نقد، بررسی و نظرات رمان آس و پاس ها - جورج اورول
4.1
1030 رای
مرتبسازی: جدیدترین
پری سامانی
۱۴۰۳/۲/۳
00
کتاب خوبیه نویسنده از قلم ساده و روان استفاده کرده ولی غلط املایی داره که اگه با دقت بیشتر و بهتر نگارش انجام بشه خب خیلی بهتره
شاید یکی از آثار نسبتا ضعیف جورج اورول باشد. تصویر سازی به لطف قلم نویسنده ساده است. پایان کتاب خیلی عالی نیست البته که از عنوان اثر باید انتظار چنین پایانی را داشت. بعضی از قسمت ها کمی با خودتان فکر می کنید اگر روزی در جایگاه آن ها باشم چکار می کنم؟ آیا مثل آن ها این طور رفتار می کنم؟ و از اواسط کتاب می بینید چاره ای جز رفتار کردن مثل آن ها ندارید.
خیلی از نویسندگان بزرگ و مطرح دنیا گذارشان به پاریس افتاده است؛ همینگوی، مارکز، فیتزجرالد، یوسا، کوندرا، فوئنتس، تورگنیف، آستوریاس و... در میان آنها نحوه حضور جورج اورول حکایت منحصر به فردی است. اورول در 25 سالگی به پاریس رفت و تجربه حضور چندین ماههاش در آنجا، دستمایه انتشار نخستین کتابش «آس و پاس در پاریس و لندن» شد.
داستان جالبی بود، اولین بار هست که از جورج اورول رمانی را مطالعه میکنم. متن داستان در مورد خانه بدوشان واضح توضیح داده شده بود که چه طور زندگی میکنند و چه زندگیای دارند. این آدمها را در گوشه و کنار خیابان بعضی مواقع میتوان دید. حالا چه در ایران و چه در خارج از ایران. این را دقیقا میتوان مثال زد که وقتی به خارج از ایران مهاجرت میکنی باید از صفر شروع کنی کار در کشورهای خارجی از همین قبیل کارهایی است که نویسنده بیان کرده است. اگر تحصیل کرده باشی خب طبیعتا فرق داره. خوب توضیح داده بود که بدانیم آدمهای فقیر چگونه زندگی میکنند. ممنون از نویسنده و این که لطفا غلط املایی آن را برطرف کنید، بعضی نوشتهها و کلمهها سرهم نوشته شده بودند و سخت میشد خواند و جداشون کرد.
خیلی رمان قشنگی بود، وقتى کتاب تمام شد دلم براى راوى داستان (نویسنده) و بوزو تنگ شد درطول خواندن کتاب خودم را در فضاى خانه بدوشان احساس کردم تازه معنى خانه بدوش را درک کردم اگرچه در گذشته دوبار مورد خشونت آنها در خیابان واقع شدم ولى هیچوقت براى آنان لفظ ولگرد را بکار نبردم و گاهى از کمک به آنها براى یک وعده غذا فروگذار نبودم اما با خواندن این کتاب احساس میکنم آنطور که باید تا به حال آنها را نمیشناختم واز زندگى شخصى آنها هیچگونه شناختى نداشتم وحال دید متفاوت ترى نسبت به آنها پیدا کردم در بخش هایى از کتاب غلو نویسنده را دیدم ولى شاید این غلو، جایى درک بیشترى را از این قشر ایجاد کند. سپاسگزارم..
اولین کتابی بود که از جورج اورول خوندم واقعا کتاب عالی هست با موضوعی فوق العاده جذاب که در همهی کشورها وجود داره
متاسفانه وجود اشتباهات تایپی مکرر باعث میشد خواننده گاهی خسته بشه
اینکه نویسنده در بین بی خانمانها زندگی کرده و توانسته درکش رو تبدیل به نوشته کتاب بیانگر اثر مثبتی از این کتاب هست
متاسفانه وجود اشتباهات تایپی مکرر باعث میشد خواننده گاهی خسته بشه
اینکه نویسنده در بین بی خانمانها زندگی کرده و توانسته درکش رو تبدیل به نوشته کتاب بیانگر اثر مثبتی از این کتاب هست
کتاب در ۱۹۳۳ نوشته شده و شرح حالی از روزگار سخت نویسنده در دوران نداری و خانه بدوشی هست. تا نیمههای کتاب جذاب و بقیه ش تکراری و شامل عقاید نویسنده میشه. غلطهای املایی بسیار زیاد و غیر قابل تحمله. اما ارزش تاریخی و اجتماعی داره و اطلاعاتی دربارهی طبقه بسیار ضعیف پاریس و لندن به شما میده.
