معرفی و دانلود کتاب خوف - جلد سوم
برای دانلود قانونی کتاب خوف - جلد سوم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خوف - جلد سوم
دجن کنار او نشسته است. هیچکس نمیتواند او را ببیند؛ به جز یک نفر؛ کسی که شیاطین را تشخیص میدهد و اجنه را از خانه بیرون میاندازد. کتاب خوف - جلد سوم نوشتهی اسامه المسلم ما را با مردی همراه میکند که مانند یک روانشناس، بیماریهای روحی را تشخیص میدهد و آنها را درمان میکند ؛ البته بیمارهایی که تنها با علوم غریبه برطرف میشوند. او مشغول گسترش کار خود است و حالا دستیار و شاگرد هم دارد. این داستان ترسناک و تخیلی دیدگاه ما را نسبت به انواع اختلالات روانی که علم برایشان دلیل و درمانی نمییابد، تغییر میدهد.
دربارهی کتاب خوف - جلد سوم
قرصهای سفید و صورتی بر کف دست راست برادر او قطار شدهاند. یک شماره تماس هم بر روی کاغذ دیگری نوشته شده و در دست چپ بالا و پایین میشود. به اصرار کردن ادامه میدهد و پشت سر شخصیت اولی کتاب خوف - جلد سوم که چون از جلد یک تاکنون نام مشخصی ندارد »او» صدایش میزنیم، راه افتاده است. خود بهخوبی میداند که نمیتواند او را قانع کند. از نظر او، روانپزشکی کاری شبیه به دروغگویی است؛ رواندرمانگری هم فرار از حقیقت است. با وجود اینکه اغلب اوقات با خود حرف میزند، شبها خواب راحتی ندارد و با موجودات غیرواقعی معاشرت میکند، کماکان معتقد است درمانی که آدم را به خواب فرو ببرد تا واقعیتها را نبینند و نشنوند، از خود مشکل بدتر است؛ از درست یا غلط بودن نظر او که بگذریم، باید به این نکته بپردازیم که درگیریهای روحی او کم کم به مرحلهی خطرناکی رسیده و باعث شده تا همهی خانواده نگران او باشند؛ تا حدی که حتی دوستش عواد با وجود اینکه به موضوعت ماورائی اعتقاد دارد، برای او مضطرب است. در میان این کشمکشها بر سر روانپزشکی و... اسامه المسلم (Osamah M. Al Muslim) ما را به خانهای در حاشیهی یکی از شهرهای عربستان میبرد؛ خانهای که نیرویی خبیث و اهریمنی در نقطهای از آن رسوخ کرده است.
همهچیز از یک گلیم کوچک پشمی نشأت گرفته؛ موجود بیاهمیتی که جلوی در خانه افتاده و کسی به آن توجهی ندارد؛ اما ریشهی حال بد، غصههای بیدلیل، خشمهای ناگهانی که مدت کوتاهی است روح و روان اعضای خانواده را ویران کرده، در همان تکه پشم است. او و عواد که حالا شبیه گروه تجسس و پزشکان روح شدهاند، تشخیص میدهند که منبع انرژی بد در این خانه، همان گلیم است. اینکه اعضای این خانواده تا مدتی قبل با یکدیگر رفتار خوبی داشتند اما بهتازگی به جان هم افتاده و به خون همدیگر تشنهاند، به سرگذشت گوسفندی ارتباط دارد که حالا پشم آن به گلیم تبدیل شده و در آن خانه بهعنوان پادری مورد استفاده قرار میگیرد. او و عواد برای کشف این اتفاق تلخ و درعینحال اسرارآمیز به کشتارگاهی میروند که گوسفندان در آنجا ذبح میشوند. وضعیت کشتارگاه فاجعه و غیرقابل توصیف است. حیوانات زجر میکشند و در خون گوسفندان کشته شده زندگی میکنند. این صحنهی عذابآور گویای همهچیز است و مشخص میکند که چرا وجود یک تکه از پشم یکی از آن گوسفندها در خانه، اینچنین حال و روحیهی اعضای خانه را بهمریخته است.
