معرفی و دانلود رایگان کتاب رستم و ضحاک

معرفی کتاب رستم و ضحاک

کتاب رستم و ضحاک بازنویسی تخیلی و جسورانه‌ای از دو چهره‌ی بزرگ و اسطوره‌ای ایران است؛ یکی قهرمان بی‌بدیل، دیگری تجسم پلیدی. در این روایت تازه، مهدی صلح جو سرنوشت این دو شخصیت را بازتعریف کرده و جهان حاکم بر شاهنامه به قلم این نویسنده وارد مسیر متفاوت و پرکشش جدیدی خواهد شد.

درباره‌ی کتاب رستم و ضحاک

در کتاب رستم و ضحاک، مهدی صلح‌جو با نگاهی خلاقانه و ساختارشکنانه، افسانه‌ها را بازسازی می‌کند. او با این سؤال آغاز می‌کند: اگر ضحاک در دل کوه دماوند زنده مانده باشد چه؟ اگر رستم در چاه، نه شکست خورده باشد، که در آستانه‌ی سفر تازه‌ای ایستاده باشد، چه اتفاقی ممکن بود رخ دهد؟

بر اساس گفته‌ی نویسنده، خط داستانی این کتاب تا لحظه‌ی مرگ رستم و زندانی‌شدن ضحاک، کاملاً با شاهنامه فردوسی هماهنگ است. اما درست از همان نقطه، روایت جدا می‌شود و وارد جهان جدیدی می‌گردد؛ دنیایی پر از رمز و راز، تاریکی، نبردهای درونی و نبضی پرشتاب از تخیلی تحسین‌برانگیز. به روایت نویسنده این کتاب نه نسخه‌ای مدرن از شاهنامه است، نه بازنویسی آن، بلکه اثری تخیلی و مستقل است که با الهام از شخصیت‌های اسطوره‌ای ایرانی، داستانی تازه و پرکشش را رقم می‌زند.

یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی کتاب رستم و ضحاک، وفاداری به روح حماسی شاهنامه در عین فاصله‌گیری از ساختار آن است. نثر نویسنده ساده اما مؤثر است؛ او بدون پیچیدگی‌های زبانی، فضای افسانه‌ای و رازآلود شاهنامه را بازآفرینی می‌کند و خواننده را به دنیایی می‌برد که در آن اسطوره، روان‌شناسی و تخیل در هم تنیده‌اند.

در فصل آغازین، خواننده با ضحاکی روبه‌رو می‌شود که از درون تاریکی‌ای هزارساله، هنوز سرشار از خشم و کینه‌ای بی‌پایان است. اما این بار قرار نیست فقط با شمشیر و قدرت فیزیکی نبرد کند؛ او باید با گذشته‌اش، با فریب‌های اهریمن و شاید حتی با بخش‌هایی از وجود خودش دست‌وپنجه نرم کند و همین بُعد درونی، اثر را از یک داستان صرفاً حماسی، به روایتی چندلایه و تأمل‌برانگیز تبدیل کرده است. کتاب رستم و ضحاک نوشته‌ی مهدی صلح‌جو را می‌توانید از انتشارات کدیور بخوانید.

کتاب رستم و ضحاک برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به اسطوره‌های ایرانی علاقه‌مندید، از تخیل و روایت‌های جدید لذت می‌برید و می‌خواهید قهرمانان شاهنامه را در قالبی تازه، مدرن و هیجان‌انگیز ببینید، کتاب رستم و ضحاک انتخاب ایده‌آلی برای شماست.

در بخشی از کتاب رستم و ضحاک می‌خوانیم

نفس‌نفس می‌زد. حلقه‌ای محکم از راهزنان او را احاطه کرده بودند. نگاهی به کاروان انداخت و دلش آشوب شد. بدون او، چه بر سر این کاروان بی‌دفاع می‌آمد؟

از میان راهزنان، مردی مست و لنگان به‌سوی فرامرز آمد. خنده‌ای مستانه بر لب داشت و با انگشت به‌سوی او اشاره کرد: «هی! می‌شناسمت! تو فرامرز، اون تاجر افسانه‌ای! فکر کردی بااین‌همه ثروت می‌تونی از دستم فرار کنی؟ اینجا دیگه پول برات کارساز نیست!» شمشیرش را از غلاف بیرون کشید و با فریادی خشن ادامه داد: «همه گوش کنید! یه چیزی می‌خوام بگم که خیلی مهمه! فقط یه بار می‌گم، چون بعدش یادم نمی‌مونه! من جواب آن سؤال را یافتم که آیا حکمت بر ثروت برتری دارد؟ جوابش خیلی ساده است: قدرت! قدرت از همه چیز مهم‌تره! حالا می‌خوام با کشتن این یارو بهتون ثابت کنم!»

در همان لحظه، خنجری سینه‌ی راهزن مست را شکافت. نگاه همهٔ راهزنان به‌سوی سوار ناشناس دوخته شد. سوار، با چالاکی و دقتی شگفت‌انگیز، یکی پس از دیگری به‌سوی راهزنان خنجر پرتاب می‌کرد و آن‌ها را هدف قرار می‌داد. گردوغبار برخاست و در یک‌لحظه، سوار با ضربه‌ای دقیق، سرکردهٔ راهزنان را نیز از پا درآورد. راهزنان وحشت‌زده پا به فرار گذاشتند.

کاروانیان که از شادی در پوست خود نمی‌گنجیدند، به‌سوی ناجی خود دویدند و دورش حلقه زدند. لحظه‌ای همهٔ آن‌ها زبان به ستایش و سپاسگزاری گشودند. در میان این هیاهو، یکی از کاروانیان پرسید: «ای پهلوان نام‌آور! نامت چیست؟ مقصدت کجاست؟ و در این بیابان چه می‌کنی؟»

لحظه‌ای سکوت حاکم شد و همه منتظر پاسخ آن قهرمان ناشناخته ماندند. فرامرز بازرگان پیش‌قدم شد و گفت: «او پهلوان نامدار، رستم دستان است؛ مردی که برای براندازی حکومت ضحاک، قدم در این راه گذاشته است. به گمانم مقصد ایشان هم شهر سگان است. پس ای پهلوان! آیا افتخار همراهی تا مقصد را به کاروان ما می‌دهید؟»

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
خان اول
خان دوم
خان سوم
خان چهارم
خان پنجم
خان ششم
خان هفتم
رویارویی با ضحاک