معرفی و دانلود کتاب بارانداز غربی

معرفی کتاب بارانداز غربی

کتاب بارانداز غربی نمایشنامه‌ای دراماتیک به قلم برنار مری کلتس است که مبتنی بر زندگی واقعی انسان‌ها، فاجعه‌ی تنها بودن و مرگ را بیان می‌کند.

درباره‌ی کتاب بارانداز غربی:

نمایشنامه‌ی بارانداز غربی (Quai ouest) روایتی کاملاً ملموس از جهانی واقعی است که انسان‌ها در آن در حال زندگی هستند. در این نمایشنامه دو فرد که متعلق به طبقه‌ی مرفه جامعه هستند، در محله‌ای دور افتاده و انباری متروک با عده‌ای از مهاجران غیرقانونی روبه‌رو می‌شوند. در همان برخورد اول ارتباطات انسانی میان این افراد، جای خود را به معامله می‌دهد. این اثر خاص، روایتگر انسان‌هایی است که حتی با وجود اینکه افراد یک خانواده هستند، شناخت و درک درستی از یکدیگر ندارند.

در تمام نمایشنامه‌های برنار مری کلتس (Bernard-Marie Koltes) مردی جوان وجود دارد که به مصاف مرگ می‌رود. قلم کلتس خاص، ساده و جذاب است که با خلق مکان و شخصیت‌هایی به یاد ماندنی، متن شاعرانه‌ی او را به اثری دراماتیک تبدیل می‌کند. آثار او در خلال کلام و سکوت شما را دعوت به تماشای تراژدی زندگی می‌کنند و یک پرسش اساسی را مطرح می‌کند که آیا قبل از مرگ زندگی‌ای وجود دارد؟ نمایشنامه «بارانداز غربی» حکایتی است از شکست، خلاء نابودی و هیچ...

دربارۀ مجموعه نمایشنامه‌های بیدگل:

مجموعه نمایشنامه‌های بیدگل، مجموعه‌ای خاص و ویژه از نمایش‌نامه‌هایی است که یا تاکنون به فارسی ترجمه نشده‌اند و یا ترجمۀ دوباره‌ای از نمایش‌نامه‌هایی خواهد بود که از هر لحاظ ترجمۀ دوبارۀ آن‌ها ضروری بود. این مجموعه تا جای ممکن تلاش می‌کند تا تأکیدش را بیشتر بر خصوصیت اجرایی یک متن نمایشی قرار دهد تا ادبیات آن و از این طریق به نیازهای اجرایی متن‌های نمایشی پاسخ دهد.

یکی از هدف‌های اساسی این مجموعه معرفی جهان‌های متفاوت نمایشی خواهد بود، جهان‌هایی که تا به حال به روی مخاطبان ایرانی باز نشده‌اند یا سیاست‌های فرهنگی خاص، جلوی باز شدن آن‌ها را گرفته است. این مجموعه به این دلیل که حداکثر آثار نمایشی را پوشش دهد، به بخش‌های کوچک‌تری مثل کلاسیک‌ها، کلاسیک‌های مدرن، آمریکای لاتین، بعد از هزاره، چشم‌انداز شرق، نمایشنامه‌هایی ایرانی، نمایشنامه‌های آمریکایی و نمایشنامه‌های اروپایی تقسیم شده است. جهت درک بهتر و بیشتر مخاطب از دنیای نویسنده و متن او، هر نمایشنامه همراه با یک مقاله یا نقد خواهد بود.

کتاب بارانداز غربی به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به خواندن نمایشنامه‌ به ویژه نمایشنامه‌های فرانسوی علاقه‌مندید، مطالعه‌ی این اثر برجسته برای شما لذت‌بخش خواهد بود.

برنار مری کلتس را بیشتر بشناسیم:

او نمایشنامه‌نویس، کارگردان، داستان‌پرداز، فیلنامه‌نویس، بازیگر و مترجم فرانسوی بود که در سال 1948 دیده به جهان گشود. در 22 سالگی نخستین نمایشنامه‌اش را نوشت و بعد از آن گروه تئاتری به نام بارانداز را با دوستانش تشکیل داد. در سال‌های بعد نمایشنامه‌‌های زیادی را به رشته تحریر درآورد که تاکنون به بیش از 36 زبان زنده دنیا ترجمه شده‌اند و به عنوان، اصلی در رپرتوار مدرن در سراسر جهان شناخته می‌شوند. نمایشنامه‌های او عبارتند از تلخی‌ها (1970)، پیاده‌روی (1970)، دادرسیِ مستانه (1971)، میراث (1972)، داستان‌های مرده. یک رؤیای گمشده (1973)، نغمه‌های خفته (1974)، روزِ مرگ در داستان هملت (1974)، سالینجر (1977)، شبِ درست پیش از جنگل‌ها (1977)، نبردِ سیاه و سگ‌ها (1979)، بارانداز غربی (1985)، در خلوت مزارع پنبه (1985)، تاباتابا (1986)، بازگشت به برهوت (1988) و روبرتو زوکو (1988). کلتس در سال 1989 به دلیل عوارض ناشی از بیماری ایدز درگذشت.

در بخشی از کتاب بارانداز غربی می‌خوانیم:

اون روز وقتی دیدم دیگه کشتی باری اینجا توقف نکرد، به اونهای دیگه گفتم: «جوش نیارین؛ شاید اعتصاب شده، شاید خراب شده، شاید کشتی زیادی قدیمی شده، یا شاید هر چیز دیگه.» اما وقتی که خواب بودم و دختره اومد و بهم گفت: «دیگه آب نیست»، آنی فکر کردم: پس قضیه اینه، اونا تصمیم گرفتن دست به کار بشن. آنی فهمیدم، خودم، که اگه تصمیم نگرفته بودن دست به کار بشن آب رو قطع نمی کردن، این آخرین چیزیه که قطعش می کنن، اونم به خاطر آتیش سوزی هایی که ممکنه باز به پا بشن. و وقتی به اینجا می رسن، واسه اینه که تصمیمشون رو گرفتن تا دونۀ آخر موش های انبارها رو فراری بدن. اما فراموش کردین که موش ها زبل تر از آدمان. من در اصل دارم از خودم حرف می زنم.

به اون‌‌های دیگه، گفتم: «حواستون باشه، اونها چشمشون به شماس؛ دارن نیگاتون می کنن، همین حالا، زیر نظرتون دارن؛ کوچک ترین نفس هاتون رو، کوچک ترین حرکاتتون رو، کوچک ترین رؤیاهاتون رو می پان؛ به محض اینکه از کوچک ترین خلافی تو نفس هاتون یا توی رؤیاهاتون بو ببرن، از اونجا، از اون طرف رودخونه، به ضرب میان، اون خلاف رو از توی سکوت و از توی تاریکیِ مخفی گاهتون می کشن بیرون، چاق و چله اش می کنن و رشد و نموش می دن، تبدلیش می کنن به یه جنایت و به همۀ شهر نشونش می دن و اونوقت، اونا دلیل موجه خودشون رو دارن و مارو می ذارن جای خر ‌با دلیل موجه.