معرفی و دانلود کتاب درخواست کار

معرفی کتاب درخواست کار

کتاب درخواست کار که یکی از جذاب‌ترین نمایشنامه‌های میشل ویناور است؛ ماجرای زندگی مرد میان‌سالی به نام فژ را شرح می‌دهد که به اجبار از کارش استعفا می‌دهد و گرفتار مشکلات زیادی می‌شود.

درباره‌ی کتاب درخواست کار:

این نمایشنامه داستان مردی پنجاه و چند ساله به نام فژ را شرح می‌دهد که سه ماه است شغلی ندارد. این شرایط باعث شده که همسر و دخترش به دلیل پایین آمدن سطح زندگی‌شان، رابطه‌ی خوبی با او نداشته باشند. در واقع او گرفتار دایره‌‌ای از مشکلات شخصی، خانوادگی و اجتماعی شده است و کم کم هویت اصلی خود را از دست می‌دهد.

فژ ناامیدانه تلاش می‌کند تا با یافتن شغلی جایگاه اصلی خود را در خانواده و اجتماع به دست آورد اما هر چقدر بیشتر تلاش می‌کند این مشکلات شدیدتر می‌شوند تا جاییکه حتی ماهیت انسانی‌اش به خطر می‌افتد. هر یک از خطوط نمایشنامه‌ی درخواست کار (La demande d’emploi: pièce en trente morceaux) برگرفته از زندگی روزمره و پیش‌پا افتاده‌اند که نویسنده با درهم ‌ریختن زمان و مکان این روزمرگی را به رئالیسم یا واقعیتی خاص تبدیل می‌کند.

کتاب درخواست کار برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای کسانی که به ادبیات نمایشی و خواندن نمایشنامه علاقه دارند، مناسب است.

با میشل ویناور بیشتر آشنا شویم:

او سال 1927 در پاریس به دنیا آمده است. میشل ویناور (Michel Vinaver) از نمایشنامه‌نویسان معاصر است که در دهه‌ی پنجاه میلادی فعالیت خود را در این زمینه آغاز نمود.

میشل بسیاری از آثارش را کارگردانان بزرگی چون ویتز، پلانشن، فرانسن و لسل به اجرا درآوردند و از معدود نمایشنامه‌نویسانی است که در دوره‌ی خود آثارش در کمدی فرانسز به نمایش درآمدند.

در بخشی از کتاب درخواست کار می‌خوانیم:

والَس: سیگار می‌کشید؟
‌فَژ: نه ممنون نمی‌کشم
‌والَس: اِ شما هم
‌فَژ: شما هم ترک کردین؟
‌والَس: سه ساله
‌فَژ: من هم همین‌طور تقریباً دو سال و نیمه
‌والَس: انگشت‌هاتون هنوز‌ زردند یک‌کم
‌فَژ: نه
‌والَس: یک ‌کم
‌فَژ: اینکه تاریخش مال 3 فوریه‌ست امروز شونزدهمه این نامه کی رسیده؟
‌والَس: آدم رُکی هستید؟
‌لوئیز: من چه می‌دونم‌ مطمئنم که‌ اصلاً این پاکت رو ندیده بودم‌ عوض اینکه سر من داد بکشی برو از نَتَلی بپرس از هر ده بار نه بارش رو اون می‌ره نامه‌ها رو می‌آره
‌فَژ: قرار مصاحبه‌ با آب اویان ولی تاریخش گذشته
‌نَتَلی: پاپا کتاب ریاضی من رو ندیدی؟
‌والَس: ما در جست‌وجوی کسی هستیم که در اصل نه ‌تنها باید فعال باشه
‌فَژ: قرار مال پریروز بوده
‌لوئیز: بهشون تلفن کن براشون توضیح بده
‌نَتَلی: این پاکت رو؟ چه می‌دونم یادم نیست
‌فَژ: نَتَلی من دنبال کار می‌گردم فقط یه دونه کار می‌شنوی؟ هر نامه‌ای که به دستم برسه ممکنه دقیقاً همون یه دونه کاری باشه که من دنبالشم
‌نَتَلی: پاپا من می‌خوامش نگهش می‌دارم
‌فَژ: یه دونه کار فقط یه دونه همین
‌لوئیز: کِی این حرف رو بهت زد عزیزم؟
مطمئنی شوخی نمی‌کرد؟
‌فَژ: تو هنوز می‌ری دبیرستان