معرفی و دانلود رایگان کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم
برای دانلود قانونی کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم
مجید ادیبزاده، ماجرایی جنایی، روانشناختی و رازآلود را در دو جلد روایت کرده است. در کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم، برخلاف جلد اول کتاب، ماجرا از زبان زن داستان روایت میشود. یعنی همان شخصیتی که به دار آویخته شده! این زن نه تنها قربانی یک قتل است، بلکه قربانی ساختارهای اجتماعی، هویتی و خانوادگی نیز هست. داستان با حلقآویز شدن زن آغاز شده و سپس در قالب فلاشبکهایی به گذشتهی زن بازمیگردد.
دربارهی کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم
کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم، در خلال تعریف ماجرای یک قتل، مفاهیم پیچیدهای مانند هویت جنسی، سرکوب اجتماعی و ساختارهای قدرت را بازگو میکند. زن این داستان پسر به دنیا آمده بود، اما در وجود خود این را احساس نمیکرد. او در پی یافتن خود واقعیاش، با مشکلاتی مواجهه میشود. پس از آن نیز بهعنوان یک زن، تجربههای تاریکی را از سر میگذراند که سرانجام به پایان شوم حلقآویز شدن ختم میشود.
اما ماجرای داستان جنایی وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم از چه قرار است؟ مجید ادیبزاده در این اثر خود، داستانی چندلایه را روایت کرده است که میتوانیم آن را یک تریلر روانشناختی رازآلود بدانیم. مسائل اجتماعی مرتبط با هویت افراد نیز در این کتاب مطرح شده است و از این نظر میتوانیم آن را بهعنوان اثری ساختارشکنانه معرفی کنیم. در ابتدای این جلد از کتاب، زن حلقآویز شده اما هنوز زنده است و نفس میکشد. در این لحظات واپسین عمر، روزهای گذشته در ذهن او همچون تصاویر یک فیلم ظاهر شده و حالا او است که زندگی پررنجش را برای خواننده تعریف میکند.
زن عامل جنایت بود یا قربانی آن؟
برمیگردیم به نوجوانی زن؛ یعنی پسر نوجوانی که برای عمل تغییر جنسیت به پول نیاز دارد؛ اما در اوضاع مالی فاجعهباری به سر میبرد و خانواده نیز او را با هویت دلخواهش نمیپذیرد. نوجوان 19 ساله، به ناچار خانه را ترک کرده و به راههای خلاف کشانده میشود. در بخشهایی از رمان رازآلود وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم، صراحتاً با یک اعتراض به ساختار جامعه مواجه میشویم. در جریان یک اقدام تبهکارانه تحت عنوان سرقت سوری از بانک که با هدف پنهان کردن اختلاسی کلان بوده است، افراد زیادی کشته میشوند. اما زن زنده میماند. باقی ماجرا، عواقبی است که به خاطر زنده ماندنش در انتظار او است.
عناصر جنایی در کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم، نه تنها در خدمت تعلیق و هیجان داستاناند، بلکه بهعنوان ابزارهایی برای واکاوی روان شخصیتها و نقد ساختارهای اجتماعی نیز عمل میکنند. سه عنصر اصلی جنایت در روایت مجید ادیبزاده عبارتند از حلقآویز شدن، انفجار بانک و پولشویی از طریق جعل آثار هنری. حلقآویز بودن زن در ابتدای داستان، نه تنها جنبهی فیزیکی خشونت را نشان میدهد، بلکه بهعنوان استعارهای از خفگی روانی، سرکوب هویت و فشارهای اجتماعی عمل میکند.
حادثهی انفجار بانک بهعنوان یکی از عناصر کلیدی جنایت در کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم، نقطهی عطفی در زندگی زن است و باعث شکلگیری گرههای روانی و اخلاقی در شخصیت او میشود. در اینجا مجید ادیبزاده زن را هم بهعنوان عامل جنایت معرفی میکند و هم قربانی آن. این به پیچیدگی داستان افزوده است.
پردهبرداری از زشتی جامعه با آثار هنری
ماجرای پولشویی از طریق آثار هنری نیز نقدی است بر فساد ساختاری حاکم بر جامعه. مجید ادیبزاده، مکانیسم پولشویی را به قدری ظریف طراحی کرده است که خواننده در عین درگیر شدن با جزئیات تخلف، با یک نقد هنری عمیق نیز مواجه میشود. ادیبزاده در این بخش از داستان اجتماعی وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم، به جای استفاده از کلیشههای معمول جنایت، از هنر بهعنوان ابزار انحراف و پوشش استفاده میکند تا نشان دهد چگونه زیباییشناسی میتواند در خدمت زشتی قرار بگیرد.
