاح
داستان شاهین و کلاغ ها
داستان مارگیر
داستان عنکبوت
داستان صیاد و ماهی بزرگ
داستان جوان و دزدان
داستان بازرگان و دزدان
داستان روباه و گرگ
داستان چوپان و دزد
داستان دراج و لاک پشت ها
داستان ابوقیر و ابوصیر
داستان عبداله بحری و بَرّی
داستان ابوالحسن عمانی
داستان دو عاشق ماهرو
داستان شجرة الدر
داستان قمر الزمان و گوهری
داستان عبدالله فاضل
داستان معروف پینه دوز