معرفی و دانلود رایگان کتاب افسانه مورالو - جلد 1

عکس جلد کتاب افسانه مورالو - جلد 1
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب افسانه مورالو - جلد 1 و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب افسانه مورالو - جلد 1 و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب افسانه مورالو - جلد 1

کتاب افسانه مورالو - جلد 1 رمانی تخیلی به قلم نعیم هدایتی است. او در این اثر شگفت‌انگیز داستان معلمی به نام «آلدون» را روایت می‌کند که به بلوغ ثانویه می‌رسد! بلوغی جنون‌آسا و دیوانه‌وار که به‌هیچ‌عنوان با بلوغ دوران نوجوانی قابل مقایسه نیست. با این کتاب مهیج همراه شوید و آلدون را در جنگ با نیروهای اهریمنی و گره‌گشایی از رازهای سربه‌مهر دنبال کنید. این شما و این جلد اول رمانی پرکشش و افسانه‌ای...

درباره کتاب افسانه مورالو - جلد 1:

احتمالاً شما نیز در زمره‌ی کسانی قرار می‌گیرید که تصور می‌کنند آدمی در زندگی خود تنها یک بلوغ را تجربه می‌کند: بلوغ نوجوانی... غافل از این که در عمیق‌ترین وجوه انسان می‌تواند بلوغ دیگری نیز رخ دهد؛ بالغ شدنی متفاوت، شگفت‌انگیز و جنون‌وار که تاکنون هیچ انسان دیگری آن را تجربه نکرده است. البته هیچ انسانی به غیر از «آلدون»، یعنی همان معلمی که نعیم هدایتی در کتاب افسانه مورالو داستان زندگی‌اش را روایت می‌کند.

آلدون بلوغ ثانویه را در سی سالگی تجربه کرد؛ یعنی درست پانزده سال پس از بلوغ نوجوانی. او در یک شب و ناگهان تغییراتی غریب در بدن و روانش احساس کرد و یک‌باره دردی عجیب که تابه‌حال نظیرش را مشاهده نکرده بود، سرتاسر بدنش را فرا گرفت. رسیدن به بلوغ ثانویه چنان تغییراتی در زندگی‌ او رقم زد که روزهایش دیگر هیچ‌گاه به شکل سابق بازنگشت.

او در کشوری باستانی و قدرتمند زندگی می‌کرد. ایالتی که «سولارون» نام داشت. مردم سولارون سال‌ها بود که با از بین بردن انسان‌های مریض بیماری را در کشور خود از بین برده بودند. بنابراین احتمالاً قابل حدس است که مردم سولارون تغییرات رخ داده در بدن آلدون را نوعی بیماری تلقی کردند و برای از بین بردن او نقشه‌ها چیدند...

هنگامی که نیروهایی اهریمنی و ویرانگر از خوابی 60 میلیون‌ساله برمی‌خیزند، متوجه می‌شوند که سه دشمن اصلی پیش‌روی آن‌هاست: «آلدون، تمدن سولارون و جنگل مادارا». برنامه‌ریزی‌های آن‌ها برای از بین بردن دشمنان خود به‌قدری هیجان‌انگیز است که اگر بگوییم نفس را در سینه‌هاتان حبس خواهد کرد، هیچ اغراق نکرده‌ایم. کتاب افسانه مورالو رمانی مملوء از غافلگیری‌های گوناگون است و نقطه‌ی اوج داستان زمانی‌ست که بلوغ ثانویه در آلدون بطور کامل شکوفا می‌شود و او به قدرتی شگفت‌انگیز و باور نکردنی می‌رسد.

