نقد، بررسی و نظرات رمان آسمان فرو می ریزد - سیدنی شلدون
4.3
793 رای
مرتبسازی: جدیدترین
فاطنه پاکدل
۱۴۰۳/۲/۹
00
کتاب داستان بسیار پرکشش و جذابی داره
با تشکر فراوان از نویسنده محترم سیدنی شلدون.
این رمان بسیار جذاب و خوندنیه یه موضوع جالبی رو دنبال میکنه که یه گوینده تلوزیونی دنبال کننده موضوع اصلی این رمانه یه موضوع جنایی و سیاسی. که شامل اتفاقات غیره منتظره زیادی اه به نظر شخصی من هسته این رمان اینکه به هرکسی اعتماد نکنیم و صرفا هر شخص شناخته شده و مشهور قطعا انسان درست و سالمی نیست وهر کسی سرگذشت پنهان شدهای دارد که در ظاهر جلوه زیبا و در باطن خلاف اون ثابت شده
این رمان بسیار جذاب و خوندنیه یه موضوع جالبی رو دنبال میکنه که یه گوینده تلوزیونی دنبال کننده موضوع اصلی این رمانه یه موضوع جنایی و سیاسی. که شامل اتفاقات غیره منتظره زیادی اه به نظر شخصی من هسته این رمان اینکه به هرکسی اعتماد نکنیم و صرفا هر شخص شناخته شده و مشهور قطعا انسان درست و سالمی نیست وهر کسی سرگذشت پنهان شدهای دارد که در ظاهر جلوه زیبا و در باطن خلاف اون ثابت شده
من عاشق کتابهای سیدنی شلدون هستم چون ریتم داستان نویسیش رو دوست دارم و خیلی هیجان انگیز و پر از ذکاوت نوشته شدن، ولی متاسفانه این کتاب به قدری ایراد نگارشی داره که نمیتونم بخونمش.. بینهایت اشتباه داره و جاهایی باید حدس بزنیم که منظور چی و چه کلمهای هست.. ترجمه خوبی هم نبود، جاهایی واقعا متوجه نمیشدم این چه وضع جمله بندیه.. در یک کلام ترجمه و ویرایش واقعا بد..
رمان آسمان فرو میریزد، رمان بسیار جذاب و گیرایی هست، یه جمله تو کتاب بود که خیلی به دلم نشست اونجایی که جف به دنا میگه خودتو به جای اون بگذار، منطورش بجای کمال هست. یعنی تو شرایط اون باش اونموقع اونو قضاوت کنواقعا اگر میتونستیم خودمونو بجای اطرافیانمون میذاشتیم تو شرایطی که اونها هستند زندگی قشنگ تر میشد و دنیا جای بهتری برای زندگی میشه. کتاب جذاب و گیرا، قسمتهایی از داستان واقعا نفس گیره و خواننده رو به هیجان میاره با اینکه کمی خطای تایپی داشت اما از زیبایی کتاب کم نمیکنه، خوندن این کتابو پیشنهاد میکنم. ممنون از کتابراه. خیلی عالی بود.
رمان آسمان فرو میریزد، رمان بسیار جذاب و گیرایی هست، یه جمله تو کتاب بود که خیلی به دلم نشست (اونجایی که جف به دنا میگه خودتو به جای اون بگذار، منطورش بجای کمال هست) یعنی تو شرایط اون باش اونموقع اونو قضاوت کنواقعا اگر میتونستیم خودمونو بجای اطرافیانمون میذاشتیم تو شرایطی که اونها هستند زندگی قشنگ تر میشد و دنیا جای بهتری برای زندگی میشه. کتاب جذاب و گیرا، قسمتهایی از داستان واقعا نفس گیره و خواننده رو به هیجان میاره البته غلط املایی زیاد داشت و سرعت خواننده رو میگرفت، خوندن این کتابو پیشنهاد میکنم. این کتاب رو پیشنهاد میکنم.
باسلام و درود رمان بسیار جذاب و گیرایی هست، یه جمله تو کتاب بود که خیلی به دلم نشست (اونجایی که جف به دنا میگه خودتو به جای اون بگذار، منطورش بجای کمال هست) یعنی تو شرایط اون باش اونموقع اونو قضاوت کنواقعا اگر میتونستیم خودمونو بجای اطرافیانمون میذاشتیم تو شرایطی که اونها هستند زندگی قشنگ تر میشد و دنیا جای بهتری برای زندگیفقط غلطهای املایی و نگارشی آزار دهنده بود، تا حالا کتابی که تا این حد غلط املایی داشته باشه نخونده بودم، حتی یه جاهایی باید خودمون حدس میزدیم این چه کلمه ایه سپاس از عوامل کتابراه
داستان عالی بود. خبرنگاران افراد باهوش و زرنگی هستند که در مناطق جنگی این جسارت خود را ثابت کردهاند. ولی زرنگتر از آنها سیاستمداران هستند که حتی آنها را به بازی به نحو خود میگیرند. و داستان بیانگر آن است که کشورها نیز اعم از ابرقدرت یا مستعمره، کمونیستی یا سرمایه داری، جهان اولی یا جهان سومی همه توسط مافیای قدرت که در حفظ جایگاه و اموال خود و تاراج هرچه بیشتر منابع و استفاده از اکتشافات دانشمندان و نوابغ به نفغ خود از هیچ جنایتی دریغ نمیکنند. و همبشه در جابه جایی مهرههای مملکتی به خصوص مهرههای تصمیمگیر مهم، نقش به سزایی دارند. و نویسنده محترم، روسیه کنونی را هم حکومت بلشویکها بر مردم ضعیف که رئیس آنها پوتین ایست معرفی کرده. که فاصله طبقاتی خیلی زیاد است. و مسافران امنیت مالی و جانی ندارند. ایکاش نویسنده بدون جبهه گیری وضعیت کشورهایی که نام میبرد توصیف میکرد. چون سیاستمداران و پلیس و راننده گان تاکسی که معرف فرهنگ، اخلاق و رفتار مردم یک کشور هستند در روسیه به وضع بدی معرفی شدهاند. باز ممنون
