معرفی و دانلود کتاب روزهای پیاده رو
برای دانلود قانونی کتاب روزهای پیاده رو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب روزهای پیاده رو
کتاب روزهای پیاده رو نوشتهی نادر سهرابی روایت برخورد پرتنش و احساسی زوجی است که پس از پایان رابطهشان، ناگهان دوباره یکدیگر را ملاقات میکنند؛ روایتی پر از لبخندها، دردها و واکاوی گذشته. این کتاب که در گروه داستانهای روانشناختی و مدرن فارسی قرار میگیرد، با زبانی شاعرانه روایت میشود.
دربارهی کتاب روزهای پیاده رو
سعید طاهریان، فروشندهی یک بوتیک در تهرانپارس است که سارا، همسرش، او را ترک کرده است. سعید که چند سال در کارگاه داستاننویسی شرکت میکرد، پس از طلاق تصمیم گرفته خاطرات و ذهنیاتش را بنویسد تا شاید از خلال نوشتهها بفهمد چرا و چطور شد که همسرش دیگر دوستش نداشت و از او جدا شد. در این بین، دیدار اتفاقی آن دو، ماجرایی تازه به دنبال دارد. نادر سهرابی در کتاب روزهای پیاده رو داستانی روانشناختی با روایت اول شخص نگاشته و از خلال تداعی خاطرات، رویدادها و شخصیتهای داستان را واکاوی میکند.
در رمان روزهای پیاده رو، برخورد ناگهانی شخصیتها، خاطرات و احساسات گذشته را دوباره زنده میکند و تضادهای درونی آنها را آشکار میسازد. نادر سهرابی با نثری روان و شاعرانه، به بررسی روابط انسانی، دروغ، حقیقت و احساسات پیچیده میپردازد. وی در این رمان فارسی از تکنیکهای روایی مدرن استفاده کرده و به این طریق روابط انسانی و پیچیدگیهای روانی شخصیتها را عمیقاً بررسی میکند. نویسنده با فضاسازیهای شاعرانه و دیالوگهای صمیمی، به خواننده این امکان را میدهد که با دنیای درونی شخصیتها بهخوبی ارتباط برقرار کند.
کتاب روزهای پیاده رو داستانی مدرن روانشناختی با نثری روان و شاعرانه است که روابط انسانی و پیچیدگیهای روانی شخصیتها را در قالب داستانی با موضوع طلاق بازتاب میدهد.
کتاب حاضر را انتشارات مروارید منتشر کرده است.
کتاب روزهای پیاده رو برای شما مناسب است اگر
- به داستانهای روانشناختی با موضوع روابط انسانی علاقهمند هستید.
- به دنبال فهم احساسات و پیچیدگیهای روابط انسانی هستید.
- به نثر شاعرانه و تکنیکهای روایی مدرن علاقه دارید.
در بخشی از کتاب روزهای پیاده رو میخوانیم
کفتربازها جملۀ معروفی دارند که میگوید: «اگر بره، شاید یه روز برگرده اما اگر نذاری بره، حتماً یه روزی میره.» تقریباً دو سال آخر زندگیمان به همین اصرار گذشت. اصرار به اینکه نرود. الان هم نمیدانم چرا دارم مینویسم. بعد از سارا آنقدر اتفاقات عجیبوغریب افتاد که حیف است فقط افتاده باشد. اتفاق که الکی نیست. اگر افتاده، باید دولا شوی، بَرَش داری، وراندازش کنی، احوالش را بپرسی، ببینی چه مرگش بوده که افتاده. همیشه از اتفاقهای افتادۀ گوشهوکنار خیابان میترسم. همین معتادها و کارتنخوابها. اتفاقهایی که میافتند و کسی آنها را نمینویسد. اینها هم افتادهاند اما کسی ننوشته. اما نه. این حرفها که فلسفهبافی است. چرا دارم مینویسم؟
آنشب در کافۀ داوود از همه زودتر رفته بودم. آنقدر که وقتی رسیدم هنوز باز نکرده بودند. ساعت سهونیم جمعه چرا باید کافهای باز میبود و من چرا اینهمه زود رفتم؟ بالاخره آدم از خانه خسته میشود. آن هم خانۀ پدری بعد از طلاق. وقتی برمیگردی، هر بار که به در و دیوارهایش نگاه میکنی، یادت میآید که شکست خوردهای. هر قدر میخواهی حواست را پرت کنی توی تلویزیون، باز چیزی هست که دست روی شانهات میگذارد و عین رفیقهای نارفیق میگوید: «دیدی تو هم باختی؟» آدم دوست دارد بزند بیرون. هرچه زودتر، بهتر. پوشیده و نپوشیده؛ خورده یا نخورده.
ناهار نخورده بودم. همینطور گازش را گرفتم و رفتم پایینتر از کافه. توی یک ساندویچی چیزی خوردم و برگشتم. کافه هنوز بسته بود. توی ماشین سیگاری دود کردم. وسطهای سیگار بود که جوانی کافه را باز کرد. کافه، زیرزمین یک کتابفروشی بود. کتابفروشی و کافه یک درِ دولنگه داشتند: یک لنگه برای کافه و یکی برای کتابفروشی. اما جوان هر دو لنگه را باز میکرد. درِ دولنگه سمت کافه آهنی بود اما بهطرز ناشیانهای با برچسب چوب و کلون، دستکم از دور به درهای چوبی قدیمی شبیه شده بود. سمت کتابفروشی هم وسط در را کاملاً شیشه کرده بودند اما نه آنقدر ناشیانه.
فهرست مطالب کتاب
پایان
بهترین سکانس برای شروع
کمی دربارۀ خودم
دارم دیوانه میشوم
یک شهروند معمولی
مادر سعید میگوید
پسرک که بود؟
اول تو قطع کن
پریا میگوید
من خانهام را دوست داشتم سارا
ساسان میگوید
رفتن، همیشه رفتن
پریسا و مجتبی میگویند
خوب کردم
آغاز
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب روزهای پیاده رو |
نویسنده | نادر سهرابی |
ناشر چاپی | انتشارات مروارید |
سال انتشار | ۱۴۰۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 230 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-324-062-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی ایرانی، کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |