معرفی و دانلود کتاب شاهدختی که بادمجان نمی‌خورد

معرفی کتاب شاهدختی که بادمجان نمی‌خورد

کتاب شاهدختی که بادمجان نمی‌خورد نوشته‌ی کریسولا لولوپولو ماجرای دختر بچه‌ی کوچکی به نام هلنا است که که بهانه‌گیر بوده و هر غذایی را دوست ندارد.

موضوع اصلی کتاب شاهدختی که بادمجان نمی‌خورد چیست؟

کریسولا لولوپولو (Chryssoula Loulopoulou) در کتاب شاهدختی که بادمجان نمی‌خورد (The princess who didn't eat eggplants) روایتگر قصه‌ی زندگی شاهدختی است که با وجود رفاه و تمام امکاناتی که دارد احساس خوشبختی نمی‌کند. او تنهاست، هیچ دوستی ندارد و شدیداً بد غذاست.

هلنا یک روز بر حسب اتفاق با دختری آشنا می‌شود که بر خلاف او خواهر و برادر داشته و تمامی غذاها را دوست دارد، زیرا می‌داند باید قدردان تمام نعمت‌های خداوند مهربان بود.

کتاب شاهدختی که بادمجان نمی‌خورد مناسب چه کسانی است؟

کتاب شاهدختی که بادمجان نمی‌خورد قطعاً برای تمامی کودکانی که به مدرسه می‌روند مفید و تاثیرگذار خواهد بود.

در بخشی از کتاب شاهدختی که بادمجان نمی‌خورد می‌خوانیم:

روزی روزگاری شاهدخت هلنا کوچک در کاخ با شکوهی به همراه پدر و مادرش زندگی می‌کرد.

شاهدخت صورت کوچک زیبا با چشم‌های آبی خیره کننده داشت. گوشواره‌های مروارید صورتی رنگ که زیبایی او را دو چندان می‌کرد در گوش‌هایش داشت و در دست‌های ظریف‌اش، دست‌بند زیبایی به دست داشت که به جواهرسبز رنگی مزین شده بود و روی موهای ابریشمی قهوه‌ایی رنگ‌اش تاج مرواریدی داشت که نشان پادشاهی بود.

مادرش، ملکه اوا گلیا، همیشه برای دختر زیبایش بهترین لباس‌ها را می‌پوشید. لباس‌های ابریشمی چین‌چینی که در وزش باد اندام ظریف شاهدخت را در هوا جابه‌جا می‌کرد و غرق در خوشحالی می‌شد. پارچه لباسش پر از نقش و نگار خورشید، پرنده‌ها، گل‌های رنگارنگ و زنبورهای در حال پرواز، قلاب‌دوزی شده بود و با تماشای پیراهنش انگار در طبیعت زیبا سفر می‌کردی اما با وجود این همه امکانات و لباس‌های زیبا و پرنقش‌ونگار، شاهدخت احساس خوشبختی نمی‌کرد. او با ناراحتی و سرگردانی در راهرو و باغچه‌های کاخ قدم می‌زد و به خاطر این که دوست و خواهر برادری نداشت احساس تنهایی می‌کرد. یک روز شکایتکنان به مادرش گفت: مادر جان من کی می‌توانم با کسی بازی کنم؟ من تنهایی را دوست ندارم. این همه اسباب بازی در اتاق من هست اما هیچ کسی نیست که با من بازی کند.