معرفی و دانلود کتاب سی بل: داستانی واقعی از زنی با 16 شخصیت

معرفی کتاب سی بل: داستانی واقعی از زنی با 16 شخصیت

هتی دورست روانی است. اوست که با شکنجه‌های جسمی و روحی سی بل را به مرز جنون کشانده و از او فردی 16 شخصیتی ساخته! سی بل خود می‌داند که حال خوبی ندارد و برای همین به‌سراغ دکتر ویلبر آمده تا شاید بتواند خود را از میان این شخصیت‌های پراکنده پیدا کند. کتاب سی بل داستانی روان‌شناسی است. فلورا ریتا شرایبر به ما نشان می‌دهد شکنجه و آزار روانی که بر یک کودک تحمیل می‌شود، تا چه اندازه بزرگسالی او را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و زندگی‌اش را نابود می‌کند.

درباره‌ی کتاب سی بل

نمی‌دانیم فردی که پیش رویمان نشسته، کیست! آرام و خوشحال است یا عصبی و غم‌زده؟ اگر الان مذهبی و خجالتی است، پنج دقیقه‌ی دیگر هم همین‌طور است یا لحظه‌ای دیگر به فردی برون‌گرا و سرزنده تبدیل می‌شود؟ یادش نمی‌آید که دیروز در همین لحظات چه می‌گفت و چه قول‌هایی داد! الان یک تبر به‌دست گرفته و تنه‌ی درخت خشک و مُرده‌ای را قطع می‌کند و تصور می‌کند که مردی قوی‌هیکل است، اما تا همین دو دقیقه‌ی قبل دختری پرشور بود که برای تفریح آرایش می‌کرد و دنبال دستکش‌های صورتی‌اش می‌گشت! از چیزی که می‌بینید تعجب نکنید. او سی بل است. کسی که خود هم دقیق نمی‌داند کیست و همزمان دوازده شخصیت را در درون خود جای داده! کتاب سی بل (Sybil) داستان زندگی این دختر بی‌نوا را روایت می‌کند و بخش هولناک ماجرا اینجاست که وقایع رخ‌داده در این کتاب، واقعیت دارند.

هر بلایی که سر روح و روان ما می‌آید، در بخشی از حوادث دوران کودکیمان ریشه دارد و نمی‌توانیم تأثیرات عمیق آن دوران بر بزرگسالی را انکار کنیم. فرقی ندارد که هستیم، مادر ترزا یا هیتلر، گاندی یا صدام! آن‌چه هستیم، نتیجه‌ی رفتارهایی است که والدینمان در مقابل ما از خود نشان داده‌اند. سی بل نیز از این قائده مستثنی نیست. اگر مادر سی بل، هتی دورست، برای تربیت او، به تنبیه‌های بیش از حد و شکنجه‌های روحی و روانی روی نمی‌آورد، این دختر نیز هیچ‌گاه به اختلال «هویت تجزیه‌ای» دچار نمی‌شد و حالا شانزده شخصیت مختلف نداشت! فلورا ریتا شرایبر (Flora Rheta Schreiber) کتاب سی بل را با کمک درمان‌گر این دختر جوان، دکتر ویلبر، بازگو کرده است؛ کسی که مدت‌ها تلاش کرد تا توانست همه‌ی شخصیت‌های نهفته‌ی سی بل را بیدار کند و بکوشد تا آن‌ها را در یک شخصیت واحد گرد هم آورد!

