معرفی و دانلود کتاب سینما مایاک

معرفی کتاب سینما مایاک

کتاب سینما مایاک رمانی سیاسی و عاشقانه از سعید تشکری و روایتگر عشقی ناپذیرفتنی میان یک دختر روس و پسر ایرانی، درست در بحبوحه‌ی لشکرکشی روسیه به ایران در زمان قاجار است. این عشق جنون‌آمیز با درگیری میان دختر و پدرش پیوند می‌خورد و با نزدیک شدن جنگ، به مخاطره کشیده می‌شود.

درباره‌ی کتاب سینما مایاک

گرایل، مردی روس، تاجر سینماتوگراف و صاحب سینما مایاک است و ثروت زیادی را از این راه به دست آورده. دخترش کاتیا رویاهای بلندپروازانه‌تری دارد؛ روسیه در حال لشکرکشی به ایران است و جاسوسی برای این کشور می‌تواند ارتباطات سودمندی را برای او مهیا کند. به‌همین‌دلیل کاتیا برای تحقق رویاهایی که در ذهن دارد، به جاسوسی برای روس‌ها مشغول می‌شود. در این میان، به‌واسطه‌ی یک آگهی استخدام برای عکاسی، راه جوانی ایرانی به نام بَروا به سمت سینما مایاک باز می‌شود و این اتفاق آغاز عشق آتشین میان کاتیا و برواست.

کاتیا، همان دخترِ صاحب سینما مایاک، با وجود هشدارهای پدرش به او، دلسپرده‌ی بروا می‌شود و درگیری‌های سیاسی و عاطفی دختر و مخالفت پدرش، حاصلی جز خشم و شکنجه و خشونت برای این دو جوان ندارد. این علاقه که به مرزبندی، دین و تاریخ پیوند خورده است، عشقی ممنوعه است که تاوان سنگینی برای هر دو دارد.

کتاب سینما مایاک رمانی در ژانر عاشقانه و سیاسی از سعید تشکری، نویسنده‌ی به‌نام معاصر است. این رمان در سال 1398 توسط نشر کتاب کوچه منتشر شد. رمان سینما مایاک روایتی از یک عشق لجام‌گسیخته و آتشین است که تمام باید و نباید‌ها را زیر پا می‌گذارد. پس‌زمینه‌ی سیاسی این عشق با ظرافت برای خواننده ترسیم شده و این دقت و ظرافت بر آمده از چند دهه تجربه‌ی نویسندگی سعید تشکری در حوزه‌ی تاریخ و دین است. در حقیقت می‌توان گفت این رمان از عشق برای بیان بهتر یک وضعیت سیاسی کمک گرفته است و محوریت اصلی آن آشفتگی‌ها و تضادهایی هستند که بر شخصیت‌های داستان چیرگی دارند.

کتاب سینما مایاک برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب سینما مایاک به تمام طرفداران رمان‌های عاشقانه، سیاسی و تاریخی پیشنهاد می‌شود.

با سعید تشکری بیشتر آشنا شویم

سعید تشکری زاده‌ی 1342 رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس معاصر ایرانی و خالق بیش از چهل اثر هنری است. آثار او عمدتا در حوزه‌ی ادبیات دین و انقلاب بوده و در این زمینه، جوایز متعددی از جمله جایزه‌ی کتاب سال رضوی و کتاب سال شهید غنی‌پور را از آن خود کرد. موفق‌ترین آثار ادبی او «بار باران»، «ولادت» و «پاریس پاریس» و شناخته‌شده‌ترین فیلم‌نامه‌ی او متعلق به مجموعه‌ی تلوزیونی «زمانه» است. سعید تشکری بعد از چهار دهه فعالیت هنری و ادبی در سال 1400 به دلیل ابتلا به کرونا درگذشت.

در بخشی از کتاب سینما مایاک می‌خوانیم

خبر مصیبت را علی‌مرد اول تکه‌پاره شنید. بعد هم زن کاویان همه‌اش را درست مثل هندوانه‌ی قاچ‌شده، سرخِ سرخ، برایش توی دُوری گذاشت. کاویان خوش نداشت یک دختر فقیر، زن پسرش شود؛ حتی اگر دست آن‌ها به هم رسیده باشد. علی‌مرد، هر چه را باید بشنود، شنید. شنید و قد خم کرد. کلاه‌پوستی‌اش را تا جایی پایین کشید که عرق سردش را فقط خودش حس کند. دختر حورا تَردامن شده بود. بی‌عصمتی در خانه‌ی او! زحمت و رنج حورا، به بار ننشسته، بر باد رفته بود. حال او چه باید کند؟ چگونه می‌تواند باری از دوش و پشت تا شده‌ی حورا، زن رفیق مرحومش، بردارد؟ خودی به خانه‌ی او شبیخون زده بود. فرقش چه بود؟ وقتی خانه خرابی و دیوار خرابی پیش بیاید، دیگر آمده است. علی‌مرد صد بار تا دم درِ حیاط خانه‌اش رفت و برگشت و به خودش سیلی زد. در ذهنش، جهانِ خدا بیامرز و حورا، انیس و بدنامی و بی‌سایه‌سریِ دو زن را بارها مرور کرد.

قفل در را که به خاطر برف، یخ زده بود، باز کرد. خُرد و خَراب و خاکشیر به خانه و حیاط خانه‌اش برگشت. یک راست، به طرف اتاق حورا و دخترش انیس رفت. آن‌ها را صدا زد. بعد همه‌ی زن‌های همسایه را صدا زد. لب حوض نشست و منتظر ماند. برف ایستاده بود. در دل شب، رد پاها را روی برف دید. به ماه نگاه کرد که به قاچ خربزه‌ای می‌مانست، شاید هم به داسی که در حوض آب داشت تکان می‌خورد. امشب اَیاس بود. همه بیرون آمدند. علی‌مرد فکر کرد، چقدر تابستان خوب است. تازه این وقت شب که می‌شد، همه توی حیاط می‌آمدند و دور هم می‌گفتند و می‌شنیدند. اما حالا، از ترسِ سرما، همه توی اتاق‌ها کز کرده بودند.