نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی تمساح - فئودور داستایوفسکی

کتاب جالبی بود به علت موضوع متفاوت و جنبه تخیل متفاوت اما بسیار کوتاه بود و داستان به صورت ناتمام به پایان رسید. میتوانست با این قدرت تخیل بیشتر ادامه پیداکند.

اصلا خوب نبود
با داستانی بی سروته و غیرواقعی

من زیاد داستانهای روسی دوست ندارم

الحق والانصاف بی حد لذت بخش بود شجاعت نویسنده در مورد بکار گیری این داستان ساده و به نظر کودکانه برای بیان مفاهیم چنین سنگین و مهم...
هر لحظه کتاب منو یاد اتفاقی در شهر و کشورم می‌انداخت انگار برای زمان و جغرافیای ما هم نوشته شده

سلام.. خداقوت.. راستش باتوجه به اسم کتاب فکر نمیکردم اینقدر پر مفهوم و جالب باشه.. نکته‌های زیادی داشت که میشه ازش درس گرفت.. سیاست بازیها، جاه طلبی‌ها، خودخواهی‌ها، هر کسی به فکر خودشه که چه طوری از هرموقعیتی، به نفع خودش استفاده کنه..
تشکر از مترجم به خاطر ترجمه زیباشون
و سپاس از راوی داستان، که بسیار جذاب و دلنشین روایت کردند انگار که اونجا حضور داری..
و تشکر از عزیزان کتابراه به خاطر تمام زحماتتون

داستان جالب و خوبی بود با ترجمه درجه یک آقای بابک شهاب

نویسنده بسیار ظریف وزیرکانه سیاست جامعه واقتصاد را بالحنی طنز امیز مورد نقد قرار می‌دهد
فردی را تمساح بلعیده که این تمساح منبع کسب درامد یک آلمانی در روسیه است. بیگا نه‌ای درجامعه بیگانه درامد زایی می‌کند وتازه مدعی هم هست. خیلی قسمت‌ها انگار توصیف جامعه امروز ماست.
و روی کرد ما دیگرایان بسیار زیبا بیان شده متاسفانه
ارزش انسانی که بلعیده شده به چشم نمی‌اید اما تمساح اگر اسیب ببیند گردش گری آسیب می‌بیند. واقعا هر جمله و هر صحنه‌اش نقد نرمی است که روشنگری خوبی دارد.
ارزش دارد که با دقت شنیده شود
و ممنون از راوی بسیار توانمند داستان

در یک داستان کوتاه یک روایت فلسفی عمیق نسبت به نگاه انسانها برای بقا و زندگی. نویسنده به سادگی دید انسانهای به ظاهر متمدن را به زندگی بیان می‌کند در این داستان از نگاه شخصیت‌ها چیزی که کاملا فراموش شده انسان است ولی چیزهایی پوچ مثل شهرت، ثروت، زیبایی، برتری قومی و... دلائل بقا هستند

داستایفسکی بینظیر، جایی خوندم نیچه گفته روانشناسی را از داستایفسکی آموختم.

این داستان به خوبی نقش وسیله بودن ثروت و اقتصاد در دست بشر را نشان می‌دهد.
بنظرم نویسنده می‌خواهد بفهمانند که ثروت وسیله است، نه هدف.
و اینکه بخاطر ثروت هر کاری را انجام ندهیم، از هر خط قرمزی عبور نکنیم و...

تمساح، برای نویسنده‌ای مثل داستایوفسکی واقعا ضعیف بود!
نوع روایت، محتوا و ایده اصلی رو سوزونده بود.

کتاب تمساح. داستایوفسکی برای رسوندن اونچیزی که در ذهن داشته نه از متن کتاب که از اسم روی جلد اون شروع کرده.
در طول داستان ماجرای مردی که توسط تمساح بلعیده میشه رو میخونیم. کسی که انتظار داشته با طعمه‌ی تمساح شدن شهرت بگیره و آوازه‌اش به سراسر اروپا برسه. اما جامعه ترجیح میده که به تمساح بیش از طعمه‌اش توجه کنه.
حتی خود داستایوفسکی هم به اون مرد بیچاره توجهی نکرده و اسم کتاب رو تمساح گذاشته.
زمانی که در کتاب نمایش تمساح بین مردم روسیه به عنوان نشانه‌ای از تنوع، پیشرفت و فرهیختگی قلمداد میشه، انگار که نویسنده به این موضوع اشاره میکنه که روشنفکری‌ها و نوآوری‌های بشری چقدر میتونن مضحک و سطحی باشن.
کتاب تمساح با این که معروف‌ترین داستان نویسنده نیست اما خواندنش هم خالی از لطف نیست.
امیدوارم ازش لذت ببرید.