نعیم هدایتی داستانی را پیش روی شما قرار می‌دهد که از لحظه‌ای که آن را در دست می‌گیرید و شروع به خواندنش می‌کنید، تا آن را به پایان نبرید دیگر نمی‌توانید کتاب را به کناری بگذارید. بنابراین خود را برای ریختن چند قطره اشک، خندیدن و کمی تپش قلب آماده سازید و اگر زمان کافی برای مطالعه ندارید، فعلاً به سراغ این رمان نیایید؛ چرا که دست کشیدن از مطالعه‌ی آن کاری بس دشوار خواهد بود. همچنین لازم است یادآوری کنیم کتاب پیش‌رو، اولین جلد از رمان افسانه مورالوست که در اختیار شما قرار گرفته است.

کتاب افسانه مورالو - جلد 1 مناسب چه کسانی است؟

اگر به رمان‌های تخیلی علاقه‌مند هستید، رمان افسانه مورالو به شما پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب افسانه مورالو - جلد 1 می‌خوانیم:

کسا متوجه شد که آن‌ها از هیچ‌چیز خبر ندارند. آلدون و مرینا حق داشتند. نه تنها آن‌ها، بلکه کل مردم سولارون وزارت امنیت را تنها کلبه‌ای می‌دانستند که در وسط یک باغ بزرگ قرار دارد و دور تا دورش با درختان بلند چنار احاطه شده است. این تصور برای شهروندان سولارون آن‌قدر سورئال بود که این وزارتخانه در بین عامه مردم به کلبه معروف شده بود.

لکسا به آن‌ها گفت که زیر آن کلبه ساده و محقر یک امپراطوری امنیتی بزرگ و مخوف وجود دارد؛ یک بنای عظیم چندین طبقه‌ای. به این ترتیب تصورات ساده‌لوحانه‌ی آلدون و مرینا از این وزارت‌خانه در ذهنشان فرو ریخت.

لکسا از دلقک‌های بازجو گفت. منظورش افسران اطلاعاتی وزارت امنیت بود. می‌گفت آن‌ها بسیار عصبی و پرخاشگر، به‌شدت بی‌ادب و زشت گفتار بودند. شکنجه‌هایشان طاقت‌فرسا و غیرقابل تحمل بود و خنده‌های بیمارگونه شان روح را می‌آزرد. «لباس‌های سفید یک‌سره می‌پوشیدند که زیپش از پشت بسته می‌شد. موهایشان را قرمز می‌کردند همین‌طور ابروها، چشم‌ها، و لب هایشان قرمز بود. صورتشان را با پودر آرایشی سفید می‌کردند درست مثل دلقک‌های سیرک. اما آن‌ها از سیرک نیامده بودند. آن‌ها مرا نمی‌خنداندند و به هیچ‌وجه هم بامزه نبودند.» دستش را جلوی دهانش گرفت، چشمانش را بست. تلاش زیادی کرد تا گریه نکند اما موفق نشد و اشک‌هایش برای بار چندم سرازیر شدند.

لکسا از روزهایی گفت که چند دلقک مانند اشباح خبیث از دل تاریکی می‌آمدند و او را بازجویی می‌کردند. «در اتاقی بسیار تاریک که چراغ زرد ضعیفی روشنش می‌کرد، مرا به یک صندلی بسته بودند. یکی از من سوال می‌کرد و حین جواب دادنم دیگری بلند داد می‌زد که داری دروغ می‌گویی! و نفر سوم میله‌ی داغی را روی دستم می‌گذاشت. من از درد فریاد می‌کشیدم بی‌طاقت می‌شدم و گریه می‌کردم. یکی از آن‌ها ادای گریه کردنم را در می‌آورد و بقیه می‌خندیدند. طوری می‌خندیدند که نشان می‌داد چیزی به نام وجدان در آن‌ها ابداً وجود ندارد. البته باید اعتراف کنم زمان‌هایی که تنها توسط یک دلقک بازجویی می‌شدم اوضاع به این بدی نبود. در واقع این‌ها وقتی دور هم جمع می‌شدند رفتارهای شیطانی‌شان بروز پیدا می‌کرد. انگار با دیدن یکدیگر هارتر و وحشی‌تر می‌شدند.» آلدون و مرینا خیره و مبهوت به او نگاه می‌کردند. انگار مسخ شده بودند، نمی‌دانستند چه بگویند.

