معرفی و دانلود کتاب دردسر و دیگر هیچ

معرفی کتاب دردسر و دیگر هیچ

اگر در یکنواختی و رخوت گیر کنید، برای بیرون آمدن از آن چه کاری انجام می‌دهید؟ مگی و لنا قهرمانان کتاب دردسر و دیگر هیچ، نوشته‌ی ژاکلین دیویس هستند. مگی یک مخترع باهوش و هکر حرفه‌ای است که رازهای زیادی در زندگی‌اش دارد و آغاز دوستی او با لنا و اتفاقاتی که در مدرسه رخ می‌دهد، آن دو را برای انجام کارهای هیجان‌انگیز آماده می‌کند! این اثر توانسته نامزد جایزه‌ی گنبد طلایی ورمونت شود.

درباره‌ی کتاب دردسر و دیگر هیچ

یک داستان ماجراجویانه و قدرتمند که تا انتها شما را با خود همراه می‌سازد... داستان کتاب دردسر و دیگر هیچ (Nothing But Trouble) با دوستی مگی و لنا، دانش‌آموزان مدرسه‌ی اوداواهاکا، شروع می‌شود. چند وقتی است که همه‌چیز در مدرسه یکنواخت و ملال‌آور شده و خبری هم از اتفاقات هیجان‌انگیز نیست. تحمل این رخوت برای مگی که پر از شیطنت، جنب‌وجوش و علاقه‌مند به انجام کارهای دشوار است، طاقت‌فرساست و بیش از هر زمان دیگری روح او را مشتاق شیطنت کردن می‌سازد!

با ورود لنا، دانش‌آموز تازه‌واردی که از مگی خوشش آمده، همه‌چیز تغییر می‌کند و ماجراهای جدیدی اتفاق می‌افتد. مگی می‌داند که لنا برای دوست شدن با او پیش‌قدم و مشتاق است، اما آغاز این دوستی برای مگی چندان آسان نیست؛ زیرا او زندگی‌ای مشابه کودکان هم‌سن و سال خود نداشته و رازهایی در زندگی‌اش دارد که نمی‌تواند آن‌ها را برملا کند. ماجرای کتاب دردسر و دیگر هیچ به‌قلم ژاکلین دیویس (Jacqeline Davies) با درگیری درونی مگی با خودش برای گفتن بعضی از رازها و پنهان کردن برخی دیگر، از لنا ادامه می‌یابد. تا اینکه وضعیت در مدرسه به شکل دیگری رقم می‌خورد. اکنون همه چیز آشفته شده و مدیر مدرسه در تلاش است که به زور و اجبار نظم را در مدرسه برقرار کند. مگی و لنا، بر سر دوراهی پذیرش قوانین سرسخت مدیر و ورود به ماجرا و درست کردن دردسر جدید مانده‌اند!

فکر می‌کنید سرانجام این دوستی و خرابکاری‌های شیرین مگی و لنا به کجا ختم می‌شود؟ مگی چه رازهایی را پنهان می‌کند و با برملا شدن آن‌ها، چه آینده‌ای در انتظار اوست؟ پاسخ این سؤالات را ژاکلین دیویس در کتاب دردسر و دیگر هیچ به‌زیبایی بیان کرده است. ترجمه‌ی این اثر را علی صاحب الزمانی برعهده داشته و به همت نشر چشمه (کتاب چ) وارد بازار کتاب شده است.

نکوداشت‌های کتاب دردسر و دیگر هیچ

• این اثر پویایی قدرت را در میان بزرگسالان و کودکان به‌ تصویر می‌کشد. (مجله‌ی کتابخانه‌ی مدرسه)
• ترکیب سرگرم‌کننده‌ی داستان همراه با لحظات جدی و مهم آن بسیار دلچسب است. (هفته‌نامه ناشران)
• یک کتاب داستان خواندنی، سرشار از شخصیت‌های متمایز، طنز خرابکانه و یک پایان‌بندی درخشان. (Kirkus)
• ماجرای یک دوستی دلچسب میان مگی و لنا... دوشخصیتی که شجاعت لازم را برای تغییر دنیا دارند. (سوزان سلفورز، نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز)

کتاب دردسر و دیگر هیچ برای چه کسانی مناسب است؟

کودکان 10 تا 12 سال که به خواندن داستان‌های ماجراجویانه و هیجان‌انگیز علاقه‌مندند، حتماً عاشق این کتاب خواهید شد.

با ژاکلین دیویس بیشتر آشنا شویم

ژاکلین دیویس از نویسندگان حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان و نامی آشنا در آمریکاست. او در سال 1926 متولد شده و زمان خود را به نوشتن داستان‌های خواندنی برای رده‌ی سنی کودک و نوجوان اختصاص می‌دهد.

در بخشی از کتاب درد سر و دیگر هیچ می‌خوانیم

ده دوازده نفر از دانش‌آموزان از راه‌پله‌ی تاریک مدرسه‌ی راهنمایی اُداواهاکا، که صدا در آن می‌پیچید، چنان به سمت زیرزمین رفتند انگار به‌ سوی مرگ می‌روند. در راه از مقابلِ در آزمایشگاه‌های علومی گذشتند که مدت‌ها بود کسی در آن‌ها درس نخوانده بود، درهایشان بسته بود و روی میزهایش گردوخاک نشسته بود. تنها موجوداتی که گه‌گاه به آن‌ها سر می‌زدند، موش‌هایی بودند که از دیوارها بیرون می‌آمدند. معلم آزمایشگاه فیزیک رفته بود. معلم آزمایشگاه زیست‌شناسی هم رفته بود و همین‌طور معلم آزمایشگاه مهندسی. تنها معلم آزمایشگاهی که از آن مدرسه‌ی محکوم‌به‌نابودی نرفته بود خانم دورن‌بوش15 بود. اما همه می‌دانستند پیرترین و ترسناک‌ترین معلم در تاریخ مدرسه‌ی اُداواهاکا دیگر سرِ کلاسِ درس نمی‌رود.

او سال‌ها پیش از درس دادن بازنشسته شده بود. پس چرا آن‌ها را به کلاس او فرستاده بودند؟ دلیلش هر چه بود، اکنون این اژدها دم‌درِ مخفیگاه پرت و دورافتاده‌اش ایستاده بود و درحالی‌که با دستِ چنگال‌مانندش دستگیره را محکم گرفته بود انتظارشان را می‌کشید. با یک متر و هشتاد سانتی‌متر قد، او ستون بلندی از گیسوان صاف خاکستری جوگندمی‌ای بود که پیشانیش را پوشانده و از دورِ گوش‌هایش بیرون زده بود؛ شلوار ورزشی خاکستری روشنی به پا داشت که پایین پاچه‌هایش پُر از لکه‌های گِل بود؛ و گرمکن ورزشی دانشگاه ساسکِهانا را به تن داشت که آستین‌هایش را تا آرنج‌های قلنبه‌اش بالا زده بود.