معرفی و دانلود کتاب یک دوست مثل ھیولا

معرفی کتاب یک دوست مثل ھیولا

کتاب یک دوست مثل ھیولا نوشته‌ی امیلی تتری، از تحسین‌شده‌ترین داستان‌های کودکان است. داستان درباره‌ی ببری کوچولو است که یک دوست ویژه به نام هیولا دارد. آن‌ها هر شب در اتاق ببری، به‌صورت پنهانی بازی می‌کنند و بعدش هیولا به جنگ خواب‌های بد دوستش می‌رود تا او فقط خواب‌های خوب ببیند. تا این‌که سروکله‌ی خوابی پیدا می‌شود که به این راحتی‌ها گیر نمی‌افتد! این داستان جذاب که در ژانر فانتزی و تخیلی نوشته شده، درباره‌ی ترس از دیدن خواب‌های بد در کودکان است و راه‌های مقابله با این ترس را آموزش می‌دهد.

درباره‌ی کتاب یک دوست مثل ھیولا

آیا تا حالا خواب بد دیده‌اید؟ بعد از دیدن آن چه احساسی داشتید؟ ترسیدید یا به بغل مامان و بابا یا خواهر و برادر بزرگترتان پناه بردید؟! ترسیدن هیچ اشکالی ندارد و حتی آدم بزرگ‌ها هم خیلی وقت‌ها می‌ترسند و دلشان می‌خواهد یک دوست شجاع آن‌ها را بغل کند! درست مثل ببری کوچولوی خوش‌شانس که هر بار از خواب‌هایش می‌ترسد، دوستش هیولا به او کمک می‌کند.

احتمالاً تعداد زیادی از مردم در دوران کودکی خود یا فرزندشان، با مسئله‌ی ترس از خواب‌های بد مواجه بوده‌اند؛ ترسی که گاه تا سال‌ها با بچه‌ها می‌ماند و تأثیرات نامناسبی بر ذهن و روان آن‌ها می‌گذارد. پس اگر حس می‌کنید کودک‌تان دچار کابوس‌های شبانه است، پیش از آن‌که بخواهید با او درباره‌ی خواب‌هایش حرف بزنید، کتاب یک دوست مثل هیولا (Tiger vs. Nightmare) نوشته‌ی امیلی تتری (Emily Tetri) را برایش بخوانید. این داستان فوق‌العاده خواندنی، با خلق روایتی تخیلی از دوستی یک ببر کوچولو و یک هیولای دوست‌داشتنی، به مسئله‌ی مهم ترس از خواب در بچه‌ها می‌پردازد و دست‌آخر هم این نظریه را مطرح می‌کند که چیزی به نام خواب بد وجود ندارد؛ بلکه این اضطراب، تنها در ذهن بچه‌هاست که پرورش می‌یابد و بزرگ می‌شود.

نویسنده در این داستان مصور بر مرحله‌ای مهم از پرورش عاطفی و ذهنی کودکان تمرکز می‌کند و با نگاهی نو و متفاوت، و در قالب یک داستان فانتزی شیرین به بچه‌ها آموزش می‌دهد که خواب‌هایشان چیزی جز ذهنیت آن‌ها نیست. در این میان، ماجراهای ببری و هیولا با پیچ‌وخم‌هایی بامزه هم روبه‌رو می‌شود و لحظه‌های شیرینی را برای کودکان فراهم می‌کند. کتاب یک دوست مثل هیولا، ترجمه‌ی آزاده کامیار است و انتشارات پرتقال آن را با عنوانی متفاوت از نسخه‌ی اصلی، منتشر کرده است.

جوایز و افتخارات کتاب یک دوست مثل ھیولا

• برنده‌ی جایزه‌ی کتاب افتخاری Theodor Seuss Geisel در سال 2019
• بهترین کتاب تصویری سال 2018 به انتخاب Kirkus Reviews
• بهترین رمان گرافیکی School Library Journal در سال 2018
• نامزد جایزه‌ی اسطوره‌ای فانتزی سال 2019 در بخش ادبیات کودکان

نکوداشت‌های کتاب یک دوست مثل ھیولا

• درست یا غلط، کابوس‌ها روی ما تأثیر می‌گذارند؛ بنابراین موفقیت کتاب تتری در خلاقیتی است که او برای مواجهه با این وحشت‌ها به کار می‌بندد. (The New York Times)
• تتری داستانی شیرین و بامزه از دو دوست را با چاشنی تخیل، شجاعت و کار گروهی خلق کرده است. به هرکسی که کابوس‌های شبانه را به یاد دارد، یا هنوز دچارش هست، بسیار پیشنهاد می‌شود. (School Library Journa)
• داستان مستقیماً به رشد عاطفی کودکانِ در حال رشد می‌پردازد، زیرا آن‌ها با اضطراب‌هایی متغیر - در خواب یا موارد دیگر - که در فرایند رشد با آن‌ها مواجه هستند، دست‌وپنجه نرم می‌کنند. (Bulletin of the Center for Children's Books)
• یک اثر هنری و پویا در قالبی جذاب، با پیامی قدرتمند؛ این یک انتخاب طبیعی برای کودکانی است که از کتاب‌های مصور به رمان‌های گرافیکی گذر می‌کنند. (Booklist)
• تتری خواننده را نه تنها به اتفاقات داستان؛ بلکه به احساسات سرشار درون آن نیز دعوت می‌کند. در این صفحه‌هایی که هنرمندانه نوشته شده‌اند، خواننده همراه با ببری و هیولا، پیروزی بر کابوس را تجربه می‌کند. (Horn Book)

کتاب یک دوست مثل ھیولا مناسب چه کسانی است؟

این کتاب مخصوص کودکان 3 تا 7 ساله است، بااین‌حال به علاقه‌مندان ژانر فانتزی و دوستداران ادبیات کودک‌ونوجوان هم پیشنهاد می‌شود.

با امیلی تتری بیشتر آشنا شویم

امیلی تتری در سنت لوئیس، میسوری بزرگ شد و دوران کودکی‌اش نیز بیشتر به طراحی، ساختن داستان و دویدن در فضای باز گذشت. او سپس به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رفت و از آنجا فارغ‌التحصیل رشته‌ی انیمیشن شد. در ادامه به‌عنوان طراح صحنه و نقاش در انیمیشن‌های تلویزیونی کار کرد. او در حال حاضر در لس‌آنجلس زندگی می‌کند و داستان‌هایش را می‌نویسد. یک دوست مثل هیولا، بهترین کتاب امیلی تتری است.

در بخشی از کتاب یک دوست مثل ھیولا می‌خوانیم

ببخش ببری...

صبح روز بعد، ببری گیج و آشفته از خواب بیدار شد.
آخرین باری که خواب بد دیده بود، هیولا رفته بود مرخصی.
باید تا شب صبر می‌کرد که هیولا بیاید و از او بپرسد چی شده، چون هیولا فقط شب‌ها پیدایش می‌شد. آن روز ببری خوابش می‌آمد.