معرفی و دانلود کتاب این که میوزد باد نیست
برای دانلود قانونی کتاب این که میوزد باد نیست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب این که میوزد باد نیست
توران صادقی در کتاب این که میوزد باد نیست، داستان زندگی زنی به نام مریم را در برابر طوفان حوادث زندگی روایت میکند. این کتاب که در گروه داستانهای اجتماعی و خانوادگی ایرانی قرار دارد، برشی کوتاه و تأثیرگذار را از زندگی گروهی از زنان به نمایش گذاشته است.
دربارهی کتاب این که میوزد باد نیست
مریم، زنی قالیباف است که در زندگی پرتلاطم و دشواریهای بسیار گرفتار شده است. او پس از سه روز بیخبری از شوهرش، سعید، با بدن نیمهجان او در بیمارستان مواجه میشود. از طرفی، سعید بیست سال است که ناراحتی اعصاب دارد و مریم چند بار او را درحالی دیده که قصد داشته تا خودکشی کند. از طرف دیگر، فرزاد، پسر مریم و سعید، با رازی پنهان و ترسناک درگیر شده که فضای خانه را مسموم کرده است. مجموع این وقایع پای پلیس را به ماجرا باز میکند. کتاب این که میوزد باد نیست نوشتهی توران صادقی داستانی خانوادگی و پررمز و راز از زندگی زنی است که بار زندگی را بهتنهایی به دوش میکشد.
در کتاب این که میوزد باد نیست نویسنده داستانی اجتماعی با محوریت نقش یک زن در خانواده نگاشته است. مریم با وجود مصائب و مشکلات بسیار، تلاش میکند تا زندگی خود و خانوادهاش را حفظ کند و موانع و سختیها را از پیش پا بردارد. این داستان اجتماعی همراه با رازهای پنهان خانوادگی، فضایی معمایی به خود میگیرد که با جلو رفتن رخدادها اندک اندک از آنها پرده برداشته میشود.
کتاب این که میوزد باد نیست رمان کوتاهی است که با زبانی روان، ساده و بدون پیچیدگی نگاشته شده است. رخدادهای داستان باشتاب جلو میروند و ابعاد دیگری از گذشته و زندگی شخصیتها را معرفی میکنند.
این کتاب را انتشارات روزگار منتشر کرده است.
کتاب این که میوزد باد نیست برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای کسانی که به داستانها و رمانهای اجتماعی ایرانی با تکیه بر مسائل زنان علاقهمند هستند، مناسب خواهد بود.
در بخشی از کتاب این که میوزد باد نیست میخوانیم
زمان کند میگذشت. گویی سرجایش ایستاده و با لجبازی، پاهایش را میخکوب کرده بود و تکان نمیداد! صدای زنگ گوشی، مریم را از جا پراند. عکس مردی با موهای جوگندمی و سبیل پرپشت روی صفحه افتاد.
- سلام داداش جان! خوبید؟
- چی شده خواهر؟! بلا دوره! مریض شدی؟ چرا صدات میلرزه؟
با شنیدن صدای مهربان و دلگرمکنندۀ برادر، بغضی سنگین، در گلوی مریم نشست و حرفزدن برایش سخت شد.
- خب... چی شده آبجی جان؟! چه خبره؟ کجایی؟ فرزاد کجاس؟ دِ یه چیزی بگو دیگه!
مریم کلمات را بریدهبریده از لای بغض گلوگیرش رد کرد.
- دیدی گفتم داداش؟! دیدی گفتم... دیدی چقد دلشوره داشتم؟ سعید... سعید، داداش! آوردنش بیمارستان. معلوم نیست چش شده. میگن جمجمهش خورد شده.
- یاخدا! چرا؟ چی شده؟!
- چی بگم داداش؟! میگن انگار از یه جایی پرت شده!
- پرت شده؟! آخه چطوری پرت شده؟ حرف بزن! فرزاد کوش؟ گوشی رو بده بهش!
مریم گوشی را به فرزاد داد و از کیفش دستمالی بیرون آورد و صدای فینش توی سالن انتظار پیچید.
فرزاد با دایی ناصرش احوالپرسی مختصری کرد. سر و شانه را تکان میداد و نه و آره میگفت.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب این که میوزد باد نیست |
نویسنده | توران صادقی |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 116 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-233-347-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |