معرفی و دانلود کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی

معرفی کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی

کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی نوشته‌ی آن ام. مارتین، داستان چهار نوجوانی است که در یک روز گرم تابستانی تصمیم می‌گیرند با نگهداری از بچه‌های کوچک، یک کسب‌وکار جذاب، هیجان‌انگیز و پرسود راه بیندازند؛ اما پرستاری از کودکان از آن چیزی که فکرش را می‌کنند، سخت‌تر است. بچه‌های بداخلاق، سگ‌های بزرگ، مزاحم‌های تلفنی و همسایه‌های ترسناک فقط بخشی از چالش‌های این شغل هستند! ولی کریستی، ماری‌آن، لوسی و کلودیا به این راحتی دست از تلاش برنمی‌دارند.

درباره‌ی کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی

آن ام. مارتین (Ann M. Martin) داستان کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی (Kristy's Great Idea) را از زمانی شروع می‌کند که در بعدازظهر یک روز بسیار گرم تابستانی،‌ زنگ مدرسه‌ی راهنمایی استون‌بروک به صدا درمی‌آید و همه‌ی دانش‌آموزان با فریاد خوشحالی، مدرسه را ترک می‌کنند. دلیل خوشحالی آن‌ها، شروع تعطیلات هیجان‌انگیز تابستانی است. کریستی پارکر، دختری پرانرژی و شاد که همراه با مادرش و برادرهایش زندگی می‌کند، ناگهان به یاد می‌آورد که باید از برادر کوچکش، دیوید مایکل، پرستاری کند. او به همراه دوست صمیمی‌اش در مدرسه، مری‌آن، به سمت خانه می‌دود و وظایفش را شروع می‌کند. وقتی مادر کریستی در پایان روز به خانه برمی‌گردد،‌ اعلام می‌کند که پرستار دیوید مایکل دیگر نخواهد آمد و باید به دنبال پرستار جدید باشند. او به همه‌ی مردم شهر زنگ می‌زند؛ اما هیچ‌کدام پرستاری دیوید مایکل را به عهده نمی‌گیرند. و این‌جاست که یک فکر بکر به ذهن کریستی می‌رسد!

کریستی با خودش فکر می‌کند: چه می‌شد اگر به جای اینکه مادرش به چندین نفر زنگ بزند و در جست‌وجوی پرستار بچه باشد، با یک باشگاه پرستاران بچه تماس بگیرد؟ او از طریق چراغ قوه با ماری‌آن ارتباط می‌گیرد و این ایده‌ی جدید را به او می‌گوید. آن دو تصمیم می‌گیرند تصمیمشان را با کلودیا کوشی، همسایه‌شان، مطرح کنند. کلودیا از پیشنهاد آن‌ها استقبال می‌کند و لوسی مک‌داگلاس را نیز به باشگاه پرستاران بچه می‌آورد. این چهار دوست باشگاه پرستاران بچه را به صورت رسمی تأسیس می‌کنند و به دیگر ساکنان شهر نیز خبر می‌دهند. اولین مشتری آن‌ها، طبیعتاً مادر کریستی است. سپس هر کدام از بچه‌ها پرستاری از فرزندان یک خانواده را به عهده می‌گیرند و در این میان اتفاقات بامزه و هیجان‌انگیزی برایشان می‌افتد! تمام اتفاقات این جلد از مجموعه‌ی باشگاه پرستاران بچه از زبان کریستی روایت می‌شوند و روی مشکلات خانوادگی او تمرکز دارند.

آن ام. مارتین در یادداشتی درباره‌ی ایده‌ی به وجود آمدن کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی می‌گوید: «حالا که کتاب فکر بکر کریستی را خوانده‌اید، فکر کنم دوست داشته باشید کمی درباره‌ی چگونگی شکل‌گیری این داستان و باشگاه پرستاران بچه بدانید. در سال 1985، به‌تازگی کارم را رها کرده بودم و در همان زمان بود که ویراستارم به من پیشنهاد کرد مجموعه‌کتابی چهار جلدی با عنوان «باشگاه پرستاران بچه» بنویسم. من تصمیم گرفتم این کسب‌وکار را گروهی از دوستان به راه بیندازند. سپس شخصیت‌های کریستی، کلودیا، لوسی و ماری‌آن را خلق کردم. من قصد داشتم گروهی از نوجوانان متفاوت با هم را در کنار یکدیگر جمع کنم. شخصیت کریستی شبیه یکی از دوستان صمیمی‌ام در دوران کودکی و نوجوانی بود و ماری‌آن دقیقاً خود من بودم. کریستی ایده‌های بزرگی در سر داشت و ماری‌آن ساکت و خجالتی بود. با وجود این تفاوت‌ها، آن‌ها بهترین دوستان هم بودند. در نهایت کلودیا و لوسی نیز به بهترین دوستان هم تبدیل شدند. نوشتن درباره‌ی پرستاری از کودکان برای من آسان بود؛ زیرا در دوره‌ی مدرسه و دانشگاه این کار را زیاد انجام می‌دادم. بنابراین فکر کردم از نوشتن درباره‌ی این کار لذت ببرم، و دقیقاً همین اتفاق افتاد!»

نشر آفرینگان، ناشر کتاب‌های کودک و نوجوان انتشارات ققنوس، این کتاب آن ام. مارتین را با ترجمه‌ی سعیده بوغیری از زبان فرانسوی روانه‌ی بازار کرده است.

