معرفی و دانلود کتاب زنی با سنجاق مرواری نشان

معرفی کتاب زنی با سنجاق مرواری نشان

کتاب زنی با سنجاق مرواری نشان نوشته‌ی رضیه انصاری در ژانر پلیسی-معمایی است. این کتاب جذاب در قالب یک داستان تاریخی ماجرای قتل مرموزی را در بستر تهران قدیم روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب زنی با سنجاق مرواری‌ نشان

کتاب زنی با سنجاق مرواری‌نشان اثر رضیه انصاری رمانی جذاب و خواندنی در ژانر معمایی-پلیسی است که برای نخستین بار در سال 1395 و به همت نشر چشمه به چاپ رسید. این رمان جالب سومین رمان رضیه انصاری است که نسبت به دو رمان قبلی حال‌وهوای متفاوتی دارد. کتاب زنی با سنجاق مرواری نشان پس از انتشار با استقبال بسیاری مواجه شد و در محافل ادبی مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

داستان رمان در اوایل سده‌ی 1300 شمسی و هم‌زمان با آغاز حکومت رضاخان در تهران روایت می‌شود. داستان کتاب زنی با سنجاق مرواری‌نشان از این قرار است: میرزا عماد مفتش نظمیه‌ی تهران است که تلاش می‌کند از یک فقره قتل یا خودکشی مشکوک رمزگشایی کند. این طور که از شواهد امر برمی‌آید او باید به دنبال زنی با سنجاق مرواری‌نشان بگردد تا از معمای این پرونده رازآلود پرده بردارد.

رضیه انصاری داستان کتاب زنی با سنجاق مرواری‌نشان را در نوزده فصل روایت کرده است. رمان از همان ابتدا رازگونه شروع می‌شود: میرزا عماد خبر کشف جنازه‌ی آویزان را دریافت می‌کند و از او خواسته می‌شود هر چه سریع‌تر خود را به محل کشف جنازه برساند. علیرغم تاریخی بودن داستان این کتاب، لحن نویسنده در روایت ماجرا ساده و به دور از تکلف است. مخاطب از همان ابتدای داستان در بطن یک ماجرای پلیسی- معمایی قرار می‌گیرد که تا پایان کتاب او را همراه نگه می‌دارد. جذابیت بالای داستان و مهارت نویسنده در داستان‌پردازی موجب شده است خواننده تا آخرین صفحه نتواند چشم از کتاب بردارد و اضطراب و هیجان را با مطالعه کتاب زنی با سنجاق مرواری‌نشان تجربه کند.

جالب است بدانید رضیه انصاری در روایت رمان حاضر حتی از شخصیت‌های معروفی نظیر ایرج میرزا و عارف قزوینی نیز استفاده می‌کند. او در کنار پرداختن به روایت اصلی ماجرا، گریزی هم به داستان‌های مشروطه‌خواهی می‌زند و از حال‌وهوای آن روزگار ایران با مخاطب سخن می‌گوید. به نظر می‌رسد ناامیدی از ماجرای مشروطه‌خواهی و شکست این جریان ارتباطاتی نیز با پرونده جنایی مورد نظر داشته باشد. برای رسیدن به پاسخ معمای این خودکشی مشکوک باید تا آخر کتاب با نویسنده همراه شوید و روایت جذاب و هیجان‌انگیز آن را دنبال کنید.

کتاب زنی با سنجاق مرواری‌ نشان برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به خواندن داستان‌ها و رمان‌های تاریخی و معمایی ایرانی علاقه‌مند هستید، پیشنهاد می‌کنیم رمان زنی با سنجاق مرواری‌نشان را بخوانید.

با رضیه انصاری بیشتر آشنا شویم

رضیه انصاری نویسنده‌ی ایرانی متولد 1353 در تهران است. او در مقطع کارشناسی ادبیات آلمانی خوانده و سپس تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته‌ی زبان‌شناسی ادامه داده است. انصاری به صورت جدی حرفه‌ی نویسندگی را با انتشار نوشته‌هایش در مطبوعات و روزنامه‌های مختلف از جمله آفتاب امروز، صبح امروز، هم‌میهن، شرق و همشهری آغاز کرد.

