معرفی و دانلود کتاب پیدا کردن چیکا: دختری کوچک، زلزله و ایجاد خانواده
برای دانلود قانونی کتاب پیدا کردن چیکا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب پیدا کردن چیکا: دختری کوچک، زلزله و ایجاد خانواده
کتاب پیدا کردن چیکا نوشتهی میچ آلبوم، روایت واقعی از دختری اهل هائیتی است که زندگیاش پس از زلزلهی ویرانگر 2010 تغییر کرد و مانند دختر آقای نویسنده شد. این کتاب از نویسندهی اثر معروف سهشنبهها با موری، داستانی است از امید، غم و عشقی که حتی بعد از رفتن یک عزیز، در قلبها زنده میماند. خواندن آن مانند گرفتن دست یک کودک است که با چشمانش به شما میگوید: با من بیا، قصهای برایت دارم.
دربارهی کتاب پیدا کردن چیکا
یک روز، پشت میز کارش نشسته بود که ناگهان صدایی در ذهنش طنین انداخت. چیکا با همان شیطنت کودکانهاش در خیال او ظاهر شد و گفت: «آقای میچ، چرا قصهی مرا نمینویسید؟ از من بنویسید!»
و اینگونه بود که کتاب پیدا کردن چیکا: دختری کوچک، زلزله، و ایجاد خانواده (Finding Chika: A Little Girl, an Earthquake, and the Making of a Family) آغاز شد، داستانی از دختری که از میان ویرانههای زلزلهی هائیتی برخاست و زندگی میچ آلبوم (Mitch Albom) و جنین را برای همیشه دگرگون کرد. چیکا تنها سه روز پیش از آن زلزلهی هولناک متولد شده بود؛ در دنیایی که فقر و سختی سایهی همیشگی روی مردمان آن بود. مادرش هنگام زایمان از دنیا رفت و او را در دنیایی تنها گذاشت که برای کودکانی مانند او بیرحم بود. اما سرنوشت، او را به یتیمخانهی ایمان به هائیتی رساند، جایی که میچ آلبوم و همسرش جنین، خانهای برای کودکانی ساختند که دیگر کسی را نداشتند.
چیکا وقتی سهساله شد، با انرژی بیپایانش، همهی اطرافیان را به خنده وا میداشت. اما زندگی همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد و زندگی برای این کودک سختیکشیده روی دیگری داشت. چیکا وقتی پنجساله شد، سایهی بیماری روی زندگیاش افتاد، تومور مغزی نادر که در هائیتی هیچ درمانی برایش وجود نداشت. میچ و جنین که حالا چیکا را همچون فرزند خود میدیدند، او را به دیترویت بردند، به امید اینکه علم پزشکی راهی برای نجاتش پیدا کند. سفر آنها از بیمارستانی به بیمارستان دیگر، از کشوری به کشور دیگر ادامه یافت. اما بیماری بیرحمتر از آن بود که تسلیم شود. روزی رسید که دیگر صدای خندهی چیکا در خانهشان نپیچید. در یکی از روزهای بهار، وقتی درختان شکوفه داده بودند، چیکا برای همیشه رفت.
کتاب پیدا کردن چیکا از انتشارات شمشاد که آن را به فارسی ترجمه کرده است، روایتی واقعی از دختری اهل هائیتی است که زندگیاش پس از زلزلهی ویرانگر سال 2010 دستخوش تغییر شد. این دختر کوچک، با شجاعت و لبخند همیشگیاش، پا به زندگی میچ و همسرش جنین گذاشت و به آنها نشان داد که خانواده را نه فقط با پیوندهای خونی، بلکه با عشق و دل میسازند. این کتاب، روایتی است از عشق، فقدان و درسی که چیکا برای همیشه در دلهای ما گذاشت، مرگ فقط یک غم است. زندگی بدون شادی، غم دیگری است.
اگر دلتان برای یک داستان واقعی، عمیق و پراحساس تنگ شده، کتاب پیدا کردن چیکا را بخوانید. شاید در لابهلای کلمات، چیکا را ببینید که با لباس آبیاش کنار شما ایستاده و با لبخندش میگوید: بیا، قصهای برایت دارم.
چیکا در خیال میچ آلبوم ماند، مثل خاطراتی که محو نمیشوند. او که روزی با جورابهای رنگارنگش در یتیمخانه میدوید، حالا در کلمات این کتاب زنده است. آقای میچ هر بار که قلم به دست میگیرد، انگار چیکا کنارش مینشیند و میگوید: «ادامه بده!» کتاب پیدا کردن چیکا که انتشارات شمشاد آن را با ترجمهی محمدجواد شیری منتشر کرده است، فقط داستان یک بیماری و یک سفر نیست؛ روایتی است از اینکه چطور یک دختر کوچک، دنیا را برای میچ و جنین بزرگتر کرد. چیکا به آنها آموخت که عشق، حتی در سختترین روزها، میتواند دل را گرم نگه دارد. شاید وقتی کتاب را میخوانید، شما هم صدای خندهی چیکا را بشنوید.