خوانندهی رمان رازآلود وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم، در حین خواندن داستان، دچار پرسشهای بنیادین میشود. اما مهمترین پرسش این است که به راستی چه کسی گناهکار است؟ زن گناهکار است یا افرادی که او را ناخواسته به این جریان سیاه کشاندهاند؟ چگونه عشقهای توخالی و صمیمیتهای ریاکارانه میتواند یک انسان را به وادی تباهی بکشاند؟
کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم، روایتی جسورانه از مجید ادیبزاده است. زاویهی دید متفاوت ادیبزاده و پرداختن او به موضوعات جدید، به این اثر جلوهای متمایز بخشیده است. انتشارات الفبای فرهنگ، این رمان جسورانه را چاپ و منتشر کرده است.
کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای رازآلود، جنایی و معمایی علاقهمند هستید.
- به دنبال روایتی متفاوت هستید که به مسائل جنسیتی و تبعیض در جامعه پرداخته است.
در بخشی از کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم میخوانیم
صبح خواب مونده بودم و شوهرم بدون اینکه دلش بیاد منو بیدار کنه، رفته بود سر کار! ما همیشه صبحونه رو باهم میخوردیم! این چیزی بود که اون خیلی دوست داشت! بهم میگفت هر چی که کنار تو میخورم خوشمزگیش صد برابر میشه! ازین حرفا زیاد بهم میزد! ولی خب یه وقتا با اینکه میدونست منم باید برم تا به کارم برسم، اما همین که میدید بیدار نشدم و هنوز خوابم، دلش نمیومد که بیدارم کنه! اینجور وقتا حتی بیخیال صبحونه خوردن میشد و با شکم خالی میرفت شرکت! خیلی بهش اصرار میکردم که این عادتشو از سرش بندازه! مدام بهش میگفتم که «خوب نیس ناشتا بلند میشی میری سر کار!» ولی هیچوقت گوش نمیداد و میگفت که بدون تو چیزی از گلوم پایین نمیره! وقتایی هم که بهخاطر نمایشگاه نقاشی مجبور به سفر میشدم، برای اینکه شوهرم با اون عادتش از گشنگی تلف نشه، باید حتمن بهش زنگ میزدم تا حس کنه که من کنارشم و یهچیزی بخوره! فقط موقع نهار توی شرکتشون بود که کنارش نبودم و اونم ظهرا بهم زنگ میزد و بعد از شنیدن صدام با همکارش میرفتن غذاخوری شرکت و نهارشو اونجا میخورد!
من همین که چشمامو باز کردم و فهمیدم که خواب موندم و شوهرم رفته، یهو یاد اون افتادم! یادم اومد که قبل از بیهوش شدن با خودم قرار گذاشته بودم که برم محل کار شوهرم تا که اونو از نزدیک ببینم! برای دیدنش چنان شور و شوقی داشتم که بیخیال صبحونه خوردن شدم و سریع خودمو آماده کردم و رفتم سمت شرکت! خوشبختانه توی محل کار شوهرم کسی منو نمیشناخت! اون دوست نداشت که با بقیهی کارمندا صمیمی بشه و اهل معاشرت و دوستی نبود! اینه که نه هیچوقت به خونهی همکاراش دعوت شده بودیم و نه بعد از کار باهاشون بیرون میرفت و خب ما هم هیچوقت اونا رو دعوت نمیکردیم! تنها مردی که شوهرم از شرکت به خونه آورد، فقط و فقط اون بود که مطمئنم دوستیش با شوهرم همش یه نقشه بوده تا پاش به خونهی ما باز بشه!
فهرست مطالب کتاب
لحظهی حلقآویز شدن!
نه سال پیش از حلقآویز شدن!
شش سال پیش از حلقآویز شدن
دو سال پیش از حلقآویز شدن
هفت ماه پیش از حلقویز شدن!
یک هفته پیش از حلقآویز شدن!
لحظاتی پیش از خفگی ناشی از حلقآویز شدن!
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! - جلد دوم |
نویسنده | مجید ادیب زاده |
ناشر چاپی | انتشارات الفبای فرهنگ |
سال انتشار | ۱۴۰۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 96 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-91119-8-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی ایرانی |