معرفی و دانلود کتاب دفتر خاطرات هیولاها 1: شورش هیولاهای بادکنکی

معرفی کتاب دفتر خاطرات هیولاها 1: شورش هیولاهای بادکنکی

کتاب دفتر خاطرات هیولاها 1: شورش هیولاهای بادکنکی نوشته تروی کامینگز نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، درباره پسری به نام الکساندر پاپ است که به تازگی به شهر جدیدی نقل مکان کرده و قصد دارد انواع هیولاهای این شهر را کشف و شناسایی کند.

موضوع کتاب دفتر خاطرات هیولاها 1: شورش هیولاهای بادکنکی چیست؟

در کتاب شورش هیولاهای بادکنکی (Rise of the Balloon Goons) جلد نخست از مجموعه‌ی دفتر خاطرات هیولاها، با الکساندر باپ یک پسر کوچک و لاغر با موهای فرفری آشنا می‌شویم که با خانواده‌اش به شهر جدیدی به نام استرمانت آمده است.

او از سه چیز می‌ترسد: خوابیدن در خانه‌شان برای اولین بار، رفتن به مدرسه جدید و پیدا کردن دوستان تازه. علاوه بر این‌ها همه چیز شهر استرمانت برای الکساندر عجیب و غریب بود تا جایی که روز اول مدرسه یک دفترچه پیدا می‌کند که پر از تصویرهای هیولاهای مختلف است و چیزهای مرموزی داخل دفترچه وجود دارد.

درباره مجموعه‌ی دفتر خاطرات هیولاها:

نخستین جلد از این مجموعه جذاب و هیجان‌انگیز در سال 2013 انتشار یافت که با استقبال بسیار زیاد مخاطبان کتاب، یعنی کودکان مواجه شد. متن کتاب‌های مجموعه دفتر خاطرات هیولاها (The Notebook of Doom) ساده و روان است و خواندن آن‌ها سریع پیش می‌رود به همین دلیل این کتاب‌ها به تقویت مهارت مطالعه و تند خوانی کودکان کمک می‌کند. تروی کامینگز (Troy Cummings) علاوه بر نویسندگی، تصویرگری کتاب‌های این مجموعه محبوب را هم بر عهده داشته است.

در پایان هر جلد از کتاب‌های دفتر خاطرات هیولاها بخشی شامل مجموعه‌ای از سوال‌ها و تمرین‌ها قرار داده شده تا کودکان بعد از مطالعه کتاب، بیشتر بتوانند با فضای آن ارتباط برقرار کنند، مروری دوباره بر داستان داشته باشند و برای مطالعه جلد بعدی کتاب آماده و هیجان‌زده بشوند. انجام تمرین‌های عملی گفته شده در پایان کتاب که شامل درست کردن کاردستی هم می‌شوند باعث افزایش خلاقیت کودکان و مهارت‌های عملی و دست ورزی آن‌ها می‌شود.

کتاب دفتر خاطرات هیولاها 1: شورش هیولاهای بادکنکی مناسب چه کسانی است؟

خواندن این کتاب به کودکان 7 تا 12 ساله‌ای که به داستان‌های تخیلی و بامزه درباره هیولاها و موجودات خیالی علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود.

در بخشی از کتاب دفتر خاطرات هیولاها 1: شورش هیولاهای بادکنکی می‌خوانیم:

پدر ا لکساندر خیلی آرام در خیابان اصلی شهر رانندگی می‌کرد؛ او گفت: من حواسم به این طرف خیابان است، تو هم آن طرف را نگاه کن. در این شهر حتما جایی برای صبحانه خوردن پیدا می‌شود!

الکساندر از پنجره، بیرون را نگاه می‌کرد. آن‌ها از مقابل بانک، کتاب فروشی و پارک گذشتند. بعد، از کنار موجودی که در پیاده رو تکان می‌خورد و می‌رقصید، رد شدند. صبر کنید؛ او آدم نبود، از آن عروسک‌های بادی بود که جلوی فروشگاه‌ها می‌گذارند تا مشتری‌ها را به سمت خودشان بکشانند! عروسک بادی زردرنگ، کنار تابلویی تکان می‌خورد که روی آن نوشته شده بود: صبحانه حاضر است!

الکساندر گفت: پدر، یک جا را پیدا کردم!

پدر اتوموبیل را کنار یک عروسک بادی پارک کرد.

یوهوووو

الکساندر ناگهان از جایش پرید. آخر عوسک بادی خودش را به شیشه‌ی جلوی ماشین کوبیده بود! بعد کم کم عقب رفت و به وول خوردنش ادامه داد.

پدر سرش را تکان داد و گفت: امروز په قدر حساس شدی! این فقط یک عروسک بادی بزرگ است پسرم.

الکساندر دست هایش را از روی چشم هایش برداشت و گفت: می‌دانم!

فهرست مطالب کتاب

فصل 1: استرمانت
فصل 2: وحشت، همان اول کار
فصل 3: راهت را از روی نقشه پیدا کن!
فصل 4: یک، دو، شرق!
فصل 5: یک خروار آجر
فصل 6: کارت تمومه؟
فصل 7: هرچی «سردتر»، بهتر!
فصل 8: شلوار شیری
فصل ۹: قصه‌ی آخر شب
فصل 10: تولدت مبارک!!
فصل 11: یک ماجرای پیچیده
فصل 12: دلقک بازی
فصل 13: فیسسس!
فصل 14: پریدن از روی دیوار
فصل 15: آماده؟ گره بزنید!
فصل 16: نکته‌ی اصلی