سلام
کتابی پر از سر شاخه سیاستی در زیر مجموعه این سر شاخه کنش‌های اجتماعی اقتصادی فرهنگی بود وجالب... خب گوش کنید خودتون!!!

دوستان همه نظرات جامع و کاملی راجع به داستان دادند
به شخصه قصه رو خیلی دوست داشتم و جالب اینکه تنها شخصیت معقول در قصه همسر شخصیت اصلی بود که صرفا به زندگی واقعی و ادامه آن فکر میکرد
خوانش آقای رضوانی انقدر جذاب بود که دوبار گوش کردم
ممنون

داستان در قالب طنز سیاسی و اجتماعیه که به مشکلات و دغدغه‌های زمان خودش پرداخته و به نوعی آسیب شناسی میکنه بدون شک در آن زمان برای مخاطبانش دلنشین تر بود.
با اینکه داستان در قالب طنز نوشته شده سبک نویسنده کاملا مشهوده اونجا که افکار دوست شخصیت بلعیده شده توسط تمساح رو بیان میکنه مثل بیان افکار و واگویه‌های پرنس در کتاب ابله هستش. من بشخصه دوستدار این سبک نویسنده هستم که بعد روانی و ذاتی کارکترهای داستان رو به تصویر میکشه.

آقای تایماز رضوانی خیلی عالی این داستان روایت کردند خیلی لذت بردم در یک جایی از داستان وقتی ایوان ماتویچ بوسیله تمساح بلعیده میشه همسرش النا ایوانوونا خیلی راحت شوهر خورده شده‌اش به فراموشی می‌سپاره و میره دنبال زندگیش بی آنکه ذره‌ای به شوهرش ایوان حس ترحم داشته باشه در حالی که ایوان ماتویچ همینطور در شکم تمساح به فکر همسرش هست و او را ستایش می‌کند

خیلی جالب وسرگرم کننده ست این کتاب! مخصوصا راوی داستان که به خوبی و با تسلط کامل حس بودن در اون فضا رو به شنونده انتقال میده

بنظرم هر کتابی ارزش یکبار خوندن رو داره و این کتاب بنظر من از همون نوع کتاب‌ها بود

در ابتدا کتاب خوبی به نظرم میرسید و با کشش فراوان گوش میدادم اما حقیقتا اونطور که تصور میکردم تمام نشد. لاقل میشه گفت با سلیقه من جور نبود.
موضوع نقد سیاسی در قابل داستان بود برای کسانی که به این موضوع علاقه دارن کتاب خوبی است.
از لحاظ متن، متنی قدرتمند و با کششی بود.
قابل ذکر هست که تیم گویندگی و صدا گذاری عالی داشت ممنون و خداقوت از دست اندرکاران

هر کتابی ارزش یک بار خوانده شدن دارد!
در نام آدمها دنبال چه میگردیم؟
با خوانش عالی جناب رضوانی لذت بردم.
خدا قوت

داستان خوب بود ولی بی سرانجام تموم شد! البته منظورشو که مرگ انسانیت در برابر مادیت هستو رسوند

با سلام ادبیات کتاب به نسبت جالب بود و طنزسیاهی را روایت می‌کرد با آنکه کتاب آغاز خوبی داشت من چندان متوجه فرجام آن نشدم.
گویش خواننده آقای رضایی بسیار خوب و استادانه بود و نقطه قوت موثر این اثر بود که شنیدن آنرا از حالت کسل کننده خارج می‌کرد.

معمولا آثار داستایوفسکی طولانی و همچنین مفاهیم سنگین روانکاوی دارند مثل جنایت و مکافات که نیازمند تمرکز بالا در هنگام مطالعه هست ولی این کتاب یک کتاب مفهومی عمیق با طنز تلخ اجتماعی که کوتاه و همچنین کاملا قابل درک هستش.
خوانش بسیار روان و حرفه‌ای صورت گرفته و احساسات رو خوب منتقل میکنه.
باتشکر🙏

خیییلی برام جالب بود. انگار هدف نویسنده این بوده که خواننده رو به یاد جاهایی از زندگی که توی مسائل خیلی مهم خودخواهانه رفتار کرده، بندازه.

