نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی وداع با اسلحه - ارنست همینگوی
4.3
339 رای
مرتبسازی: جدیدترین
داستانی زیبا که مردی در جنگ راننده امبولانس است و بعدا به علت صدمه به بیمارستان مراجعه میکند و پرستاری عاشق او میشود و مرد آنگونه که پرستار عاشقش بود، هرگز او را دوست نداشت. سپس دخترک حامله میشود و مرد نیز مورد تعقیب قرار میگیرد و هر دو به دور دست فرار میکنند و زن به وقت زایمان در هتل مرد را خبر میکند و هنگامی که به بیمارستان برای وضع حمل میروند دکتر هر چه کوشش میکند زن به زایمان طبیعی فارغ نمیگردد. وقتی به اتاق عمل میرود میبیند که بچه مرده است و زن نیز در ادامه میمیرد. مرد تنها میشود و از دار دنیا هیچ چیز برایش نمیکاند و در افسردگی و ناراحتی ادامه حیات میدهد.
وداع با اسلحه و صلح شخصی فردریک با جنگ. کتاب جالبی بود. اگه بخوام این کتاب رو به کسی پیشنهاد بکنم حتما میگم صوتی گوش نکنه چون پر از توصیفات و تفسیرات متفاوته که خب وقتی صوتیه نمیشه آدم اون مقداری که باید درک کنه.
کلی دیالوگ عاشقانه بود که اخرین حسی که به مخاطب القا شد مهر و عاطفه بود.
صدای کسی که کتاب رو خوند عالی و واقعا فیت شخصیت فردریک بود ولی خیلی جاها میتونست منعطف تر باشه و بهتر احساسات رو برسونه!
صدای اون خانم هم که... کاترین خیلی احساساتی تر بود🥲🥲😭 مثلا میگفت فرگوسن گریه کرد در صورتی که قبلش لحن فرگوسن اصلا غمگین هم نبود
به هر حال
خود کتاب هم بد نبود قشنگ بود
روند کند
و کشش آنچنانی هم نداشت
ولی حال و هوای کتاب جوریه که شما دقیقا زندگی کارکتر اصلی رو زندگی میکنید
کلی دیالوگ عاشقانه بود که اخرین حسی که به مخاطب القا شد مهر و عاطفه بود.
صدای کسی که کتاب رو خوند عالی و واقعا فیت شخصیت فردریک بود ولی خیلی جاها میتونست منعطف تر باشه و بهتر احساسات رو برسونه!
صدای اون خانم هم که... کاترین خیلی احساساتی تر بود🥲🥲😭 مثلا میگفت فرگوسن گریه کرد در صورتی که قبلش لحن فرگوسن اصلا غمگین هم نبود
به هر حال
خود کتاب هم بد نبود قشنگ بود
روند کند
و کشش آنچنانی هم نداشت
ولی حال و هوای کتاب جوریه که شما دقیقا زندگی کارکتر اصلی رو زندگی میکنید
نمیدونم چرا توصیه کردند که این کتاب را بخوانم
داستان ضعیفی بود، توقع داشتم از اثرات مخرب جنگ و صفات والای انسانی نوشته باشد ولی کاملاً برعکس بود،
تمام داستان از خوردن انواع غذا و مشروب و خوابیدن... و همهی نیازهای جسمی و جنسی حرف زد
دوستانی که کتاب خوبی درباره جنگ جهانی میخواهند بخوانند "در غرب خبری نیست" را پیشنهاد میکنم
داستان ضعیفی بود، توقع داشتم از اثرات مخرب جنگ و صفات والای انسانی نوشته باشد ولی کاملاً برعکس بود،
تمام داستان از خوردن انواع غذا و مشروب و خوابیدن... و همهی نیازهای جسمی و جنسی حرف زد
دوستانی که کتاب خوبی درباره جنگ جهانی میخواهند بخوانند "در غرب خبری نیست" را پیشنهاد میکنم
با سلام وعرض ادب
این اولین اثر از همینگوی بود که گوش دادم
به نظر شخصی من خود کتاب به بزرگی و فاخری اسمش نبود. یعنی خیلی تعریف از این کتاب شنیده بودم ولی امروزی بگم حال نکردم باهاش.
