معرفی و دانلود کتاب دختر و دایناسور

معرفی کتاب دختر و دایناسور

آیا می‌توان غیرممکن‌ها را ممکن کرد؟ هالی هیوز در کتاب دختر و دایناسور که قصه‌ای با تم خیال و رویاست، داستان دخترک کنجکاوی را تعریف می‌کند که به دنبال استخوان‌ دایناسورها، هر روز شن‌های ساحل را زیرورو می‌کند. اثر پیش رو اقتباسی شاعرانه از داستان اصلی است.

درباره‌ی کتاب دختر و دایناسور

شخصیت اصلی کتاب دختر و دایناسور (The Girl and the Dinosaur) نوشته‌ی هالی هیوز (Hollie Hughes) دخترکی به نام ماریان است که در شهری ساحلی زندگی می‌کند. او هر روز کنار دریا می‌رود و با بیلچه‌ی پلاستیکی‌اش، مشغول کندن شن‌های ساحل می‌شود. مردم و ماهیگیرانی که از آن اطراف می‌گذرند، با دیدن ماریان فکر می‌کنند که او حوصله‌اش سر رفته و نیاز به یک دوست و هم‌بازی دارد، اما واقعیت این است که ماریان یک هدف بزرگ در سر دارد.

ماریان هرروز ساحل را می‌کند تا بتواند استخوان‌های دایناسورها را پیدا کند! او علاقه‌ی زیادی به دایناسورها دارد و می‌داند ساحل شهرشان، ممکن است یکی از زیستگاه‌های دایناسورها بوده باشد. برای همین هم به کاوش ادامه می‌دهد تا بلکه بتواند اثری از آن‌ها پیدا کند.

در کمال حیرت، او کلی استخوان دایناسور از زیر خاک پیدا می‌کند! و وقتی آن‌ها را کنار هم می‌چیند، به یک اسکلت کامل دایناسور می‌رسد که نامش را هم «استخوانی» می‌گذارد. شب که ماریان به تخت خواب می‌رود، آرزو می‌کند که استخوانی جان بگیرد و زنده شود تا با هم بازی کنند. ماریان نمی‌داند که با بستن چشمانش، آرزویش قرار است که به حقیقت بدل شود...

کتاب دختر و دایناسور کاری از انتشارات مهرساست. این کتاب را با ترجمه‌ی فاطمه مهدیان در اختیار دارید.

نکوداشت‌های کتاب دختر و دایناسور

• پرشور و با حال‌و‌هوایی خاص. (Kirkus Reviews)
• قافیه‌های شیرین، کتابی آرام‌بخش برای زمان خواب می‌سازند و تصویرسازی‌های جذاب با آبرنگ و مداد، دنیایی گرم و دل‌نشین خلق می‌کنند. (بوک لیست)
• تعادل میان ماجراجویی و خیال‌پردازی که در قصه و تصاویر آبرنگی بیان شده، داستانی دل‌نشین برای زمان خواب پدید می‌آورد. (اسکول لایبرری ژورنال)

کتاب دختر و دایناسور برای شما مناسب است اگر

• کودک 4 تا 8 ساله‌تان شیفته‌ی ماجراجویی‌های دایناسوری است.
• به دنبال کتاب شعری سرگرم‌کننده و خیال‌انگیز برای کودکتان هستید.

در بخشی از کتاب دختر و دایناسور می‌خوانیم

نگران شدن همه ماهیگیرا
برای دخترک قصه‌ی ما
می‌گفتن: «این دخترک
دلش هم‌بازی می‌خواد
بهتره استخوونا رو ول کنه
زودی برگرده خونه.»