کتاب که ریتم بسیار منظم و تندی داشت که نکته مثبت کتاب بود سوژه جنایی سیاسی جذاب کتاب خیلی خاص بود اما نکات منفی کتاب هم از نظر من پرداخت بیش از حد و در عین حال ناقص به ۴ مرگ دیگر خانواده بود
قاعدتا یا اونها هم باید به طور جزئی به شرح حال کارشون پرداخته میشد و به طور کامل رد جنایت پیدا میشد یا اینکه توضیح فقط گذرا میبود
نکته بعدی این که طرح معما و تعلیقها و اضافه شدن ادمهای باند مافیایی خیلی منظم صورت میگرفت اما حل معما خیلی ساده انگارانه و سرسری توضیح داده شد که به نظرم جذاب نبود
برادر کمیسر روس هم خیلی به نظر زیادی از این باند جلوتر بود با اتفاقی که در انتهای کتاب افتاد که از یک باند با این حجم قدرت یکم توی ذوق میزد و قابل پذیرش نبود و کلا شرح ماوقع زندگی دنا که به نظر بنده خیلی بیجهت به صورت زندگی شیرین میشود دراومد در حالی که منطق روایت داستان میگفت که نباید قضیه به اون صورت حل میشد و شاید تراژدی تر تموم شدن کتاب منطق بهتری برای بنده داشت
قاعدتا یا اونها هم باید به طور جزئی به شرح حال کارشون پرداخته میشد و به طور کامل رد جنایت پیدا میشد یا اینکه توضیح فقط گذرا میبود
نکته بعدی این که طرح معما و تعلیقها و اضافه شدن ادمهای باند مافیایی خیلی منظم صورت میگرفت اما حل معما خیلی ساده انگارانه و سرسری توضیح داده شد که به نظرم جذاب نبود
برادر کمیسر روس هم خیلی به نظر زیادی از این باند جلوتر بود با اتفاقی که در انتهای کتاب افتاد که از یک باند با این حجم قدرت یکم توی ذوق میزد و قابل پذیرش نبود و کلا شرح ماوقع زندگی دنا که به نظر بنده خیلی بیجهت به صورت زندگی شیرین میشود دراومد در حالی که منطق روایت داستان میگفت که نباید قضیه به اون صورت حل میشد و شاید تراژدی تر تموم شدن کتاب منطق بهتری برای بنده داشت
عاشق کتابهای سیدنی شلدون هستم
این یکی داستان بسیار عالی دارد ولی خواندن آن بسیار آزار دهنده است بهمین خاطر توصیه نمیکنم که آنرا بخوانید
پر از غلطهای املائی است
بعضی اوقات باید یک متن را دو یا سه بار بخوانم تا بفهمم
در بیشتر موارد ظاهرا ویرایشگر اصلا چیزی درباره کلید «فاصله» نمیداند و کلمات را بهم چسبانده و گاهی هم بین حروف بیهوده فاصله گذاشته
گاهی حروف جابجا شدهاند که واقعا افتضاح است
مثل کلمه خوشنت (خشونت)
اوج ناامیدی من جایی بود که این جمله را خواندم
«نوار دیگری از اسکس کردن ژولی وجود داشت»
یعنی چه؟ آیا ژولی سکس کرده و نوار آن موجود است؟
خیر. دو صفحه بعد فهمیدم قضیه چیه کلمه واقعی اسکی بوده (اسکی روی برف)
این یکی داستان بسیار عالی دارد ولی خواندن آن بسیار آزار دهنده است بهمین خاطر توصیه نمیکنم که آنرا بخوانید
پر از غلطهای املائی است
بعضی اوقات باید یک متن را دو یا سه بار بخوانم تا بفهمم
در بیشتر موارد ظاهرا ویرایشگر اصلا چیزی درباره کلید «فاصله» نمیداند و کلمات را بهم چسبانده و گاهی هم بین حروف بیهوده فاصله گذاشته
گاهی حروف جابجا شدهاند که واقعا افتضاح است
مثل کلمه خوشنت (خشونت)
اوج ناامیدی من جایی بود که این جمله را خواندم
«نوار دیگری از اسکس کردن ژولی وجود داشت»
یعنی چه؟ آیا ژولی سکس کرده و نوار آن موجود است؟
خیر. دو صفحه بعد فهمیدم قضیه چیه کلمه واقعی اسکی بوده (اسکی روی برف)
سلام. به نظر من اوایل کتاب خیلی کند و خسته کننده بود و میشد بجای اینکه دنا ایوانز طی چندین صفحه داستان به ملاقات افراد مختلف بره و حرفای یکسان بشنوه، در چند خط خلاصه بشه. در عوض به شخصیتها بیشتر پرداخته بشه. گاهی یادم میرفت فلان شخصیت کی بود؟ کدوم بود؟ ضمنا اواخر داستان خیلی سریع پیش رفت. بنظرم خوب به داستان سازی پرداخته نشده بود و جملات تکراری زیاد بود، که مثلا دنا به ملاقات فلان فرد رفت و جواب قبلی رو شنید!! در حالیکه اخرای داستان خیلی جای پردازش داشت. در کل خوب بود ارزش خوندن داشت و داستان گیرا و جذاب و متفاوتی بود برای من 🌹