خیلی جزئی به روزمرگیها پرداخته شده بود و اصل موضوع ونکته کلیدی کتاب به نظرم گم شد یعنی جنگ و اثرات منفی اون به بشریت اگر هدف این نوشتار بوده خیلی کمرنگ و با کمترین تاثیر برای من تداعی شد. راستش اگه شناختی از نویسنده نداشتم این نتیجه گیری رو هم نمیتونستم بکنم.
در کل به نظر من یک رونوشت از وقایع روزانه با قلمی زیبا بود.
یک خواهشی هم از دوستان کتابراهی دارم. لطفا موضوع کتاب و داستان رو تو نظراتتون دخیل نکنین.
در بین بعضی از نظرات به داستان بصورت مستقیم اشاره و بازگویی شده بود. تو این جور شرایط غریزه کنجکاوی انسان به داستان خیلی تضعیف میشه.
ممنون از همگی دوستان.
این اولین اثر از همینگوی بود که گوش دادم
به نظر شخصی من خود کتاب به بزرگی و فاخری اسمش نبود. یعنی خیلی تعریف از این کتاب شنیده بودم ولی امروزی بگم حال نکردم باهاش.
خیلی جزئی به روزمرگیها پرداخته شده بود و اصل موضوع ونکته کلیدی کتاب به نظرم گم شد یعنی جنگ و اثرات منفی اون به بشریت اگر هدف این نوشتار بوده خیلی کمرنگ و با کمترین تاثیر برای من تداعی شد. راستش اگه شناختی از نویسنده نداشتم این نتیجه گیری رو هم نمیتونستم بکنم.
در کل به نظر من یک رونوشت از وقایع روزانه با قلمی زیبا بود.
یک خواهشی هم از دوستان کتابراهی دارم. لطفا موضوع کتاب و داستان رو تو نظراتتون دخیل نکنین.
در بین بعضی از نظرات به داستان بصورت مستقیم اشاره و بازگویی شده بود. تو این جور شرایط غریزه کنجکاوی انسان به داستان خیلی تضعیف میشه.
ممنون از همگی دوستان.
صدای گوینده مرد به خصوص در مواقعی که به جای فردریک هنری صحبت میکرد خیلی خشک و بی احساس بود ولی خود کتاب در نهایت بسیار احساسی و زیبا و دارای درونمایه است.
همینگوی میخواهد در نوشتهاش هیچ حیلهای به کار نرفته باشد، کلماتی که بار عاطفی قرادادی دارند نیامده باشد، صفت و قید به حداقل رسیده باشد، هر آن چه خود خواننده میداند یا باید بداند حذف شده باشد، بدین ترتیب میخواهد نوشتهاش، باز به گفته خودش، مانند کوه یخی باشد که در دریا شناور است: وقار حرکت کوه یخ به این دلیل است که فقط یک هشتم آن روی آب دیده میشود.
همینگوی میخواهد در نوشتهاش هیچ حیلهای به کار نرفته باشد، کلماتی که بار عاطفی قرادادی دارند نیامده باشد، صفت و قید به حداقل رسیده باشد، هر آن چه خود خواننده میداند یا باید بداند حذف شده باشد، بدین ترتیب میخواهد نوشتهاش، باز به گفته خودش، مانند کوه یخی باشد که در دریا شناور است: وقار حرکت کوه یخ به این دلیل است که فقط یک هشتم آن روی آب دیده میشود.
وداع با اسلحه بیش از اینکه به خود جنگ بپردازد به زندگی در سایه جنگ میپردازد به روابط یک افسر و معشوقهاش و...