فهرست مطالب کتاب

سولارون
نخستین نشانه
همان شب، آن‌سوی کوهستان‌های جنوبی
فردای نخستین نشانه
مدرسه مرکزی کیت‌یورگ
جنگل مادارا
وزارت امنیت
دومین نشانه
همان شب، کیت‌یورگ، معبد بزرگ سولارون
همان شب، قلعه تاریک
فردای دومین نشانه
کیت‌یورگ، مقر وزارت امنیت، ساعت ده شب
جلسه بروتالین با وزیر پژوهش
سومین نشانه
کارما
مونا
شربت‌های اجباری
نخستین یورش
چهارمین نشانه
شیطان به سولارون می‌رسد.
نارنجی و بنفش
میتوخور
پنجمین نشانه
بلوغ ثانویه
آغاز عصر تنهایی
سانگان‌ها
در میان طوفان
۲۹۹۹/۱۰/۱۰، معبد سولارون
پرادوک
آرامش در میان طوفان
خبرهای بد برای بروتالین
مرینا
شب قبل از جشنِ سال نو
مورالو
تاروس
هدیه‌ی معبد
وزارت پژوهش، آزمایشگاه دویست و نه
کلبه
و باز هم مرینا
آنسوی پرده‌ی سیاه
در خطر مرا بخوان
نبرد مورالو با پادشاه میتوخورها
آگورو
عصر شهرت
اشباح جنگل
بروتالین
گزارش نهایی پروفسور زاگاروگ
محافظ سولارون

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب افسانه مورالو - جلد 1
نویسنده
ناشر چاپیانتشارات یوحنا
سال انتشار۱۴۰۰
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات478
زبانفارسی
شابک978-622-7409-59-8
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان ایرانی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب افسانه مورالو - جلد 1