کتاب خوف - جلد سوم فارغ از اینکه قصد دارد تا دیدگاه ما را نسبت به علوم خفیه و دانشهای غریبه گسترش دهد، به ما نشان میدهد که اشیاء بهظاهر بیاهمیت موج و حسی خاص را از خود منتشر میکنند و نباید آنها را همچون جسمی بیروح ببینیم و مبادا تصور کنیم که هیچ تأثیری بر احوال ما نخواهند گذاشت. این ماجرا، کشف منبع انرژی منفی ناشی از گلیم تنها یکی از تجسسها و درمانهایی که او و عواد در کتاب خوف - جلد سوم به آن میپردازند. علاوهبر این، اسامه المسلم در این داستان تنها به بازگفتن وضعیت بیماران روحی و چگونگی درمان آنها نمیپردازد، بلکه بهشیوهی مقالهوار، نظرات خود در باب علوم خفیه و سحر و جادو را نیز بازگو میکند. شاید کذب بودن جادوگری برای بسیاری از ما امر بدیهی باشد، اما با این حال نمیتوان هیچچیز را با قطعیت انکار کرد و کتاب خوف - جلد سوم نیز میکوشد تا مخاطبان خود را نسبت به این دانش کنجکاو کند و حتی ایشان را به وادیهای خوفناک و هراسانگیز بکشاند.
کتاب خوف - جلد سوم با ترجمهی سما نیسی در نشر عبارت بهچاپ رسیده است.
کتاب خوف - جلد سوم برای چه کسانی مناسب است؟
بسیاری از مشکلات روحی و روانی که امروز برای آن درمانی یافت نمیشود، ریشه در معضلاتی ماورائی دارد؛ معضلاتی که با علوم امروزی قابل تشخیص و درمان نیستند و به درمانگر مسلط به علوم خفیه نیاز دارند. اسامه المسلم ما را با یکی از این درمانگران و بیمارانی که خود نیز نمیدانند دچار چه مشکل و رنجی شدهاند، آشنا میکند. این کتاب خوف - جلد سوم برای افرادی که به ماجراهای ترسناک و تخیلی علاقه دارند، مناسب است.
در بخشی از کتاب خوف - جلد سوم میخوانیم
در راه بازگشت از ملاقاتها از شنیدن گفتوگویشان لذت میبردم. آنها با هیجان اتفاقات را تعریف میکردند. این گفتوگوها منبع آموزش اضافهای بود که به آنها یاد داد تا تجارب یکدیگر را تبادل کنند. به ندرت اتفاق میافتاد که به آنها کمک کنم. قدرتشان فوقالعاده و عطششان برای یادگیری و سرعت فراگیریشان بیش از انتظاراتم بود. بعد از چند ماه تصمیم گرفتم به آنها اعتماد کنم و اجازه دهم مستقل بشوند. علیرغم اصرار آنها برای قانع کردنم به همراهی، توضیح دادم که به مرحلهای رسیدهاند که نیازی به حضور من ندارند و آمادگی قبول مسئولیت به تنهایی را دارند. بنابراین خواستم جز در حالاتی که برایشان دشوار و غیرقابل حل است به من رجوع نکنند. این موضوع هم شاید تنها یکی دوبار در طی یک سال کامل اتفاق افتاد.
علیرغم دوری محدود از آنها، گزارشی روزانه از عواد درباره فعالیت و روش تعاملشان با بیماران دریافت میکردم. از گزارشهایی که میشنیدم رضایت داشتم و از این که بهاین مرحله رسیده بودند خوشحال بودم.
صبح یکی از روزها که در آشپزخانه طبقه همکف، صبحانه سبکی برای خود آماده میکردم ماجد وارد شد و گفت: «چی آماده میکنی آقای معلم؟»
«پنکیک آویشن و لیمو، میخوای یکی برای تو هم آماده کنم؟»
ماجد لبخندی زد. دستش را تکان داد و گفت: «نه، ممنونم، فکر نمیکنم خوشم بیاد.»
«امتحان کردی قبلاًً؟»
«نه، ولی مطمئنم خوشم نمیاد.»
«اگه امتحان نکردی چطور بهاین اطمینان رسیدی؟»
«احساس میکنم.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خوف - جلد سوم |
نویسنده | اسامه المسلم |
مترجم | سما نیسی |
ناشر چاپی | انتشارات عبارت |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 259 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-4996-10-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان ترسناک خارجی، کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی خارجی |