نخستین شخصیت تجزیه‌شده‌ای که در داستان سی بل با او آشنا می‌شویم «ویکتوریا» معروف به ویکی است. سی بل آدمی شکسته و آسیب‌دیده است و همین موضوع باعث شده تا ناخودآگاه او به خلق شخصیتی قوی، با اعتمادبه‌نفس و با وقار که از قضا فرانسوی و دوست‌داشتنی هم هست، اقدام کند؛ ذهن سی بل نیز ویکی را ساخت. ویکی شخصیت باهوش و محترمی دارد و برای همین سی بل اول از همه او را برای ملاقات با دکتر ویلبر آماده کرد و نمایش داد. هنگامی که دکتر ویلبر صحبت گفت‌وگو را به دوران کودکی سی بل کشاند و از او راجع‌به مادرش می‌پرسد، ناگهان «پگی‌لو» جای خود را به ویکتوریا می‌دهد. پگی‌لو کودکی خشن است که مدام جیغ می‌کشد و اشیاء را به در و دیوار پرتاب می‌کند؛ این کودک در واقع همان احساسی است که سی بل در دوره‌ی کودکی نسبت به مادر خود داشت، اما نمی‌توانست آن را ابراز کند. احساس سرکوب‌شده‌ی سی بل حالا در دفتر دکتر ویلبر مشغول گریه و فریادهای کودکانه است.

نمایان شدن شخصیت‌های متضاد سی بل، وابسته به موقعیتی است که این دختر در آن قرار می‌گیرد. نانسی، مری، کلارا و... بخش‌های گوناگون هویت سی بل هستند که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارد. کلارا به‌شدت کاتولیک و یک مذهبی افراطی است. او سی بل را به‌خاطر دور بودن از دین سرزنش می‌کند اما نانسی از کاتولیک‌ها وحشت و به پژوهش‌های سیاسی علاقه دارد. هر کدام از آن‌ها با یکی دیگر از شخصیت‌ها دوست یا دشمن هستند و این ستیز بیشتر از هرچیزی به روح و روان سی بل آسیب می‌زند. فلورا ریتا شرایبر ما را با آخرین هویت جداشده‌ی سی بل نیز آشنا می‌کند: بلوند. این دختر از زمانی که روند درمان سی بل آغاز شد، ظاهر شده و نمایان‌گر امید به بهبود و یکپارچه شدن شخصیت اوست.

کتاب سی بل با ترجمه‌ی سید خشایار کیافر در انتشارات کدیور به‌چاپ رسیده است.

جوایز و افتخارات کتاب سی بل

• برنده‌ی جایزه‌ی انجمن روزنامه‌نگاران و نویسندگان مستقل آمریکا (ASJA)
• از پرفروش‌ترین‌های سایت نیویورک‌تایمز

اقتباس‌های سینمایی از کتاب سی بل

• کتاب سی بل، سوژه‌ی دو فیلم سینمایی است. یکی از آن‌‌ها در سال 1976 به کارگردانی دانیل پیتری ساخته شد و اتفاقاً مورد تقدیر و تحسین منتقدان نیز قرار گرفت و جایزه‌ی امی را از آن خود کرد؛ اما در سال 2007 نیز جوزف سارجنت، فیلمی را با اقتباس از کتاب سی بل به روی پرده‌ی سینما برد. این فیلم هم چندان بد نیست اما نتوانست به‌اندازه‌ی نسخه‌ی سال 1976 مورد تحسین قرار بگیرد و به‌طور کل داوران آن را کم‌عمق تلقی کردند.

کتاب سی بل برای چه کسانی مناسب است؟

شخصیت ما متشکل از ابعاد گوناگونی است اما فقط عده‌ی معدودی هستند که ابعاد مختلف وجودشان از همدیگر جدا شده و انگار که چند نفر در کالبد آن‌ها زندگی می‌کنند. داستان روانشناسی سی بل درباره‌ی دختری است که به چنین اختلالی (DID) دچار شده و روند تشریح بیماری و درمان را می‌گذراند.

در بخشی از کتاب سی بل: داستانی واقعی از زنی با 16 شخصیت می‌خوانیم

آپارتمان که زمانی سالن غذاخوری عمارتی قدیمی بود، ظاهری اشرافی اما ساختگی داشت و با دو آشپزخانه‌ی غیرضروری، کمترین حریم خصوصی را ارائه می‌داد. تدی ریوز در آشپزخانه‌ی کوچک‌تر می‌خوابید و سی‌بل در بخشی از اتاق طویل که شومینه‌ای قدیمی داشت. در خانه‌ی دورست-ریوز، به این ناحیه "اتاق نشیمن" می‌گفتند. تدی همیشه مجبور بود از کنار تخت سی‌بل بگذرد تا به اتاقش برسد - آرایش عجیب و ناخوشایندی بود که هیچ‌گاه راه‌حلی برایش نیافته بودند.

