معرفی و دانلود کتاب اسکندر: رمان وهم

معرفی کتاب اسکندر: رمان وهم

کتاب اسکندر: رمان وهم، انسانی را به تصویر می‌کشد که همگان او را در آغاز دوست داشتند؛ اما اندک‌اندک روابطش با دیگران، جاه‌طلبی و برتری‌جویی‌اش او را به ورطه‌ی سقوط کشاند. کلاوس مان این کتاب را پس از جنگ جهانی اول نوشت و در آن علاوه بر بررسی زندگی اسکندر کبیر، مفهوم سیاسی قدرت در جامعه‌ی آلمان را به چالش کشید.

درباره‌ی کتاب اسکندر: رمان وهم

اسکندر مقدونی از آن شخصیت‌هایی است که نیاز به معرفی ندارد؛ اما کلاوس مان (Klaus Mann) نویسنده‌ای است که احتمالاً افراد کمی او را می‌شناسند. او باید در میان کتابخوانان شناخته شود؛ نه فقط به‌خاطر این‌که پسر نویسنده‌ی بزرگ و برنده‌ی جایزه‌ی آلمانی، توماس مان است، بلکه برای استعداد ویژه‌اش و تأثیری که بر ادبیات، سیاست و فرهنگ قرن بیستم گذاشته. سبک نوشتاری کلاوس و دغدغه‌هایش با پدر تفاوتی عمده داشت؛ اما همواره نامش زیر سایه‌ی پدر قرار گرفت. کلاوس سبک زندگی آزادی داشت و همجنس‌گرایی خود را در جامعه‌ی آن روزگار آشکار کرده بود. او می‌خواست مشکلات هویت جنسی، بحران‌های روحی، و خودتخریب‌گری نوابغ را بیش از هر کس دیگری در خانواده‌اش نشان دهد و به نظر می‌رسد از عهده‌ی چنین کاری برآمد.

کتاب اسکندر: رمان وهم (Alexander: A Novel of Utopia) پنج فصل دارد که هر فصل هم به پنج قسمت تقسیم شده است. در هر کدام از این فصل‌ها،‌ جنبه‌ای از اسکندر آشکار می‌شود. پس از انتشار کتاب در سال 1929، جامعه آن‌طور که باید از اثر کلاوس مان استقبال نکرد و آن را به بوته‌ی نقد نکشید. بازتعریف شخصیت جهان‌گشای مقدونی که در آن خصوصی‌ترین لحظات زندگی شخصی‌اش به‌دقت توصیف شده بود، به مذاق دیگران خوش نیامده بود و حتی خود کلاوس بعدها اثرش را خام و جسورانه خواند. با وجود چنین طرز تفکری، او برای شخصیت‌پردازی اسکندر زحمت زیادی کشید و علاوه بر خواندن آثار مورخان و فیلسوفان یونانی، کتاب «تاریخ اسکندر کبیر» اثر یوهان گوستاو درویْسن را با دقت مطالعه و بررسی کرد.

اولین بخش کتاب براساس طرح زندگی اسکندر در کودکی جوانی است. بچه‌ای که همگان او را می‌ستودند و هیچ کار اشتباهی انجام نمی‌داد. اما اندک‌اندک همین کودک دوست‌داشتنی به مردی سرد و کم‌عاطفه بدل می‌شود که فقط به دنبال قدرت گرفتن و گسترش امپراتوری خویش است. اسکندر می‌اندیشید حال که دیگران او را دوست ندارند، باید کاری کند که همه‌ی مردم جهان مجبور باشند او را ستایش کنند.

کتاب اسکندر: رمان وهم را نمی‌توان داستان کلاسیک زندگی اسکندر دانست که نویسنده‌ای بزرگ چون کلاوس مان آن را پدید آورده است. مان، زندگی و زمانه‌ی خود را به شیوه‌ای بدیع و خلاقانه در این رمان منعکس می‌کند. از شخصیت‌پردازی شخصیت‌ها گرفته تا انگیزه‌هایی که مسیر زندگی اسکندر را شکل می‌دهند. برای مثال ارسطوی کتاب اسکندر شخصیتی عجیب است که با ارسطویی که در تاریخ نام او بر جای مانده،‌ بسیار تفاوت دارد. حتی کلئوپاترا در هنگام مرگ فیلیپ رفتارهایی شگفت از خود نشان می‌دهد. مان معروف‌ترین وقایع زندگی نظامی اسکندر را به داستانی عاشقانه بدل می‌کند، نظم و ترتیب آن‌ها را تغییر می دهد و حتی برخی از شخصیت‌ها را با یکدیگر درمی‌آمیزد. مثلاً شخصیت رکسانه که بعدها با اسکندر ازدواج می‌کند، در کتاب اسکندر ملکه‌ی آمازونی است که سینه‌هایش را بریده است.

بخش‌های درگیری مسلحانه و لشکرکشی‌های اسکندر که بخش مهمی از زندگی او را تشکیل می‌دهند، در کتاب اسکندر: رمان وهم خلاصه می‌شوند؛ زیرا کلاوس مان قصد دارد حقایق بااهمیت دیگری را در رمان خود بیان کند. او می‌خواست استحاله‌ی مفهوم قدرت را پس از جنگ جهانی دوم در این اثر بازنمایاند. دو مورد در این کتاب جلب‌توجه می‌کند: ابتدا رابطه‌ی اسکندر با پدرش، فیلیپ (که درواقع بازتابی است از رابطه‌ی توماس و کلاوس مان) و دوم ماجرای همجنس‌گرایی اسکندر مقدونی که باز هم با الهام از زندگی کلاوس خلق شده است.