عجیب
عجب صفت برازنده‌ای برای این کتاب هست
به تفکر می‌اندازه از اونجایی که هر کتاب علاوه بر طول عمق هم داره
این کتاب طول کمی داره اما عمق زیادی داره

اولا گوینده به زیبایی داستان رو بیان می‌کنه. خود داستان هم به نظر من جالب بود. درمورد آدمی بود که تو شرایطی گیر افتاده بود که به جای اینکه خودش رو نجات بده طمع کرد و خیال بافی می‌کرد که به عنوان قهرمان ملی و پژوهشگر برای خودش شهرت به دست بیاره ولی درنهایت نتیجه اصلا چیزی که فکر می‌کرد درنیومد.

کتاب کوتاه جالبی بود طنز ریز داخلش خیلی خوب بود شرایط موجود جامعه تو اون زمان نقد شرایط و …. واسم خیلی جذاب بود

بوی پلاستیک داخل تمساح، مصنوعی بودن دنیای مدرن و متوجه نشدن انسان داخل تمساح اوج مسخ شدگی اجتماعی رو نشون میده شاید؛ صدای گوینده عالییی

طنزی تلخ و تشابه بسیار داستان به وقایع امروزی ما. دروغ گویی و بی خبری رسانه ها. خودخواهی تمامی افراد و احزاب و اولویت قرار دادن مسایل اقتصادی به انسانی. خیال پردازی واهی افراد کمال گرا و روشن فکر، کامل در این داستان طنز مشهود و قابل درک است.
داستانی خوب، گویندگی خوب ولی در بعضی مواقع خیلی اهسته و حوصله سر بر و در کل تشکر بابت پیشنهاد کتابراه برای شنیدن این اثر

کتاب خوب و جالبی بود. من فکر میکنم این کتاب در سیاست یک کشور که در در ان جان انسانها هیچ ارزشی نداره.

به نظرم داستانش هولناک بود
به درد همه افراد نمیخوره

طنزی تلخ از مصلحت اندیشی و منفعت طلبی نهادینه شده توسط نظام حاکم بر روسیه کمونیستی و تاثیر آن در جایگزینی و تطبیق نمودن ارزشهای انسانی فطری با ضد ارزش‌ها در جهت توجیه سیاست‌های به ظاهر اصلاحی حکومت که در عصر حاضر نیز کاملا قابل لمس و درک می‌باشد!

مسخره مسخره. اگر کارهای احمقانه و وادمهای احمق براتون خنده داره شاید این کتاب به نظرتون جالب باشه

یک طنز تلخ سیاسی و اجتماعی به نحوی که یک موضوع غیر واقعی به صورت خیلی جدی و واقعی بیان میشه که مخاطبان خاص خودشو می‌تونه داشته باشه

من از طنز کتاب و صدای گوینده لذت بردم ولی راستش زیاد عمیق متوجه منظور نویسنده نشده بودم به خاطر همین ممنونم که تفسیر کتاب رو هم ساده و واضح نوشتید.

به نظرم گویندگی خیلی خوب و طبیعی بود. داستان هم یک داستان نمادین بود که میشه برداشت‌های مختلفی ازش کرد: اینکه بعضی وقتها مادیات و اقتصاد برای ما از همه چیز مهم تر میشه و وقتی وارد مادیات (که در این داستان به نوعی تمساح نماد مادیات و ظواهر دنیایی بود) میشی متوجه میشی اونجوری هم که از بیرون فکر میکردی نیست و مثل تمساح داستان ما که توی شکمش خالی هست. وقتی همه هدفت مادیات بشه و حاضر باشی همه چیزت را براش فدا کنی ممکنه آخر به اونی هم که انتظار داشتی نرسی همانطور که فرد داخل شکم تمساح ایده‌های اقتصادی برای آینده داشت و فکر میکرد مشهور و ثروتمند میشه ولی برخلاف تصورش مطبوعات برداشت متفاوتی از قضیه کردند.