واییی چقدر داستان قشنگی بود تامل برانگیز تعمق برانگیز و تاسف بار به روانی و سادگی تمام مشکلات جامعه ۱۰۰ سال پیش رو توصیف کرده بود و بعضی جاها واقعا از خنده روده بر شدم نه بخاطر مشکلات بلکه از الفاظ جالبی استفاده میکرد و بیشتر کتاب خیلی ناراحت و اندوهگین شدم از انسانی که ۱۰۰ سال پیش مشکلات انسانهای همین دوره رو داره البته الان اوضاع بهتره ولی نه خیلی بهتر. همیشه فکر میکردم این کتاب حوصله سر بره ولی خیلی تاثیر گذار بود.
با سلام
با شنیدن نام جرج اورول بر روی جلد کتاب، تصور ژانر دیگهای از داستانِ کتاب رو داشتم. اما قلم این نویسنده توانگر در بیان مشکلات قشر (آس و پاس) جامعه بسیار زیبا و با داستانی روان بیان میشه هر چند سرانجام درستی در پایان کتاب ندیدم اما داستان من رو با خودش به همون روزهای تاریک برد. ممنون از مترجم، کتابراه و درود به روح جورج اورول.
با شنیدن نام جرج اورول بر روی جلد کتاب، تصور ژانر دیگهای از داستانِ کتاب رو داشتم. اما قلم این نویسنده توانگر در بیان مشکلات قشر (آس و پاس) جامعه بسیار زیبا و با داستانی روان بیان میشه هر چند سرانجام درستی در پایان کتاب ندیدم اما داستان من رو با خودش به همون روزهای تاریک برد. ممنون از مترجم، کتابراه و درود به روح جورج اورول.
به نظرم باید اگر کسی خیلی مشتاقه که این کتاب رو بخونه بهش توصیه کرد فقط نیمه ابتدایی کتاب در پاریس رو بخونه زندگی در پاریس فضا سازی نسبتا قابل درک و هدف و معمای درستی رو دنبال میکنه کاروانسراها به خوبی توصیف میشن شخصیتها قابل فهم هستن و معمای جالب کاریابی هم به جذابیت کتاب اضافه میکنه ولی نقل مکان کردن بی علت، بی هدف بودن نویسنده در بخش دوم، و همینطور بدون هیچ معمایی فقط ۱۷۰ صفحه توصیف نه چندان قدرتمند فضاهای کارونسراها به نظرم بسیار از کیفیت کتاب کاست پایان بندی کتاب که خوانش و قضاوت نویسنده در مورد دیدگاه بیرونی فقر هم بسیار ضعیف بود به نظرم و خیلی کلی نگری صحبت شده بود که فقط انگار نویسنده قصد تموم کردن کتاب رو به هر نحو داشت که نشون میده نویسنده خودش هم نمیدونست قراره چه اتفاقی رو رقم بزنه
در وهله اول با کتابی رو به رو هستید که یاد آور خاطرات جورج اورول در دوران تنگدستی و مشقت اوست. نویسنده به طور واضح روزگار آن دوران (سالهای بین جنگهای جهانی اول و دوم) را بیان میکند و ضمن ذکر دقیق خواستهها و امیال درونی قشر ضعیف و آسیب پذیر جامعه، راه و روش آنها را برای گذارن زندگی و مهم تر از آن زنده ماندن را به خوبی تصویر سازی میکند. نظرات نویسنده در مورد نیاز طبقه بالا دست برای در فقر ماندن طبقههای پایین بسیار قابل تأمل است؛ این که آنها برای در رأس ماندن نیاز به طبقهای دارند تا نیازها و خواستههای آنها را با زحمت و مشقت تأمین کنند نکتهای حائز اهمیت است. قلم روان او باعث میشود خواننده با سر گذشت خود و تعداد زیادی از خانه بدوشان و طبقه کارگر آشنا شود و از نگاهی دیگر به وضع آنها بنگرد. اشخاصی که فقط به دلیل گرسنه ماندن و قوانین و نا عدالتیها مجال تفکر برای تغییر سرنوشت خود ندارند، طبقهای که به گفته خوده نویسنده ۹۰٪ آن را مردان تشکیل میدهند. نویسنده در کتاب سختیهای زندگی در مقام یک مرد را به گونهای طنز تلخ بیان داشته و این واقعیت چه در دوران زیست نویسنده و چه در زمان حال متأسفانه همچنان به قوت خود باقیست. کتابی بسیار خوش خوان، قابل تأمل و بحث برانگیزی بود. سپاس از کتابراه.
نویسنده در به کلمه در آوردن گوشهای زندگی خویش کم از قدرت نماییش در هنگام قلم زنی در صحنه رمان و سیاست عمل نکرده و بخشی از خودش را هنگامه که پر پاریس زندگی کرده و هنوز نامی و سری در ادبیات برون نیاورده را به ما ارایه میدهد و اگر مثلا در دختر کشبش با اثرات مخرب فقر آشنایمان میکند بدلیل این است که خودش دوره آنرا زندگی کرده. توصیه میکنم خواننده با احتیاط و دقت بخواند. احتیاط رنگ نگرفتن و دقت لازم برای درک جرج ارول قلعه حیوانات.