ALI REZAEI
۱۴۰۳/۱/۱۸
نقد کتاب واقعا دست مریزاد به این کتاب و گوینده با تشکر از خانم بیرانوند با صدا و اجرای خوبشونداستان به شدت معمایی و هیجانی بود و روند خوبی داشت و آدم اصلا احساس خستگی نمیکنه من که دوروزه ان رو گوش کردم هم موقع رانندگی و هم موقع کارای خونه واقعا ممنونم از کتابراه و تیم خوبشون که این امکان رو فراهم و کردن برای کتابخوان هایی که مشغله زیادی دارن که بتونند به صورت شنیداری کتاب مطالعه کنند البته از اول معلوم نبود قاتل کیه در نهایت غافلگیر میشه آدم چون چینش پارتهای داستان خیلی عالی بود ولی من این قدر کتاب معمایی و فیلم در این رابطه ها دیدم و خوندم که همون اوایل حدس زدم که قتل رو چه کسی انجام داده به نظرم پدرها و مادرها در تربیت فرزندان نوجوانشون باید خیلی دقت کنند و هر حرکتشون باید بدونند زیر ذره بین انها است پایان کتاب البته کمی باز موند و در نهایت متوجه نشدم که داخل گوشی آماندا چی بود و آیا رابرت نقشی در قتل داشت یا نه نقشه بعدی رابرت چی بود؟ احتمالا نویسنده قسمت دومی برای داستانش بنویسه ولی واقعا کتاب جذابی بود و توصیه میکنم حتما بشنوید
فرزاد رضایی
۱۴۰۲/۱۲/۲۷
ممنونم از نویسنده که کتابی به این جذابی و باحالی را رایگان در دسترس ما گذاشته تا بخونیم و از اون لذت ببریم کتاب واقعا جذاب و خوبی بود و فضاسازی بسیار عالی و قدرتمندی داشت. من یه انتقادی از نویسنده دارم من اصلا از اسامی خارجی خوشم نمیاد و اینکه از ترکیب اسم خارجی و ایرانی واقعا متنفرم. واقعا غیرقابل تصور بود و آدم اصلا نمیتونست حدس بزنه ادامه‌اش چی میشه و این باعث کنجکاوی ما میشه این داستان با داستان‌های تخیلی هری پاتر و میدگارد و ارباب حلقه‌ها و... خیلی متفاوت بود و به خوبی به شخصیت‌های منفی مثل جادوگرها و سرفیر و بروتالین رسیدگی شده بود و داستان جذاب و خلاقانه‌ای بود ولی پایان غافلگیر کننده‌ای و غیرقابل‌پیش‌بینی تموم شد برای همین بی‌صبرانه و مشتاقانه منتظر جلد بعدی این کتاب هستم امیدوارم در جلد بعدی ناقصی‌ها برطرف بشه و امیدوارم که شما هم مانند من از این داستان خوشتون بیاد
ممنونیم کتابراه
سیدعلی محروقی
۱۴۰۲/۸/۱۹
سلام به همه کتابراه‌های عزیزم مورالو بی شک یکی از زیباترین رمان‌های ژانر گمانه زن نه تنها در ایران که حتی شاید بشه گفت در جهان هست، داستانی بسیار زیبا که می‌تونه دنباله‌ای شگرف و جذاب داشته باشه. البته مطمئنا نقدهایی هم به این داستان وارد هست اما زیبایی این افسانه تمام کم و کاستی هاش رو برای من چشم قابل پوشی می‌کنه. در آخر به آقای نعیم هدایتی به خاطر ذهن خلاق و داستان زیباشون تبریک می‌گم. اما صد حیف و افسوس که داستان به این زیبایی با طراحی بسیار بد جلدش از چشم همه پنهان مونده. من زمانی که جلد کتاب رو دیدم اصلا رغبت نکردم دانلودش کنم و فکر کردم احتمالا متن هم باید به بدی طرح کتاب باشه. آقای هدایتی لطفا در اولین فرصت طراحی جلدتون رو تغییر بدین تا کتابتون از این مظلومیت خارج بشه. من صد در صد خواندن کتاب رو به همه دوستداران ادبیات گمانه زن و فانتزی پیشنهاد می‌کنم.
هنری جود
۱۴۰۲/۶/۱۰
