معرفی و دانلود کتاب پایان دنیا: داستان‌هایی از آخرالزمان

معرفی کتاب پایان دنیا: داستان‌هایی از آخرالزمان

کتاب پایان دنیا مجموعه‌ای از دوازده داستان کوتاه با موضوع پایان جهان است که توسط گروهی از نویسندگان برجسته‌ی ادبیات علمی-تخیلی و فانتزی نوشته شده. داستان‌های این مجموعه، تصویری شفاف و دلخراش از جهانی ترسیم می‌کنند که به‌علت بلایای طبیعی، حمله‌ی بیگانگان، جنگ هسته‌ای یا دیگر رویدادهای فاجعه‌بار نابود می‌شود. برخی از نویسندگان این کتاب، چهره‌های مشهوری چون آرتور سی. کلارک، جرج آر. آر. مارتین و نیل گیمن هستند.

درباره‌ی کتاب پایان دنیا

همانطور که رابرت سیلوربرگ (Robert Silverberg)، نویسنده‌ی پیشگفتار و یکی از داستان‌های کتاب پایان دنیا (The End of the World: Stories of the Apocalypse) می‌گوید، علاقه و اشتغال فکری بشریت به داستان‌هایی با موضوع پایان دنیا، سابقه‌ای بسیار طولانی دارد. اولین نمونه از این قبیل داستان‌ها را می‌توان حماسه‌ی گیلگمش دانست که در آن سیلی عظیم تمام جهان را غرق می‌کند و تنها فردی به نام «زیوسودرا» (که البته در نسخه‌ی بابلی این داستان، «اوتناپیشتیم» نام دارد) می‌تواند خانواده‌اش را نجات دهد و دوباره زندگی را از سر بگیرد. جزئیات این داستان‌های آخرالزمانیِ باستانی با هم متفاوت‌اند ولی آنچه آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد این است که خدایان از جهان ناراضی‌اند و تصمیم به نابودی آن می‌گیرند ولی در نهایت برخی از انسان‌های برگزیده را زنده نگه می‌دارند و بشریت حیاتی دوباره پیدا می‌کند.

داستان‌های کتاب پایان دنیا ولی به این شکل پایان نمی‌یابند. در این داستان‌ها، بشریت به‌علت عواقب هولناکِ بلایایی طبیعی، تهاجم بیگانگان یا جنگ‌های هسته‌ای نابود می‌شود. نویسندگان این کتاب، که همه از برجسته‌ترین چهره‌های ادبیات علمی-تخیلی و فانتزی هستند، در داستان‌های این کتاب، نسبت به حماقت‌ها و بی‌اخلاقی‌های انسان هشدار می‌دهند و او را از آینده‌ی محتومش آگاه می‌سازند. در اینجا دیگر از رستگاری و حیات دوباره خبری نیست؛ در این کتاب، پایان دنیا، به معنای پایان دنیاست.

عمده‌ی داستان‌های کتاب پایان دنیا در ژانر علمی-تخیلی نوشته شده‌اند و آن‌ها را می‌توان در دسته‌های متفاوتی قرار داد: داستان‌هایی که در آن‌ها شخصیت‌ها شاهد پایان جهان هستند، مانند داستان «هام» از ریک هوتالا»؛ داستان‌هایی که در آن‌ها بازماندگان، در جهانی پساآخرالزمانی زندگی می‌کنند، مانند داستان «لوسیفر» از راجر زلازنی و داستان «تونل‌ها تاریکِ تاریک بودند» از جورج آر. آر. مارتین؛ و داستان‌هایی که نگاهی طنزآلود و متفاوت به پایان جهان دارند، مانند داستانِ «می‌تونیم به قیمت عمده براتون جورش کنیم» از نیل گیمن و داستان «وقتی رفتیم پایان دنیا را ببینیم» از رابرت سیلوربرگ.

ویراستار کتاب پایان دنیا، مارتین گرینبرگ، یکی از مهم‌ترین صاحب‌نظران حوزه‌ی ژانر ادبیات گمانه‌زن است که مسئولیت ویراستاری و گزینش داستان‌های بیش از 1000 کتاب را برعهده داشته و بسیاری او را یکی از اساتید خبره‌ی این ژانر به‌شمار می‌آورند. داستان‌هایی که مارتین گرینبرگ به همراه رابرت سیلوربرگ برای این مجموعه انتخاب کرده است را می‌توان داستان‌های کلاسیک ادبیات علمی-تخیلی دانست که برای بسیاری از خوانندگانی که به این ژانر علاقه دارند، جذابیت ویژه‌ای خواهند داشت.