بکار بردن نام «شاهکار» برای توصیف این اثر از داستایوفسکی که خالق شاهکارهای بسیار بهتریست، مناسب نیست بنظر من.
یک داستان نیمه طنز با نگاهی نامأنوس برای من که بیشتر کتابهای داستایوفسکی رو خوندم.

عالی بامزه تلخ و تعامل بر انگیز

اوج تلخی طنز این داستان اینه که فردی در شکم تمساح اسیر شده و خوشحاله که میتونه از این موقعیت خطرناک کسب شهرت و ثروت کنه!
تقابل شدید انسانیت و مادی گرایی تو این داستان نمادین، خیلی خیلی موج میزنه!
کلا آثار داستایوفسکی اینطورین که خیلی عمیق و مفهومی نوشته شدند و ذهن خیلی آماده و موشکاف میخواد!

داستان بسیار نمادگرایی بود داستایوفسکی بلعیده شدن قشر فرهیخته جامعه به وسیله تمساح آلمانی که به نظرم اشاره به تفکرات کارل مارکس داره رو بخوبی متوجه شده بود با ظرافت خاصی اوضاع جامعه زمان خودش رو بیان کرده بود.

وااااای خیلی عالی بود…پر از نکات جذاب و قابل تامل یک جامعه…دست مریزاد بر نویسنده چیره دست!

ممنون از آقای رضوانی بسیار عالی ارتباط بین شنونده و داستان را برقرار کردید

خوشحالم که این اثر، اولین اثری نبود که از داستایوفسکی خوندم وگرنه هیچوقت سراغ دیگر آثارش نمیرفتم. داستان بی سر و ته و ناتمام که هدف خاصی نداشت.

نویسنده با کلامی طنز مسائل اقتصادی جامعه رو به نمایش درآورده. قسمت‌هایی بود که در مکالمه می‌شد فهمید سرمایه داری چطوری به نیروی کار نگاه می‌کنه. مسائلی مانند حرص و طمع و خودخواهی نیز بیان شدن. همچنین راوی خیلی خوب بودن و هیجان و تن صداشون شنیدن داستان رو زیباتر می‌کرد. ممنون از بابت کتاب

دو مرتبه این اثر را گوش کردم و قبلا هم به صورت متنی آن را خوانده بودم، در درجه اول باید بگویم که صدا، لحن و رعایت نکات دستوری روایت کننده این کتاب واقعا عالی بود به نحوی که شنونده را مجذوب داستان میکرد، ولی در مورد خود اثر گاهی با خودم فکر میکنم اگر نویسنده این کتاب داستایوفسکی نبود چه تعداد از افراد آنرا تا انتها میخواندن و ایا خود من هم ترغیب میشدم سه مرتبه بخوانمش، به نظرم داستایوفسکی در غالب طنزی کودکانه سیاست‌های اقتصادی و سرمایه داری زمان خودش را به سخره گرفته و تنها دلیلش برای انتقال منظورش به این شیوه، میتواند اشاره به اتخاذ سیاست‌هایی که به اندازه این داستان کودکانه و باور ناپذیر توسط دولتمردان روسیه باشد که احاد مردم با وجود این که میدانند عجیب است ولی به راحتی آن را میپذیرند و با آن کنار میآیند.

کلام و ترجمه عالی بود که این بر جذابیت داستان اضافه میکرد. چقدر جالب که با یک داستان کوچک ساده خیلی راحت تونسته عمیقترین مشکلات و معضلات زندگی در جوامع امروزی رو به قلم بیاره و خیلی شبیه شرایط فعلی ایرانه

این کتاب هم محتواش عالی بود و عمق مطلب رو گفته بود

کتاب طنز هست ولیدر عمق آن بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی است. مثل همه آثار داستایوفسکی که به مسایل اجتماعی و جامعه میپردازد

داستان درباره مردی است که توسط تمساح خورده شده و اینک همسر، دوست و حتی خود وی درصدد استفاده از حادثه پیش آمده هستند. شنیدن این رمان مرا به یاد افرادی می‌اندازد که از بدبختی که برسرشان می‌آید در جهت برآوردن نیازهای مادی استفاده میکنند

کتاب جالبی هست امان از انسان شهرت طلب و تشنه‌ی شهرت. هرچه به سرمان می‌آید از زیاده خواهیمان است