درباره‌ی مجموعه کتاب‌ باشگاه پرستاران بچه

آن ام. مارتین به توصیه‌ی ویراستار انتشارات اسکلاستیک، از سال 1986 تا 2000 مجموعه کتاب باشگاه پرستاران بچه را در 60 تا 80 جلد نوشت. این مجموعه تاکنون در سراسر دنیا 180 میلیون نسخه فروخته است. بعضی از نویسندگان مانند پیتر لرنگیس بعداً سعی کردند مجموعه کتاب‌هایی را با همین عنوان بنویسند که تعداد آن‌ها به 213 عدد رسید. این مجموعه درباره‌ی گروهی از دوستان است که در شهر خیالی استون‌بروک در کانکتیکات زندگی می‌کنند و تصمیم می‌گیرند یک سرویس نگهداری از کودکان را راه‌اندازی کنند. کریستی پارکر، ماری‌آن کوک، کلودیا کوشی و لوسی مک‌داگلاس، چهار عضو اصلی هستند؛ اما تعداد اعضا در جلدهای مختلف تغییر می‌کند. نشر آفرینگان، یکی از زیرمجموعه‌های انتشارات ققنوس، تاکنون سه جلد از این مجموعه را به زبان فارسی ترجمه کرده است: «فکر بکر کریستی»، «راز لوسی» و «کارلا و سه وروجک».

نکوداشت‌های کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی

• کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی کسانی را که به کتابخوانی علاقه‌ای ندارند، جذب می‌کند. (پابلیشرز ویکلی)
• مجموعه‌ی باشگاه پرستاران بچه قبل از اینکه کامپیوترها در هر خانه‌ای باشند و دست همه‌ی مردم تلفن همراه باشد، یکی از بزرگ‌ترین سرگرمی‌های کودکان و نوجوانان بود. مجموعه‌ی رنگی با نوشته‌های آن ام. مارتین و تصاویر رینا تلگمایر، بسیار جذاب و پرمخاطب هستند. (نشریه‌ی لایبرِری اسکول)

اقتباس‌های فرهنگی و سینمایی از مجموعه کتاب باشگاه پرستاران بچه

• نسخه‌ی تصویری: در سال 2006 یکی از بخش‌های انتشارات اسکلاستیک با همکاری رینا تلگمایر، نویسنده و تصویرگر برنده‌ی جایزه‌ی آیزنر، نسخه‌ی گرافیکی این کتاب را در 7 جلد منتشر کرد. این مجموعه به یکی از کتاب‌های محبوب نوجوانان تبدیل شد و هنوز هم پرفروش است. پس از این، چند فرد دیگر مانند گیل گالیگان و برادن لمب به تصویرسازی کتاب باشگاه پرستاران بچه روی آرودند.
• نسخه‌ی تلویزیونی: در سال 1990 شبکه‌ی اچ‌بی‌او و دیزنی سریال تلویزیونی 13 قسمتی باشگاه پرستاران بچه را تولید کردند. شبکه‌ی نت‌فلیکس یک سریال کمدی و درام را براساس این کتاب آن مارتین ساخت که به‌سرعت به یکی از سریال‌های محبوب این شبکه تبدیل شد.
• نسخه‌ی سینمایی: در سال 1995 فیلمی براساس مجموعه کتاب‌های باشگاه پرستاران بچه ساخته شد.

کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی برای کودکان و نوجوانان 9 تا 13 سال مناسب است.

در بخشی از کتاب باشگاه پرستاران بچه 1: فکر بکر کریستی می‌خوانیم

کلودیا کوشى آن طرف خیابان زندگى مى‌کند. من، او و مارى‌آن از وقتى به دنیا آمده‌ایم، در خیابان برادفورد زندگى مى‌کنیم. با هم بزرگ شده‌ایم، اما من بیشتر وقتم را با مارى‌آن مى‌گذرانم تا با کلودیا. دلیلش هم روشن است، چون کلودیا یا یکسره در راه کلاس طراحى است، یا خودش را توى اتاقش حبس مى‌کند تا نقاشى بکشد. در غیر این صورت هم مشغول خواندن رمان‌هاى پلیسى است. این عشق سومش است. باید اقرار کنم او از ما خیلى بیشتر مى‌فهمد.

من و مارى‌آن وقتى کوچک بودیم، همه‌اش لى‌لى و خاله‌بازى مى‌کردیم یا دایم تن‌پوش شخصیت‌هاى داستان عروسکى را مى‌پوشیدیم. اما براى آن‌که کلودیا قبول کند با ما بازى کند، تقریباً مجبور بودیم مغزش را درست و حسابى شستشو بدهیم! در نتیجه، بیشتر وقت‌ها بى‌خیال او مى‌شدیم، در عوض، وقت‌هایى پاى دوچرخه‌سوارى، سینما یا استخر در بین بود، کلودیا همیشه‌ی خدا حاضر بود با ما بیاید.

به نظرم جاى شکرش باقى است که در خانواده‌ی کلودیا لااقل پدرش مثل آقاى کوک نیست. آقاى کوشى ممکن است درباره‌ی تکالیف مدرسه سختگیرى به خرج بدهد، اما خیلى راحت اجازه مى‌دهد ما براى نوشیدن یک لیوان سودا یا خرید کردن به مرکز شهر برویم.

کلودیا هیچ‌وقت دوست صمیمى کسى نبوده و این‌طور که پیداست، امسال با باز شدن مدرسه‌ها، این وضعیت نور على نور شده. چون با وجود این‌که هر دویمان مى‌رویم کلاس پنجم، بى‌تردید کلودیا... از ما بزرگ‌تر به نظر مى‌رسد. او از چیزهایى حرف مى‌زند که ما از آن سر در نمى‌آوریم و وقتش را به پیدا کردن لباس‌هاى جدید و حرافى پاى تلفن مى‌گذراند. اصلاً پاک آدم دیگرى شده.