نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی تمساح - فئودور داستایوفسکی
4.1
641 رای
مرتبسازی: جدیدترین
نادیا وحیدی
۱۴۰۲/۱/۹
10
کتاب عالی و بسیار جذابی برای خواندن است
داستان بسیار جالبی در قالب طنز که قابل تعمیم به تمام انسانها در تمام طبقات اجتماعی میباشد هرکس در زمان بروز حادثهای برداشتی شخصی از دیدگاه خود دارد و نوع برخوردی نیز که با آن میشود بستگی به زاویه دید هر فرد دارد در این داستان نیز هر کس به نحوی قصد سودجویی از حادثه را داشته حداکثر تلاش خود را میکند تا بیشترین بهره را از این ماجرا ببرد در این داستان زیبا نویسنده تمام نگاههای ممکن به این ماجرا را به صورت اغراق آمیز و طنزآلود بیان میکند و انسان موقع مطالعه آن همزمان با لبخندی که بر لب میآورد تلنگری نیز بر ذهنش وارد میشود و تفکر در این باره که من جزو کدام دسته از این انسانها هستم
جالب بود... همونطور که از داستایفسکی انتظار میرفت.... کتابی که طمع حماقت منفعت طلبی تنوع طلبی عقده رو باهم درون خودشجای داد... حساب کتاب و دودوتا چهارتای همه بعد از واقعه به جای اینکه مستقیما نجاتش بدن... نگرانی بعدش برای تمساح بجای اون اقا... رها کردن همسرش... حماقت عجیب و عقدهی پنهان و اشکارش راجب شناخته شدن اقای مورد بحث... واقعا جالب و شنیدنی بود... خوشم اومد^^
به نظرم طنز جالبی نبود ولی کامل گوش کردم تا بدونم چه نکتهای رو میخواست بگه. نویسنده میتونست از طنز دیگهای استفاده کنه یا شاید علم من به کنایههای اقتصادیش خیلی قد نمیداد. صدای گوینده خوب بود اما داستان برام جذابیت نداشت. و دوست این زن و شوهر که به روایتی داستان از دید اونه چه لزومی برای دوستی و ادامه دوستی داشته که چندین سال بهش ادامه داده
در ابتدا داستان جذاب و قابل تامل به نظر نمیرسید ولی بعد از شبیه سازی داستان با دنیای کنونی و افراد دوروبرمان داستان خواندنی میشود. افرادی که همه چیز را ابتدا در ترازوی مصلحت و سود و زیان میگذارندحتی کمک به دیگران، بعد اقدام به کاری میکنند و چقدر وحشتناک است که بفهمی در پس هر کاری چه سیاستها و چه محافظه کاری هاوچه بزدلیها و... وجود دارد.
این داستان ناقص هست وسط ماجرا میرسه به پایان
احتمالا قبل از روایت داستان چندین برگه از نوشتهها رو راوی یا اقتباس کننده گم کرده وشاید هم سانسور شده
واینکه تمساح ترجمه درستی برای کروکودیل نیست. این دو موجود متفاوت از یک خانواده هستند. سوسمار و تمساح از نظر جثه قابل قیاس با کروکودیلها نیستند و تنها کروکودیل قادر به بلعیدن یک انسان کامل است
و در کل داستان خاصی نیست چون نویسنده مشهور هست دلیل به قوی بودن کتاب نیست
احتمالا قبل از روایت داستان چندین برگه از نوشتهها رو راوی یا اقتباس کننده گم کرده وشاید هم سانسور شده
واینکه تمساح ترجمه درستی برای کروکودیل نیست. این دو موجود متفاوت از یک خانواده هستند. سوسمار و تمساح از نظر جثه قابل قیاس با کروکودیلها نیستند و تنها کروکودیل قادر به بلعیدن یک انسان کامل است
و در کل داستان خاصی نیست چون نویسنده مشهور هست دلیل به قوی بودن کتاب نیست
سلام کتابراهی ها
هدف نویسنده از نوشتن این کتاب آنچه که من متوجه شدم نه هنر بود نه ادبیات بلکه نقد و انتقاد از سیستم سیاسی و اقتصادی و برخی از مشکلات ارزشی و اخلاقی این کتاب در سال 1865 نوشته شده یعنی چیزی حدود یک قرن و نیم پیش اگر من یک شهروند روسی که در یک قرن و نیم قبل زندگی میکردم قطعاً از خواندن این اثر سر ذوق میآمدم از جا بر میخواستم برای این نوشته سر تعظیم فرود میآوردم ولی من یک روس نیستم و العان هم سال 1865نیست ولی با این حال از سبک نویسنده خوشم آمد با یک تمساح کل سیستم کشور روسیه را زیر سوال برد البته نکته مهم این که به یاد داشته باشید که بسیاری از آثار روسی در بازه زمانی نزدیک به این کتاب درون مایه اعتراضی نسبت به سیاستهای کشور روسیه دارند و در آخر هم گوینده این اثر هم با به کار گیری لحن مناسب این اثر باعث ایجاد یک هماهنگی عالی ایجاد کرد که روی درک مخاطب از محتوا تأثیر مثبتی داشت با تشکر از کتابراه