نقد کتاب افسانه مورالو: مردی سی ساله به نام آلدون شبی دچار سردرد شدید میشودآلدون گهگاهی دچار دردهای شدید میشودتااینکه در پنجمین بار تمام استخوان‌هایش میشکند و همسرش مرینا که از دست این حالات او خسته شده دخترش آچ نئا را برمیدارد و آلدون را ترک میکنند. آلدون دیگر از همه چیز ناامید شده تا اینکه در شب عید سال ۳۰۰۰ (که مونا اورا به جشن برده) اتفاقی عجیب برایش می‌افتد میتوخورها (موجوداتی وحشتناک) به معبد حمله میکنند یکی از میتوخورها که از همه کوچکتر است وقتی می‌بیند آلدون آدمی ضعیف است تصمیم میگیرد به او حمله کند ولی آلدون یکدفعه استخوان‌هایش دوباره شکل میگیرند، عضلاتش قویتر میشوند و با یک مشت، میتوخور را نقش بر زمین میکند از آن شب به بعد همه آلدون را به عنوان محافظ سولارون (اسم سرزمین شان سولارون است) می شناسند تا اینکه در روز اول ازدواجش با مونا، کارما (یکی از شاگردان آلدون که دختر عجیبی هم هست) به دیدارش می‌آید و نشان می‌دهد که قدرتش از آلدون بیشتر است و می‌گوید که حقیقتا خودش محافظ سولارون است و نه آلدون. در آخر می‌گوید که این موضوع باید مثل یک راز بین ما باقی بماند.
ریحانه حق شناس
۱۴۰۲/۶/۴
داستان جالبی بود
از نظر شهر سازی و فرهنگی و... هم ایده‌های جالبی داشت. فقط دلیل نوشتن اون شکنجه‌ها رو با اون همه جزئیات نمی‌فهمم انگار یه جور سادیسم وجود داشته باشه یا حداقل میتونه باعث بروز سادیسم برای اون کسایی که زمینه شو دارن بشه.
خوبیش این بود که نوجوان‌ها رو با علائم دوران بلوغشون اشنا تا
میکرد براش اماده باشن
فقط یه سوال از نویستده این کتاب و موارد نشابه ایرانیش دارم.
رمان‌های تخیلی مسلما بیشتر مورد علاقه نوجوان‌های زیر ۱۸ و حتی ۱۲ و... سال هست.
من داخل موارد مشابه خارجی هر چقدر خوندم اکثرا سعی می‌کنن از مسائل جنسی و +18 داخلش به کار نبرند که ذهن نوجوان که همینجوری هم خیلی درگیر هست با غرایزش دیگه بیشتر از این درگیر این مسایل و تخیل‌های ناسالمش نشه
اما بر خلاف رمان‌های خارجی تو ایران برعکس نویستده‌ها یه علاقه خاصی دارن که این مواردو توش حتما وارد کنند! اونم بی پرده
واقعا علتش چیه؟ یعنی من به بچه م رمانای خارجی میتونم اجازه بدم بخونه ولی حداقل تا ۱۸ سالگی نمیتونم بهش اجازه بدم رمانای تخیلی ایرانی بخونه
مورد اخر این که به نظرم آخرش اگه با گفتگوی آلدون و کارما در مورد محافظ واقعی سولارون تمام میشد قشنگ تر بود
Naghmeh P
۱۴۰۲/۶/۲۸
درود بی پایان بر شما ضمن تشکر و تقدیر از نویسنده محترم باید بگم داستان روند بسیار جالبی داشت و ذهن خلاق نویسنده فضایی ایجاد کرده بود که با اشتیاق در داستان جلو می‌رفتی و نمی‌دونستی در ادامه با چی روبرو میشی. این موضوع خواننده را به تعقیب داستان مشتاق می‌کرد و خسته کننده نبود. هم فانتزی بود و هم به برخی مواقع نگاهی حقیقت جهان پیرامون ما داشت و اینطور تصور می‌کردیم که هر یک از شخصیتهای قصه سمبل آدمهای دور و برمون هستند در کل قلم جذابی داشت. فقط آخرش یه دفعه شوک می‌شدی. چون خیلی ناغافل تمام شد و نفهمیدم باید منتظر ادامه آن در جلد بعدی باشم یا نه. بعضی شخصیت‌ها ناتمام باقی ماندند و تکلیفشون معلوم نشد. در مجموع اثری جالب توجه و جالب بود که از یک ذهن خلاق و توانا نشات گرفته. ممنون از نویسنده محترم و کتابراه همیشه همراه. با آرزوی موفقیت های روزافزون
