- از: امین فرد
- ناشر: انتشارات خدمات فرهنگی کرمان
برای دانلود قانونی کتاب همهی آنان از خدایان بودند - لوح یکم: رستگاری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان دانلود کنید.
معرفی کتاب همهی آنان از خدایان بودند - لوح یکم: رستگاری
کتاب همهی آنان از خدایان بودند - لوح یکم: رستگاری نوشتهی امین فرد، جلد نخست از مجموعهای است که ماجراهای دنیایی پر از سرزمینها و نژادهای گوناگون را روایت میکند. این مجموعه در سبک فانتزی سیاه نوشته شده و امین فرد برای ایجاد حس باورپذیری، دو زبان باستانی نیز خلق کرده است.
امین فرد، نویسندهی جوان و خوشآتیهای است که با قلم خیالانگیز و توانمند خود به شما نوید داستانی جذاب و بهیادماندنی میدهد. او زبانهایی جدید برای این دنیای خیالی خلق کرده است و اسامی کتابهای این مجموعه نیز بر اساس همین زبانها خواهند بود.
در قسمتی از کتاب همهی - آنان از خدایان بودند - لوح یکم: رستگاری میخوانیم:
برای آخرین بار نگاهی به خانه نیمه سوخته انداخت. خاطره خوبی از آن در ذهن نداشت. همهی آن ناراحتی و غصه بود. میدانست که برود آن خانه برای همیشه خالی خواهند ماند. زمان، کسی بود که آن را فرو میریخت و با فرو ریختن آن همه چیز به دست فراموشی سپرده میشد. از آن به بعد سکوت ساکن همیشگی اتاقهای و سالنهای آن بود.
به یکباره دل کند و رویش را برگرداند. مزارع گندم و ذرتی که خودشان دو نفر به سختی درست کرده بودند، حالا رو به خشکی میرفت. تمام آن سالهای همه نیازهایشان را خودشان به دست آورده بودند. کیسهاش را پر از خوراک کرده و هر چه نیاز داشت به همراه برداشته بود. در طی یک سال گذشته بهترین الیاف پنبه را استفاده کرده و شنل بلندی از جنس کرباس برای خودش بافته که بهترین پوششی بود که در مقابل باران مقاومت میکرد. شبها از آن به عنوان روانداز استفاده میکرد و دهها جیب درون آن دوخته بود. در آخر کتابی را به همراه برداشت که تنها یادگار پدر بود؛ همان که آن شب پدر به او داد. کتابی به نام افسانه گرگ دریا، افسانهای که خیلیها آن را میدانستند. گرگ دریا کسی بود که پدر همیشه به آن فکر میکرد و دنبال آن بود. تنها هدفی که میخواست به دنبال آن باشد. هر زمان که وقت کافی داشت درمورد آن مطالعه میکرد.
«تا شب است باید برویم. نباید کسی ما را ببیند. فردا که اهالی دهکده بیدار شوند، از این که پسران نفرین شده نیست و نابود شدهاند خوشحال میشوند. از ما فقط خاطره گنگی در ذهنشان میماند و چند افسانه.»
آگیرا نگاه بیاحساسش را از دهکده گرفت و دل به جنگل تاریک زد. دگار نگاهش را به جایی انداخت که پدر کشته شده و از آن فقط جای سوختگیها مانده بود. اولین گام را برداشت و به راه افتاد.

فهرست مطالب
دگار
تاگار
دگار
آزتورگ
دگار
کالگر
دگار
گورکن
دگار
نوروم
دگار
موجود
دگار
دِلور
دگار
گارگاس
دگار
پدوک
دگار
شیوِر
دگار
راهنمای دانلود کتاب همهی آنان از خدایان بودند - لوح یکم: رستگاری
برای دانلود کتاب همهی آنان از خدایان بودند - لوح یکم: رستگاری و دسترسی قانونی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.