نکوداشتهای کتاب پیدا کردن چیکا
- میچ آلبوم بهزیبایی درد تماشای رنج کشیدن چیکا را روایت میکند (از جراحیهای سخت گرفته تا از دست دادن دندانها و موهایش)، در حالیکه روح شیرین و مقاومت کودکانهاش را هم به تصویر میکشد. او صادقانه از این میگوید که چطور غرق کار شده بود و داشتن فرزند را آنقدر به تعویق انداخت که دیگر دیر شد و اینکه چیکا چطور به او و همسرش فرصت داد تا سالها بعد از ازدواج، لذت پدر و مادر بودن را تجربه کنند. آلبوم مستقیما خطاب به چیکا میگوید: «تو هیچوقت نباید نگران فراموششدن باشی... ما حاضریم تمام خاطرات زندگیمان را از دست بدهیم، اما خاطره تو را هرگز.» این کتاب در عین زیبایی، اشک به چشم میآورد. (هفتهنامهی ناشران)
- پیام اصلی این خاطرهنویسی ساده و تاثیرگذار این است که عشق هیچ مرزی نمیشناسد، نه نژاد، نه مذهب، نه تحصیلات و نه پول. داستانی لطیف و عاطفی دربارهی اینکه خانوادهها مثل آثار هنری هستند و از مواد مختلفی ساخته میشوند. (Kirkus Reviews)
- این کتاب آنقدر زیبا و غمانگیز است که فقط میچ آلبوم میتواند چنین چیزی بنویسد. اما آلبوم فقط نویسنده این داستان نیست؛ این قلب خودش است که با آمدن غیرمنتظره و رفتن دردناک دختربچهای درخشان به نام چیکا شکسته است. دختری که فرزند او و همسرش شد. این کتاب تلاشی است برای کنار آمدن با آن زخم. (ملیسا فی گرین، نویسنده)
- میچ آلبوم باز هم شگفتزدهمان کرد با این خاطرهنویسی پر از عشق و اندوه. محال است عاشق چیکا نشوید. کتابی خواندنی و تاثیرگذار که بدون شک تبدیل به یک اثر کلاسیک خواهد شد. (مری کار، نویسنده)
- خاطرهنویسی آلبوم از یک سو دریچهای است به غم و اندوهش و از سوی دیگر جشن گرفتن روحیه چیکا و درسهایی که از با هم بودن آموختهاند. این داستان غمانگیز، اما امیدبخش، ادای احترامی است به شجاعت و مقاومت کودکان و قدرت بینظیر عشق. (Library Journal)
کتاب پیدا کردن چیکا برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب پیدا کردن چیکا برای کسانی مناسب است که به داستانهای واقعی و عمیق، برگرفته از عشق و فقدان علاقه دارند. اگر دلتان برای روایتی پراحساس و الهامبخش تنگ شده، این کتاب شما را دعوت به خواندن میکند.
در بخشی از کتاب پیدا کردن چیکا: دختری کوچک، زلزله و ایجاد خانواده میخوانیم
صبح اولین روزی که در خانهی ما بیدار شدی را به خاطر داری؟ من طبقهی پایین در دفترم بودم، زیرا صبحها زمانِ نوشتن من بود. ناگهان تلفن زنگ خورد. خانم جنین بود که از اتاق خواب زنگ میزد. با صدای گرفتهیِ تازه از خواب بیدار شده گفت: «آقای میچ؟ چیکا گرسنه است و صبحانه میخواهد. میشود به او رسیدگی کنی؟»
به طبقهی بالا آمدم و تو را به آشپزخانه بردم. تخممرغ، کره، پنیر و گوجهفرنگی آوردیم. ماهیتابه و اجاقگاز را نشانت دادم. روی نوک پا ایستاده بودی و با چرخاندن کفگیر در ماهیتابه به پختن تخممرغ کمک میکردی. آبمیوه در لیوان ریختم. دعا کردیم. غذاخوردنت را تماشا کردم. و باز هم تماشا کردم. نمیتوان گفت از روی سرگرمی. لقمه را جویدی، نگاهی به منظرهی پشت پنجره انداختی، قاشق را گذاشتی، خمیازه کشیدی و دوباره قاشق را برداشتی. با ریتمی درونی خودت را به عقب و جلو تکان میدادی. تقریباً یک ساعت طول کشید. صبحانهخوردنت را با صبحانهی سریعی که خودم خوردم مقایسه کردم. البته من معمولاً صبحانه نمیخورم. اما صبح روز بعد ساعت هفت، که صدای پایینآمدنت از پلهها را شنیدم و از پشت میزم بلند شدم. دمِ در دیدمت. بغلت کردم و گفتی: «آقای میچ! من گرسنهام.» تو را به آشپزخانه بردم.
بچه هم بار سنگین است و هم بال پرواز. رویهی سابقم در انجامدادن کارها از بین رفته بود.
فهرست مطالب کتاب
آغاز کلام
درس اول: من از تو محافظت میکنم
درس دوم: زمان، تغییر ایجاد میکند
درس سوم: حس شگفتی
درس چهارم: کودکان استوارند
درس پنجم: از خونِ کسی بودن، معنایی ندارد
درس ششم: وقتی ازدواج، منجر به ایجاد خانواده میشود
درس هفتم: باری که به دوش میکشیم
سخن آخر
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب پیدا کردن چیکا: دختری کوچک، زلزله و ایجاد خانواده |
نویسنده | میچ آلبوم |
مترجم | محمدجواد شیری |
ناشر چاپی | انتشارات شمشاد |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 200 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6673-52-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی خارجی، کتابهای زندگینامه |