معرفی و دانلود کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد!

معرفی کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد!

آدرین دائوب در کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد! به تحلیل پرشوری در باب بنیان‌های فکری سیلیکون ولی می‌پردازد. نویسنده با نگاهی انتقادی و جسورانه به زیرلایه‌های مهم‌ترین نقطه‌ی تکنولوژیکی دنیا نظر می‌اندازد و با کنکاش در ایده‌ها و تفکرات شرکت‌های آن، دست به مقایسه‌ای‌ می‌زند که تفاوتِ ظاهرِ باشکوه سیلیکون ولی و آنچه را که در واقعیت رخ می‌دهد، برای مخاطبانش آشکار می‌سازد.

درباره‌ی کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد!

آدرین دائوب (Adrian Daub) در کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد! (What Tech Calls Thinking) قصد دارد بنیان‌های فکری سیلیکون ولی، به عنوان قلب تپنده‌ی صنعت و نوآوری دنیا را مورد واکاوی قرار دهد. زیرا به همان اندازه‌ای که نوآوری‌های سیلیکون ولی می‌تواند جهان را تغییر دهد، زبان و ایده‌هایی که از آن‌ها برای توجیه و توضیح خود استفاده می‌کند نیز اهمیت می‌یابند.

بنابراین اگر با نگاهی موشکافانه به سیر فعالیت این نقطه‌ی صنعتی پرآوازه نظر بیندازیم، خواهیم دید که اغلب ایده‌هایی که نوین و جذاب تلقی می‌شوند، از افسانه‌ی پرطرفدار ترک تحصیل گرفته تا نظریه‌ی بر هم زدن نظم و ایجاد تغییرات انقلابی در بازار و صنایع، درواقع همان الگوهای تکراری گذشته‌اند که در ظاهری جدید رونمایی می‌شوند. آدرین دائوب، استاد ادبیات تطبیقی و مطالعات آلمانی در دانشگاه استنفورد، در این کتاب، با مرور انگیزه و نگرش راهبران کلیدی سیلیکون ولی نشان می‌دهد تفکرات به ظاهر نو و انقلابی آن‌ها، همگی ریشه در ایده‌های قدیمی دارند که از دل اندیشه‌های هایدگر، آین رند یا جریان‌های شبه عرفانی و یا سنت‌های مذهبی آمریکایی بیرون آمده‌اند.

کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد! با انرژی و خلاقیتی سرشار به نگارش درآمده و به جهان‌بینی سیلیکون ولی به دیده‌ی نقادانه می‌نگرد. نقطه‌ای از دنیا که با داستان‌سرایی‌‌های مختلف، به شکلی بزرگ‌نمایانه ظاهری باشکوه و پیشرو از خود به جهانیان عرضه کرده است. آدرین دائوب بیرون از گود تبلیغات و سیاه‌نمایی‌ها می‌ایستد و روایتی متفاوت از دنیای تکنولوژی ارائه می‌دهد. این کتاب به این موضوع می‌پردازد که تکنولوژی در زندگی ما چطور کار می‌کند و این حقیقت را آشکار می‌کند که شرکت‌های بزرگ سیلیکون ولی، با وجود وعده‌های آرمان‌گرایانه، هیچ‌گاه در عمل به نفع مردم کار نکرده‌اند.

این کتاب خواندنی و تأمل برانگیز را نیلوفر قدمیاری به فارسی برگردانده و انتشارات بله، آن را در اختیار خوانندگان گذاشته است.

نکوداشت‌های کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد!

• کتابی خواندنی درباره‌ی فلسفه‌ی تکنولوژی که برای متفکرانی با ماشین‌های قدیمی نوشته شده، نه مدیران سوار بر تسلا. واقعاً انرژی‌بخش است. (نیویورک تایمز ریویو)
• اثری روشن، سرزنده و هوشمندانه در نقد تکنولوژی. (جوان مک‌نیل، نویسنده‌ی آمریکایی)
• کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد! یک افشاگری جسورانه و ترکیبی از طنز، دقت فکری و خشم اخلاقی است. اثری تأثیرگذار که با نقد خود از غول‌های تکنولوژی، درست به هدف می‌زند. (پابلیشرز ویکلی)
• مدرکی دال بر اینکه، ثروتمند شدن لزوماً شما را به متفکری عمیق تبدیل نمی‌کند. (کرکوس ریویو)
• انتقادی منسجم با نگاه انسانی علیه افسانه‌سازی و چهره‌پرستی در سیلیکون‌ ولی. (شلف اوِرنس)

کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد! برای چه کسانی مناسب است؟

اگر قصد دارید با نگاهی فلسفی و نقادانه به تکنولوژی‌های کلان نظر بیندازید و از سطح کلیشه‌ها به عمق واقعیت بروید، این کتاب برای شماست.

در بخشی از کتاب چیزی که تکنولوژی آن را فکر می‌نامد! می‌خوانیم

در یک صحنه معروف از فیلم «آنی هال» ساخته وودی آلن، شخصیت وودی آلن و شخصیتی با بازی دایان کیتون، در حال انتظار در صف بلیت فروشی سینما هستند. در پشت سر آن‌ها، یک استاد دانشگاه با موهای سفید درباره فلینی، برگمن و مارشال مک‌لوهان بحث می‌کند. شخصیت آلن از این گفتگو عصبانی شده و به طور مستقیم با تماشاچیان فیلم ارتباط برقرار می‌کند. استاد دانشگاه متوجه واکنش وی می‌شود و تأکید می‌کند که او در دانشگاه کلمبیا تدریس می‌کند و بر این باور است که تفسیر او از کار مک‌لوهان «اعتبار بسیاری» دارد.

در آن لحظه که تصور می‌شود دیگر نمی‌توان شگفت‌زده‌تر شد، آلن مارشال مک‌لوهان واقعی را از پشت یک پوستر تبلیغاتی به میدان می‌کشد. مک‌لوهان به آن استاد دانشگاه می‌گوید: «تو هیچ چیز از کار من نمی‌دانی.» و این جمله چالش‌برانگیز را نیز اضافه می‌کند: «اینطور معلوم می‌شود که تمام سوءتفاهم‌های تو نادرست است.»

این صحنه از فیلم به خوبی خلاصه‌ای از نظریه‌های مک‌لوهان ارائه می‌دهد. مک‌لوهان برای این جمله‌ی معروفش شناخته شده است که «رسانه، پیام است». او با این گفته قصد داشت بگوید که شیوه‌ی ارتباط رادیوها، تلویزیون‌ها یا تلفن‌ها با ما، مهم‌تر از محتوای پیامی است که به ما منتقل می‌کنند. وودی آلن در این صحنه به تعاملی بودن سینما اشاره می‌کند: ما به عنوان بخشی از جامعه‌ای دور از دسترس خطاب نمی‌شویم، بلکه به صورت مستقیم و به عنوان شاهدان بصری درگیر می‌شویم. قبل از اینکه آلن به سراغ مک‌لوهان برود، شخصیت او نارضایتی خود را از این‌که آن مرد در پشت سرش یک مزاحم است، بیان کرده و با شکستن دیوار چهارم، مستقیماً با تماشاچیان فیلم ارتباط برقرار می‌کند.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه
1: ترک تحصیل
2: محتوا
3: نابغه
4: ارتباط
5: آرزو
6: تخریب خلاق
7: شکست
سپاسگزاری‌ها
یادداشتی در مورد نویسنده