هدف نویسنده از نوشتن این کتاب آنچه که من متوجه شدم نه هنر بود نه ادبیات بلکه نقد و انتقاد از سیستم سیاسی و اقتصادی و برخی از مشکلات ارزشی و اخلاقی این کتاب در سال 1865 نوشته شده یعنی چیزی حدود یک قرن و نیم پیش اگر من یک شهروند روسی که در یک قرن و نیم قبل زندگی میکردم قطعاً از خواندن این اثر سر ذوق میآمدم از جا بر میخواستم برای این نوشته سر تعظیم فرود میآوردم ولی من یک روس نیستم و العان هم سال 1865نیست ولی با این حال از سبک نویسنده خوشم آمد با یک تمساح کل سیستم کشور روسیه را زیر سوال برد البته نکته مهم این که به یاد داشته باشید که بسیاری از آثار روسی در بازه زمانی نزدیک به این کتاب درون مایه اعتراضی نسبت به سیاستهای کشور روسیه دارند و در آخر هم گوینده این اثر هم با به کار گیری لحن مناسب این اثر باعث ایجاد یک هماهنگی عالی ایجاد کرد که روی درک مخاطب از محتوا تأثیر مثبتی داشت با تشکر از کتابراه
کتابیه که با تمثیل وضع جامع را رانشان داده، اینکه افراد به دنبال مال و ثروتند و ان را هدف خودشان قرار دادند و ارزشهای خود را فراموش کردهاند. خود محتوای کتاب انسان را به چالش میکشه و به فکر کردن وا میدارد. درواقع در این داستان یک زن و مرد روسی که داستان تمساحی را در خانه یکی از ثروتمندان میشنوند و میشنوند که آن مرد ثروتمند در ازای گرفتن مبلغی به آنها اجازهی یازدید از تمساح را میدهند. پس مشتاق میشوند که به دیون تمساح روند که همه چیز در حال خوب پیش رفتن لود که یکی از انها یعنی مرد توسط تمساح آن صاحب خانه بلعیده میشود. هیجان و جای تامل برانگیز داستان از اینجا شروع میشود که زن برای بیرون اوردن مرد تلاش میکند و پیشنهاد میدهد که شکم تمساح را برای بیرون کشیدن مرد ببرند و صاحب خانه از این کار سر باز میزند. از طرفی خود آن مرد که بلعیده شده تمایلی برای بیرون آمدن ندارد و اونجارا به شکل یک فرصت برای در ارامش بودن و جدا از درگیریهای بیرون بودن میبیند. خلاصه این کشمکشها در طول داستان ادامه مییابد و داستان هی تامل برانگیز تر میشود. به عبارتی اگر بخواهم نقدی برای این داستان بنویسم باید بگویم که یک جورهای وضع جامعه الان را نشان نی دهد کا همه به دنبال پول هستندند و حتی معنویات هم را ه رسیدن به مادیات قرار دادهاند. درواقع در اینجا اون تمساح یک جورهایی نقش معنویات و یک چیز مقدس را داشته. و درواقع تمام داستان حول سواستفاده از این چی معنوی را دارد. به طور کلی داستان پر محتوا و تامل براگیزی بود که با صدای خواننده بسیار شنیدنی تر هم شده است. گوش دادن به این کتاب بسیاز زیبا به شدت پیشنهاد میشود. حتما در اولین فرصتتان ان را بخوانید. البته برای خواندن آن راوزویک نیمثو ک
چیز خاصی نداشت بشر دنبال منافعه (همه میدونیم)
ضرب المثل ایرانی داخل یه داستان روسی چیکار میکنه؟ قاطی کردن سلیقهای همچنان از ارزشه داستان کم میکنه (قابل توجه آقای رضوانی عزیز و دوس داشتنی)
در ضمن آقای رضوانی استعداد فوق العادهای هستند و گوینده بی نظیری هستند هر چند من روش خوندن این کتاب را نپسندیدم انگار نمایش نامه میخوندن تا کتاب
یه نکته دیگه و خییلی مهم