در پایان اینکه، مجموعه داستان پایان دنیا را می‌توان کتابی بسیار تأمل‌برانگیز و از نظر احساسی، قدرتمند دانست که تا مدت‌ها ذهن خواننده را به خود مشغول خواهد کرد. این کتاب، به‌شکلی متقاعدکننده و باورپذیر، شکنندگی نوع بشر و تمدن را نشان می‌دهد و بر ظرفیت انسان برای تخریب و نابودی خودش تأکید می‌کند.

کتاب پایان دنیا، توسط محمدهادی سالارورزی ترجمه شده و نشر مهرگان خرد آن را منتشر کرده است.

در نکوداشت کتاب پایان دنیا

• حتی طرفداران دوآتشه‌ی ادبیات علمی-تخیلی که بسیاری از این داستان‌ها را می‌شناسند، نمی‌توانند در برابر وسوسه‌ی داشتن همه‌شان در یک کتاب، مقاومت کنند. این کتاب، یک یادآوری قدرتمند است از توانایی بی‌نهایت انسان در خودتخریبگری و همینطور اراده‌ی قوی او برای بقا. (Publishers Weekly)

کتاب پایان دنیا برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های علمی-تخیلی و یا به ادبیات گمانه‌زن علاقه‌مندید، این کتاب به شما توصیه می‌شود.

در بخشی از کتاب پایان دنیا: داستان‌هایی از آخرالزمان می‌خوانیم

پیتر پینتر هیچ‌وقت اسم آریستیپوسِ کورنایی را نشنیده بود؛ مرید کمتر شناخته‌شدۀ سقراط که معتقد بود پرهیز از مشکلات، بالاترین خیرِ دست‌یافتنی ا‌ست. به‌هرحال عمرِ عاری از اتفاقش را به پیروی از این حکم گذراند. از هر لحاظ به‌جز یکی (ناتوانی در رد کردن تخفیف که کداممان به‌کلی از آن مبرائیم؟) انسانی بسیار معقول بود. افراط نمی‌کرد. سخنانش مناسب و سنجیده بود. به‌ندرت اهل بزرگ‌نمایی بود. به‌اندازه می‌نوشید تا خوش‌مشرب باشد و نه بیشتر. از ثروت دور اما به‌هیچ وجه فقیر نبود. مردم را دوست داشت و مردم دوستش داشتند. همه‌اش به ذهن آدم خطور می‌کند اصلاً آیا انتظار دارید او را در میخانۀ سطح‌پایینی در بخش پلشتِ ایست‌اندِ لندن، در حال بستن آنچه عامیانه «قرارداد» می‌خوانند با شخصی که به‌سختی می‌شناسدش بیابید؟ انتظارش را ندارید. حتی انتظار ندارید او را در میخانه بیابید.

و تا یک جمعه بعدازظهرِ خاص، حق با شما بوده است؛ اما عشقِ یک زن می‌تواند کارهای عجیبی با یک مرد بکند. حتی با مردی به یک‌نواختی پیتر پینتر و کشف اینکه خانم گوِندِلین تورپ بیست‌وسه‌ساله از پلاک 9، خیابان اوک‌تری تراس، شهرک پورلی دارد با جوان مؤدب خوش‌سروزبانی از بخش حسابداری [به گویش عامیانه] روی هم می‌ریزد؛ تازه حواستان باشد که دختر رضایت داده بود انگشتر نامزدی، متشکل از تراشه‌های واقعی یاقوت، نه قیراط طلا و چیزی انگار که الماس (37.50 پوند) را دست کند که تقریباً کل وقت ناهار پیتر را برای انتخابش گرفته بود. حقیقتاً بلاهای عجیبی سر یک مرد می‌آورد.

فهرست مطالب کتاب

پیش‌گفتار: رابرت سیلوربرگ
هام: ریک هوتالا
می‌تونیم به قیمت عمده براتون جورش کنیم: نیل گیمن
درخشش بزرگ: نورمن اسپین‌راد
مهربانی: لستر دل رِی
لوسیفر: راجر زلازنی
چرخ: جان ویندم
توسط احمق‌هایی همچون من: نانسی کرِس
مغازۀ دنیاها: رابرت شکلی
تونل‌ها تاریکِ تاریک بودند: جورج آر. آر. مارتین
«اگر تو را فراموش کردم، آه زمین ...»: آرتور سی. کلارک
وقتی رفتیم پایان دنیا را ببینیم: رابرت سیلور برگ
پرواز تا ابد: پل اندرسون