معرفی و دانلود کتاب مانی + جشن جورکن‌ها - جشن خراب کن‌ها: نبرد نوروزی

معرفی کتاب مانی + جشن جورکن‌ها - جشن خراب کن‌ها: نبرد نوروزی

کتاب مانی + جشن جورکن ها - جشن خراب کن ها، داستانی هیجان‌انگیز از اتفاقات یک جشن نوروز متفاوت است! حدیث لزرغلامی نویسنده‌ی داستان کودک و نوجوانان، در اثر جدید خود ما را به جهان جادویی شبح‌های جشن‌ جور‌کن خواهد برد، شبح‌‌هایی که کارشان جور کردن جشن‌های مختلف است. با این حال شبح‌های جشن جورکن امسال حسابی به زحمت افتاده‌اند چرا که دیگر اشباح جشن خراب کن قصد دارند برنامه‌های جشن نوروز را به هم بزنند!

درباره‌‌ی کتاب مانی + جشن جورکن‌ها - جشن خراب کن‌ها

همه‌ی بچه‌ها عاشق جشن و شادی هستند اما در بین جشن‌ها، عید نوروز چیز دیگری‌ست! حتی بعضی‌ بچه‌ها روز‌های سال را می‌شمارند تا فصل بهار برسد و همه‌جا پر از شوق و هیجان عید نوروز بشود؛ مانی یکی از همان بچه‌هاست. با این‌ همه، او و باقی دوستانش خبر ندارند که اشباحی در پستوهای شهر منتظر به‌هم‌ریختن این جشن باشکوه هستند! اگر آن‌ها به قصد شومشان برسند، آن‌وقت است که فاجعه‌ای بزرگ در شهر رخ خواهد داد! اما آیا چنین نقشه‌ی پلیدی عملی خواهد شد؟ باید در کتاب مانی + جشن جورکن‌ها - جشن خراب کن‌ها بخوانیم. حدیث لزرغلامی، نویسنده‌ی این رمان جذاب ماجرا را برای ما تعریف خواهد کرد.

زمستان به آخر رسیده؛ عطر بهار کم‌کم به مشام می‌رسد و این به‌ معنی آن است که شبح‌های جشن جور کن کم‌کم باید آستین خود را برای شروع کار بالا بزنند! شبح‌های جشن جور‌کن که کارشان جور کردن جشن و مراسم‌های شادی‌ست، در این فصل از سال و شروع عید نوروز بیشتر از هر وقتی از سال شلوغ هستند! اما گویی امسال مشکلی در کار جور کردن سور‌وسات عید پیش آمده و شبح‌های جشن‌ جور‌کن حسابی به دردسر افتاده‌اند. این خبر با تماس تلفنی یکی از شبح‌ها به مانی کوچولو می‌رسد و حالا اوست‌ که باید تمام توان خود را برای کمک به شبح‌های جشن جورکن به کار بگیرد. قضیه از این قرار است که شبح‌های جشن خراب کن تمام زور و توانشان را به کار گرفته‌اند تا هرطور شده جشن نوروز و بساط شادی مردم را به هم بزنند! این شبح‌های شرور که کاری جز ناراحت کردن دیگران ندارند، امسال به فکر این افتاده‌اند که از همیشه قوی‌تر عمل کنند و نقشه‌های شوم‌تری را اجرا کنند، از نقشه‌ی تخم‌مرغ‌های گندیده، تا سبزه‌های رشدنکن! اما حالا شبح‌های جشن جور‌کن از این نقشه‌ی ترسناک خبر دارند و می‌خواهند شهر را از فاجعه‌ای بزرگ نجات دهند و در این میان، مانی کوچولو نیز به کمکشان خواهد آمد!

کتاب مانی + جشن جورکن‌ها - جشن خراب کن‌ها، روایتی‌ست جذاب و بامزه که به‌راحتی جای خود را در قلب هر کودکی باز خواهد کرد؛ داستانی‌ که در عین سرگرم‌کننده بودن می‌تواند نقش ویژه‌ای در شناساندن آیین زیبا و ایرانی نوروز داشته باشد. همچنین، جهان فانتزی و هیجان‌انگیز این داستان با کمک تصویرگری محبوبه یزدانی رنگ‌وبوی دوچندانی پیدا کرده. این اثر با تلاش نشر چشمه به دست مخاطبان رسیده است.

کتاب مانی + جشن جورکن‌ها - جشن خراب کن‌ها برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به جهان‌های فانتزی و عاشقان جشن و شادی به‌ویژه جشن باستانی نوروز پیشنهاد می‌کنیم.‌

در بخشی از کتاب مانی + جشن جورکن‌ها - جشن خراب کن‌ها: نبرد نوروزی می‌خوانیم

سکوتی که هیچ‌کس جرئت به هم زدنش را نداشت، حتی خودِ شبح جشن‌ جورکنِ بزرگ. تا این‌که شبح امنیتی گفت: «مگه این‌که از روی نعش ما رد بشی.» فکر نگاه کردن به جامِ جم با یک تماس تصویریِ آنلاین آن‌قدر غریب و متفاوت بود که کمی زمان برد تا برای همه جا بیفتد. عمو نوروز‌ که یکهو به عجیب‌ترین جای بحث رسیده بود گفت: «خدای من! داشتم مثل یک عمو نوروز‌ِ معمولی زندگیم رو می‌کردم ها! درگیر عجب ماجرایی شدم!»

و خواست برای مشورت با ننه‌سرما چَت کند که شبح‌های امنیتی اجازه ندادند. نباید این فکر، حتی یک‌بار دیگر، به زبان می‌آمد، چون احتمال داشت شبح‌های جشن خراب‌کن شنود کنند و همه‌چیز، هنوز شروع نشده، نقش‌برآب شود. شبح‌های امنیتی‌ با هم مشورت می‌کردند. شبح دستیار همین‌طور با دهان باز نگاه می‌کرد. شبح‌های فرمانده منتظر دستور بودند و شبح جشن‌ جورکنِ بزرگ و مانی برای بررسیِ بیش‌تر رفته بودند گوشه‌ای کنار هم نشسته بودند و حرف می‌زدند. شبح جشن‌ جورکنِ بزرگ گفت: «جامِ جم خیلی قدیمیه مانی، خیلی قدیمی. معلوم نیست با روش تو جواب بده.» مانی گفت: «خُب، ما که چیزی رو از دست نمی‌دیم. اگه جواب نداد، اون وقت می‌تونیم کاری رو بکنیم که شبح‌های حفاظتیِ کله‌پوکِ تو می‌گن.» شبح فرمانده، که گوش‌هایش را تیز کرده بود، گفت: «به ما گفت کله‌پوک!» اما این‌بار شبح دستیار هیچ‌چیز نگفت. همه سرهایشان را انداختند پایین. شبح جشن‌ جورکنِ بزرگ گفت: «شبح‌های امنیتی حرف بیخود نمی‌زنن. این کار خیلی بیش‌تر از چیزی که فکر می‌کنی خطرناکه. واقعاً خطرناکه!»