کتاب اسکندر: رمان وهم از آن کتاب‌هایی است که پس از خواندن و تحلیل آن، دنیایی شگفت‌انگیز در مقابل چشمانتان گشوده خواهد شد. دنیایی که احتمالاً انتظار نداشتید با خواندن کتاب پسری 23 ساله با آن مواجه شوید. این کتاب را مترجم زبردست زبان آلمانی، محمود حدادی، با همکاری نشر نیماژ به زبان فارسی برگردانده. زندگی‌نامه‌ی مفصل اریکا و کلاوس مان در مقدمه‌ی این اثر آمده است.

نکوداشت‌های کتاب درباره‌ی کتاب اسکندر: رمان وهم

• کلاوس مان داستان زندگی اسکندر را که در میان افسانه‌های تاریخی بسیار پنهان شده است، با بیانی عمیق و استعاری آشکار می‌گرداند. داستان حاکم مقدونی به ما می‌آموزد که تلاش برای درهم آمیختن دو عنصر تکامل و الوهیت،‌ نه‌تنها به شکست ختم می‌شود،‌ب لکه فاجعه به بار می‌آورد. کتاب اسکندر: رمان وهم، درباره‌ی خطرات ناشی از اعمال قدرت هشداری جدی به همگان می‌دهد؛ در زمانه‌ای که فاشیسم و توتالیتاریسم،‌ به سرتاسر اروپا نفوذ کرده بود. (جیانی برتوچینی، استاد ادبیات آلمانی دانشگاه پیزا)
• باید اعتراف کنم که با ترسی عجیب به کتاب اسکندر: رمان وهم نزدیک شدم؛ کتابی که درباره‌ی اسکندر «کبیر» نوشته شده بود. با خواندن کتاب پی بردم کلاوس مان مرد جوانی است که هوش، استعداد و فضل بی‌حدی دارد و آگاه است که عظمت فقط در چیزهای بزرگ نیست. از نگاه او پسربچه‌ای که در حال تاب خوردن است، بیشتر از رژه‌ی پارسیفال اهمیت دارد. (ژان کوکتو، نمایشنامه‌نویس مشهور فرانسوی)

کتاب اسکندر: رمان وهم برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به دنبال منبعی تاریخی برای شناخت شخصیت اسکندر هستید، کتاب اسکندر: رمان وهم را برای خواندن انتخاب نکنید! کلاوس مان در این کتاب داستان اسکندر را برگزیده تا زندگی و زمانه‌ی خودش را در دهه‌ی بیست میلادی به تصویر بکشد.

در بخشی از کتاب اسکندر: رمان وهم می‌خوانیم

فصلی مشخص، رفتن به خانه‌ی مردان بود. کودک را از دایره‌ی نفوذ عاطفی المپیاس بیرون کشیدند و مادر تنها در جشن‌ها بود که اجازه‌ی دیدن و نوازش کودک خود را داشت. البته فیلیپ سخت گرم مسائل سیاسی بود. به‌علاوه، علاقه‌ای به بچه نداشت. تصمیم گرفته بود بعد از پانزده‌سالگی اسکندر را زیر دست خود بیاورد و حال اسکندر سیزده سال داشت.

فیلیپ به مربیان یونانی خود اعتماد داشت. این‌ها آقایانی خوش‌ظاهر و کاردان بودند که همیشه به‌موقع لبخندی زیبنده به لب می‌نشاندند. از آنجا که دستمزدی گزاف به آن‌ها می‌داد، می‌پنداشت اینان هم قاعدتاً کوشا هستند. این‌ها قول می‌دادند شاهزاده را با مقدمات ریاضی آشنا کنند، نیز سخنوری و تاریخ یادش بدهند. حتی مقرر شد اسکندر چنگ‌نواختن هم یاد بگیرد.

با مزدهای عالی‌شان، این مربی‌ها چاپلوسانه با شاه می‌گفتند والاگهر استعداد سرشاری دارد و البته که هیچ‌ نقصی در کارش نیست؛ اما در جمع خود فیلیپِ بربر را مسخره می‌کردند، چراکه مثل اربابی نوکیسه فرهنگ آن‌ها را می‌پرستید. اما انکار نمی‌شد کرد که خدایان، استعداد سیاسی نیرنگ‌آمیز و شومی در جانش گنجانده بودند؛ استعدادی که اثری از آن در شاهزاده ولیعهد دیده نمی‌شد و مربیان با میل تمام تردید می‌کردند که اساساً روزی این استعداد در او سر بردارد.

چه، این پسرک به‌شکلی بنیادی نارسیده می‌نمود. این‌همه گوشه‌گیری نمونه نداشت. پسرک قطعاً بی‌استعداد بود. قبول که از لطافت و زیبایی بی‌بهره نبود؛ اما زیبایی‌اش کودکانه و کال بود، خالی از هر خط مردانگی و نیرو، مگر نگاهش که حتی مربیان را به‌ حیرت می‌انداخت. این چشم‌ها زیر طاق بلند ابروهای انگاری همیشه افراخته‌اش نگاهی اسرارآمیز و روشن و جذاب داشتند، نگاه سحرانگیز مادر را منهای نرمی و مه‌گرفتگی نگاه او.

فهرست مطالب کتاب

یادداشت‌ مترجم
شرح زندگی کلائوس مان
کوچ
پیروزی
آزمون
فریب
فرشته‌ای با دستان بسته