آدمهای معروف اگه بگن بشقاب از روی میز افتاد و شکست همه دنیا میگن واااوو چه تعبیری. و خیییلی نکته در این حرف نهفته است. یکی میگه من که تا خوندم که بشقاب افتاد زندگیم دگرگون شد هزاران درس گرفتم دنیای عجیبیه دوستان (یه طنز بی محتوا را همه میگن بزرگترین صنعت ادبی جهان)
با تقدیم بهترینها برای دست اندرکاران کتابراه عزیز و دوس داشتنی
ضرب المثل ایرانی داخل یه داستان روسی چیکار میکنه؟ قاطی کردن سلیقهای همچنان از ارزشه داستان کم میکنه (قابل توجه آقای رضوانی عزیز و دوس داشتنی)
در ضمن آقای رضوانی استعداد فوق العادهای هستند و گوینده بی نظیری هستند هر چند من روش خوندن این کتاب را نپسندیدم انگار نمایش نامه میخوندن تا کتاب
یه نکته دیگه و خییلی مهم
آدمهای معروف اگه بگن بشقاب از روی میز افتاد و شکست همه دنیا میگن واااوو چه تعبیری. و خیییلی نکته در این حرف نهفته است. یکی میگه من که تا خوندم که بشقاب افتاد زندگیم دگرگون شد هزاران درس گرفتم دنیای عجیبیه دوستان (یه طنز بی محتوا را همه میگن بزرگترین صنعت ادبی جهان)
با تقدیم بهترینها برای دست اندرکاران کتابراه عزیز و دوس داشتنی
در این کتاب با چند دیدگاه متفاوت از یک اتفاق مواجه هستیم که در ادامه متوجه میشیم چقدر هرکس بدنبال منفعت خودش بوده، همان سودجویی از موقعیت بوجود آمده و جالب اینکه کسی که در کانون مشکل هست (ایوان ماتویچ) علاقهای برای رهایی از این شرایط نداره وتمایل داره با زیبا جلوه دادن وضعیتش منفعت مالی کسب کنه (آیا میشه درون تمساح زندگی کرد؟!) داستانی تأمل برانگیز با صدای دلنشین جناب رضوانی وبا تشکر از کتاب راه.
شاهکاری بینظیر از نابغه ادبیات روس فئودور داستایوفسکی و بنظر من این اثر از بارزترین و زیباترین آثار در سبک طنز و تلخند میباشد و بدیهی هست که نویسندگان بسیاری از الگوهای موجود در این اثر در تالیف آثار خود بهره جستهاند.
بی تردید در جذابیت این اثر، گویندگی جناب رضوانی بسیار دخیل بوده است. با تشکر از کتابراه بخاطر هدایای عید نوروز
بی تردید در جذابیت این اثر، گویندگی جناب رضوانی بسیار دخیل بوده است. با تشکر از کتابراه بخاطر هدایای عید نوروز
داستایوفسکی حقیقتا یکی از پرقدرتترین ستونهای بنای ادبیات روسیه است و آثارش هر کدام آفتابی درخشان در میان کهکشان ادبیات روس است.
اما آنچه این اثر را بسیار زیباتر ساخته است، صدا و فن بیان بی مانند جناب تایماز رضوانی میباشد.
همچنان که یون سدیم مزه و طعم خوراکیها را آشکار میسازد صدای جناب تایماز جلوهی دیگری به آثار ادبی میدهد، الحق که نامشان برازنده ایشان است. (تایماز در زبان تورکی یعنی بی مانند، بی رقیب و بی همتا)
اما آنچه این اثر را بسیار زیباتر ساخته است، صدا و فن بیان بی مانند جناب تایماز رضوانی میباشد.
همچنان که یون سدیم مزه و طعم خوراکیها را آشکار میسازد صدای جناب تایماز جلوهی دیگری به آثار ادبی میدهد، الحق که نامشان برازنده ایشان است. (تایماز در زبان تورکی یعنی بی مانند، بی رقیب و بی همتا)
خیلی داستان خوبی بود. بنده خیلی مجذوب نویسندهگان روس شدم و بیشتر کتابهای تولستوی، چخوف و داستایوفسکی را دوست دارم و از کتابهای این بزرگان لذت میبرم.
به نظرم خود داستایوفسکی احساسات درونی انسانها را در مواجهه با مسایل گوناگون و در موقعیتهای مختلف با دقت و موشکافی فراوانی به تصویر میکشد و این امر، به خوبی نشان دهنده درون متلاطم خود اوست.
به نظرم خود داستایوفسکی احساسات درونی انسانها را در مواجهه با مسایل گوناگون و در موقعیتهای مختلف با دقت و موشکافی فراوانی به تصویر میکشد و این امر، به خوبی نشان دهنده درون متلاطم خود اوست.