از برجسته‌ترین آثار منتشر شده‌ی رضیه انصاری می توان به این موارد اشاره کرد: رمان‌های «شبیه عطری در نسیم، تریو تهران، زنی با سنجاق مرواری‌نشان و تک‌داستان‌هایی نظیر لوبو، مسافر و نوازش از سمت تیز». اولین رمان او با عنوان «شبیه عطری در نسیم» نامزد یازدهمین دوره‌ی جایزه‌ی بنیاد هوشنگ گلشیری و برنده‌ی دوازدهمین دوره‌ی جایزه‌ی مهرگان ادب برای بهترین رمان در سال‌های 1388 و 1389 شد. همچنین رمان تریو تهران در فهرست نامزدهای جایزه‌ی فصل سال 1392 قرار گرفت و توانست جزو رمان‌های برتر آن سال از نگاه داوران جایزه‌ی شهید غنی‌پور قرار بگیرد. برگزاری جلسات داستان‌خوانی و نشست‌های نقد و بررسی آثار ادبی از دیگر فعالیت‌های حرفه‌ای رضیه انصاری به حساب می‌آیند.

دربخشی از کتاب زنی با سنجاق مرواری نشان می‌خوانیم

تا منزل ایرج‌میرزای شاعر چند خیابان مانده بود. معقول‌تر آن بود که سرچشمه از درشکه پیاده نمی‌شد و سبزه‌میدان را هم سواره می‌آمد تا ارگ. هیچ حساب سوز سرما و هجوم افکار پریشان را نکرده بود. قدم زدن در این سرما و تاریکی، که لوتی‌ها و کلاه‌مخملی‌ها و مستان غزل‌خوان هم در خانه‌ها پناه گرفته بودند، ضرورتی نداشت. تمام راه پیش چشمش جنازه‌ی آویزان از تیرک‌های چوبین، مانند آونگی این‌طرف و آن‌طرف تاب می‌خورد؛ قاتلِ نفسی سرخورده و ناامید، یا مقتولی به خاطر اغراض شخصی و دنیوی؟ نفعی که کسی را به ارتکاب قتل این جوان سوق داده، چه می‌توانست باشد؟ یا چه چیزی سبب می‌شد جوانکی از هر لحاظ بی‌غم، تاجر موفق و متموّل، ساکن یک همچو جای مرفهی، با آبا و اجداد سرشناس و هنرمند، در بهار زندگی‌اش چنین بی‌رحمانه با همه‌چیز و همه‌کس وداع کند؟ اگر فرضیه‌ی خودکشی صحت داشت، که استاد شکیب بود و نظرش صائب، حتماً صد هزار فرسخ فاصله بود میان چنین آدمی ‌و آن حیوان سبع، قاسمعلی دولابی، که اجساد را سر می‌برید و جنازه‌ی بی‌سر را پای دیوار رها می‌کرد و سرش را جایی دیگر در چاله‌ای پنهان. عجیب‌مخلوقی است این موجود دوپا.

اد در خیابان می‌دوید و سرما شدت می‌گرفت. میرزا یقه‌ی نیم‌تنه را دور گردنش کیپ‌تر و کلاه را بر سر محکم کرد و وارد گذر اصلی شد. جنازه‌ی آویزان در نظرش تندتر تکان می‌خورد. استاد گفته بود به سبب سادگی تهیه‌ی اسباب و وسایل، سالی دو سه نفر در همین تهران بدین طریق خودکشی می‌کنند؛ مرگی که ظرف کمتر از ده دقیقه اتفاق می‌افتد. بیشتر هم اشخاصی مجنون یا عصبانی هستند یا اختلالات دِماغی دارند. استاد تعریف کرده بود ابتدا در سر، حس گرما و بعد در گوش صداهای عجیب شنیده می‌شود، چشم‌ها برق می‌زنند و پاها مانند سرب سنگین می‌شوند.

فهرست مطالب کتاب

1. خبر کشف جنازه ی آویزان
2. با جنازه در محل
3. نزد مافوق و بازجویی از مظفر
4. شب نشینی با ایرج ‌میرزا
5. پرس ‌و جو در بازار و کوچه‌ ی ایلخانی
6. در نظمیه و بازجوییِ دوباره از مظفر
7. هنوز در نظمیه با مافوق
8. نامه ‌ای در جیب مقتول و خبر قتلی دیگر
9. با جنازه‌ ی دوم در محل
10. با عارف قزوینی
11. پیدا شدن سنجاق در بن‌ بست اعتصامی
12. با زن در نظمیه و رویارویی‌ زن با مظفر
13. بازجویی سوم از مظفر
14. قصه ‌ی زن
15. میرزا در راه و سر درآوردن از بن ‌بست
16. ناخوشی میرزا، خانه‌ ی خالی از زن و استمداد میرزا از حسین
17. در نظمیه و هویدا شدن اسامی آزادی‌ خواهان
18. تعقیب شبانه و پیغام باد صبا
19. گزارش آخر