Elaheh Ebrahimian
۱۴۰۲/۶/۴
درود بر کتاب راهی‌های گرامی
کتاب افسانه مورالو در نوع خود جالب بود فقط من یک انتقاد شدیدی که به فانتزی نویس‌های ایرانی دارم در مورد انتخاب اسامی هست
چرا اکثرا از اسم‌های خارجی استفاده میشه؟ میتوخور؟؟؟ مثلا گوشت خوار چه ایرادی داشت که بخش اول کلمه انگلیسی هست بخش دوم ایرانی؟ کتاب داستان جذابی از
داره ولی اسامی اذیتم میکنن مخصوصا وقتی تلفیقی اسامی ایرانی و خارجی میشه دیگه بدتر....
ژانر کتاب شبیه داستان‌های مصور مارول بود روند داستان یکنواخت و متعادل بود زیاد کند نبود که خسته کننده بشه زیاد تند نبود که گیج کننده باشه ولی در مقایسه با آثار قدرتمند در حد یک پیش نویس بود کاراکتر بورتالین خیلی ضد و نقیض بود روابط الدون مرینا اول عاشقانه ترسیم شده بود ولی با یک اتفاق کوچی به راحتی به طلاق توافقی ختم شد؟
امیدوار در جلد بعدی نواقاص برطرف بشود
ممنونم
mohsen f
۱۴۰۰/۱۲/۲۵
خطر لو رفتن داستان :
نویسنده برای اینکه اثری خلق کنه همه‌چیز رو داخل کتاب کرده از شیطان و پهلوانان بگیر تا خون آشامان و دیو‌ها و جادوگران و منجی و...، نویسنده جنگلی ساخته که هیچ چرخه زندگی واضحی نداره و فقط پُر از شگفتی است که انسانها کشف کنند. شخصیت‌های منفی داستان به طور واضح از تانوس و جادوگر و
شخصیش در انتقام جویان گرفته شده (با کمی تغییرات)، داستان بسیار کنده آخر کتاب بدون هیچ مقدمه‌ای تمام میشود و این حس بوجود می‌آید که نویسنده ناگهان قلمش را گم کرده و دیگر ننوشته با این حال میتوان گفت که کتاب تخیل و اتفاقات پیش‌بینی ناپذیر دارد و برای سنین نوجوان میتواند جذاب باشد
محمدرضا مولاءی
۱۴۰۲/۴/۶
دستتان درد نکند این یعنی فانتزی. اینکه توانسته کتاب را با این همه موضوعات و موجودات خیالی بدون کش دادن‌های اضافی، جمع و جور کنند، ماشاالله داره. امیدوارم در کتاب بعدی موفق تر عمل کنند و مثل بعضی از نویسنده‌ها رو به افول نروند. با عنایت به بعضی اظهارات که کتاب با ورود خون آشام‌ها، جادوگران، شیطان به و.... حجل هفت شده لازم اشاره است که در خصوص تمام موارد کتاب‌های جداگانه‌ای نوشته شده که برای خود شاهکار بودند و نویسنده بایستی خیلی قوی باشند که کتابی ارائه بدهند که خواننده بعد خواندن آن کتاب‌ها به سراغ این کتاب بیاید. من حین خواندن این کتاب و کتاب‌های میدگارد فیلم‌های ارباب حلقه، هری پاتر، وارکرافت و فانتزی تخیلی‌های دیگر تداعی می‌شود.
سارا🎸
۱۴۰۲/۷/۲۱
کتاب افسانه مورالو خیلی کتاب قشنگی بود خیلی فضاسازی قدرتمند و زیبا بود کاملا غیر قابل تصور بود و کنجکاوی آدم رو تحریک میکرد دنیایی که ساخته شده بود با بقیه دنیا‌های داستانی و تخیلی مثل هری پاتر و میدگارد و... کاملا فرق داشت و داستان جذاب و باحالی بود و شخصیت‌های منفی‌ای مثل اون جادوگر‌ها و سرفیر و بروتالین خیلی خوب به شخصیتشون رسیدگی شده بود و خیلی داستان هیجان انگیز و خلاقانه‌ای بود ولی آخر داستان خیلی غافلگیر کننده تموم شد برای همین بی نهایت منتظر جلد بعدی هستم و امیدوارم مثل من از خوندن این کتاب است ببرید ممنون از نویسنده خلاق و هنرمند این کتاب جذاب
تارا
۱۴۰۱/۶/۷