پارتیشن جدید که فضای اتاق را به دو نیم کرده و محل خواب سی‌بل را پنهان می‌کرد، حریم تخت او را از هرگونه تعرضی مصون می‌داشت. حالا تدی می‌توانست مستقیماً به اتاق خودش برود. بااین‌که سی‌بل از این راه‌حلِ حاضر و آماده خوشحال بود، اما از منشأ مرموز این محافظ حریم خصوصی مضطرب شده بود.

اضطراب او بیشتر به این دلیل بود که این کشف در پایان روزی پراکنده با ساعات طولانی "فراموش‌شده" رخ داده بود. حتی وقتی کلید را از قفل بیرون کشید، در را بست و به سمت انتهای پارتیشن رفت، حس می‌کرد حرکتی قوی در درونش جریان دارد - چیزی که آن را "مداخله‌ی دیگران" می‌نامید. فریادی بی‌صدا.

بااین‌حال، پارتیشن محکم بود و اگرچه عجولانه ساخته شده بود، مهارت خوبی در ساختش به کار رفته بود - به نظر سی‌بل، شایسته‌ی دو نسل از درودگران دورست: پدر و پدربزرگش. باید آن را قبل از بازگشت پدرش به دیترویت به او نشان می‌داد.

صدای کلید تدی در قفل شنیده شد. "بوی رنگ می‌آید! " تدی فریاد زد. ناگهان ایستاد و به دیوار خیره شد. "پارتیشن عالی است! چرا به من نگفتی می‌خواهی آن را بسازی؟ "

سی‌بل گفت: "من نکردم. " اما حتی در حین گفتن این جمله، می‌دانست که نمی‌تواند از "من" مطمئن باشد. به طور غیرقابل تصوری، میخ‌هایی که انگشتان مضطرب و سرگردانش در جیب‌های شلوار آبی که تمام روز پوشیده بود پیدا کرده بودند، ممکن بود متعلق به نجار دیوار جداکننده باشند. نجاران دورست؟

صبح روز بعد، مطب دکتر ویلبر که روز پیش همچون محکمه‌ای بود، به تالار اعتراف تبدیل شد. یکی از شخصیت‌ها با غرور به سوی کاناپه رفت، نشست و اعتراف کرد: «من این کار را کردم.»

دکتر پرسید: «چه کاری؟»

«البته که ساختن پارتیشن! میخ‌ها را مایک کوبید، اما تمام کارهای سنگین را خودم انجام دادم. ویکی و پگی لو بیشتر نقشه‌کشی و اندازه‌گیری و بخشی از رنگ‌آمیزی را انجام دادند. باید حق دخترها را داد.»

فهرست مطالب کتاب

۱: ساعت غیرقابل درک
2: جنگ درون
3: مبل و مار
4: دختر دیگر
5: پگی لو بالدوین
6: ویکتوریا آنتوانت شارلو
7: چرا
8: ویلُو کورنرز
9: دیروز هرگز نبود
10: دزدان زمان
11: جستجو برای مرکز
12: شاهدان خاموش
13: وحشت از خنده
14: هتی
15: کودک آزاردیده
16: خشم هتی ریشه دارد
17: ویلارد
18: رویارویی و راستی‌آزمایی
19: پسرها
20: صدای ارتدکسی
21: خشم
22: ساعتِ قابل درک
23: عقب‌نشینی روپوش سفید
24: خودکشی
25: شروع به یادآوری
26: آینده‌های مستقل
27: اسیران درون یک بدن
28: سفر به سوی یگانگی
29: آن‌ها نیز من هستند
30: شفای نفرت
31: رامون
32: یگانگی