من افسانه مورالو رو خوندم. میتونم بگم یکی از خاص‌ترین داستاناییه که خیلی حرف واسه گفتن داره. تصویری از سرزمین و دنیایی تداعی میکنه که آرزو داشتم کاش واقعیت داشت و میتونستم چنین جایی زندگی کنم و همین جریان جذاب داستان، منو به ادامه داستان ترغیب میکرد و کنجکاوی منو برانگیخته میکرد. داستانی که تلفیقی از چند ژانره و هیجان و احساس زیادی به مخاطبِ داستان میده. به شخصه لذت بردم از کانسپت فوق العادش و حتما به دیگران هم پیشنهاد میدم بخونن. امیدوارم نویسنده داستان جلد ۲‌ای هم در نظر گرفته باشه و به همین جلد اول ختم نشه. ممنون از نویسنده داستان برای اثر فوق العادشون
نسرین کثیری
۱۴۰۲/۱۰/۹
کتاب جذابی بود زیرکانه به بیان مرز باریک بین خوی انسانی وحیوانی پرداخته بود و یادآور میشه که انسان دقیقا از نقطه‌ی پایان آغاز میشه و وقتی فکر میکنیم همه چیز و از دست دادیم درست لحظه ایه که داریم از نو و قویتر از قبل ساخته میشیم (از خاکستر متولد میشیم) و لحظه‌ای که میتوخورها هورو را میخورند و آلدون میگه "این حسرت ابدی با من میماند که چرا بیشتر او را دوست نداشتم و چرا بیشتر با او صحبت نکردم و او را در آغوش نکشیدم" باز هم به من یادآور شد که از کنار آدمها به راحتی نگذرم و قدر بودنم بودنشون و بدونم و...
sina ashrafi
۱۴۰۲/۶/۳
رمان جالبیه ولی به نظرم میتونست به جای یه رمان تخیلی با جادوگر و ساحره و... یه رمان علمی تخیلی باشه. در کل داستانش فوق العاده‌س و اینکه به رمان تخیلی در بین مردم ایران کمتر توجه شده و از آقای هدایتی عزیز بابت خلق چنین اثری واقعا سپاسگزارم و موضوع رمان و محوریت داستان عالی بود و بیشتر جذب شیوه‌ی شدم حکومتی داستان و شاید بهتر بود کمی از افسانه‌های ایرانی و اسامی آن‌ها بیشتر استفاده میشد، هرچند اسامی و شخصیت‌های داستان به شدت جالب بود و خواننده‌رو بیشتر کنجکاو میکرد.
رمان فوق‌العاده‌ای بود و پیشنهادش میکنم.
شهریار
۱۴۰۲/۷/۲
سبک کتابت خیلی و با چیدمان فضاها و توصیفاتی در مورد مکانها و ایده‌های جالب و جدید توجه خاصی به سبک زندگی جمعی در مورد مردم و بیان اینکه همه باید به فکر ورشد هم باشند جلب نظر می‌کنه و اینکه بازی با ذهن رو به بهترین شکل ممکن انجام میده و این نشان از مسلط بودن نویسنده دارد و اینکه این نوع کتابها بیشتر نوشته بشن و اینکه بشه برای سنین مختلف باشه که بی نظیر و من مشتاق جلد دوم این کتاب هستم ممنونم از همه کسانی که در تهیه و توزیع این کتاب بودن بخصوص نویسنده محترم باامید روز افزون شما
محمدمهدی
۱۴۰۲/۱۲/۱۳
به نظرم یکی از بهترین و جذاب‌ترین رمان‌های کتاب راه. حتما بخونید.
این رمان در خودش، ترکیبی از عاشقی، غم، غرور، ابر قهرمانی، پرونده‌های جنایی، تخیلی، و... رو دارا بود. آدم معتاد خواندنش میشه. سه شبانه روز موندم و خواندم تا تمومش کنم. واقعا به این نویسنده خلاق ایرانی افتخار میکنم. تنها نقطه ضعف و
به نظرم استفاده از اسم‌های عجیب غریب بود که آدم به این زودی نمیتونه کاراکترشون رو در ذهن بسپاره. به شخصه، بسیار بی صبرانه منتظر جلد بعدی داستان هستم.
مشاهده همه نظرات 150

راهنمای مطالعه کتاب افسانه مورالو - جلد 1

برای دریافت کتاب افسانه مورالو - جلد 1 و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.