معرفی و دانلود کتاب شهرزاد چاه
برای دانلود قانونی کتاب شهرزاد چاه و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب شهرزاد چاه
کتاب شهرزاد چاه رمانی ایرانی از مژده ساجدین است که با نثری شاعرانه و توصیفات دقیق، داستان زنی جوان را روایت میکند که ساکن تهران است. داستانهای گوناگونی که در طول رمان میخوانیم، بهتدریج بخشهایی از گذشته و حال را آشکار میکنند؛ با تغییر راوی، مکان رویدادها نیز تغییر میکند و این مسئله به پویایی روایت میانجامد.
دربارهی کتاب شهرزاد چاه
روایتی یکنواخت که در دل خود اسرار زیادی از زنان ایرانی پنهان کرده است؛ مژده ساجدین در کتاب شهرزاد چاه با توصیفات دقیق و لحنی شاعرانه، تصویری جامع از روزهای خوش کودکی در ایران گذشته و خرده عناصر فرهنگ ایرانی در زمان حال ارائه کرده است. روایت چندلایهای که نویسنده در این رمان به کار برده، بین گذشته و حال در حرکت است و حالوهوای زندگی در روستایی غمزده را به روزمرگیهای زیست شهری، پیوند میزند. ادبیات گیلکی که در این رمان به کار رفته، به ارزش زبانی و ساختاری آن افزوده و خواندن چنین داستانی را دلنشینتر کرده است. شخصیتهایی که از روستاهای شمال تا پاریس و تهران را تجربه و زندگی کردهاند، حرفهایی برای گفتن دارند که هربار راهی به خاطرات گذشته پیدا میکند.
راویان مختلفی که در کتاب شهرزاد چاه حضور دارند، باعث ایجاد چندصدایی در رمان و جلوگیری از حاکمیت یک صدای واحد میشوند. همچنین وجود راوی اصلی بهعنوان دانای کل، با فاصلهگذاریای که ایجاد میکند، مرزی مشخص میان جهان واقعی و جهان رمان میگذارد. این رمان شرححالی است از زنان ایرانی، درونیات و پستی و بلندیهایی که در طول زندگی از سر میگذرانند. شهناز، نیلو و شهرزاد در کنار راوی دانای کل، راویان اصلی این رمان اجتماعی ایرانی هستند که هرکدام از زاویه دید خود، رویدادهای گذشته و حال را روایت میکنند.
کتاب پیش رو به همت انتشارات هیلا در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.
کتاب شهرزاد چاه برای چه کسانی مناسب است؟
مطالعهی این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی ایرانی با محوریت مسائل زنان، جالب خواهد بود.
در بخشی از کتاب شهرزاد چاه میخوانیم
از خوابى سنگین، که تا پیش از ظهر طول مىکشد، بیدار مىشوم. مسعود نیست. صداى کوبیدن چیزى و لهجه غریبه چند مرد را در حیاط مىشنوم و یادم مىآید پیش از بیدار شدن خواب پیرزن سیاهپوش را دیدم و آوازش را شنیدم ولى یادم نمىآید چه مىخواند.
دیشب، در مسیر هتل تا خانه، وقتى از نیلو پرسیدم چنین کسى را دیده، گفت نه. بعد چشمهایش مات شد. مدام برمىگشت نگاهم مىکرد و سرش را پایین مىانداخت. شاید هم اینطور خیال کردهام. صدایش مىزنم. دو بار، سه بار. مثل همیشه درنزده مىآید تو. سینى ورشوى کوچک را روى زانویم مىگذارد، دستها را چند بار به دامن مىکشد و خشک و معذب لبه تخت مىنشیند.
هنوز نیمه چپ صورتش قشنگ است. سفید و نرم، با چند کک و مک اطراف بینى، نیمى از لب غنچهاى، یک چشم عسلى و چشم نابینایش سیاه. به جاى گوش راست، فقط یکى دو چین پوست سوخته هست، مثل یک لب بسته سیاه. طرف سیاه صورتش پر از چروک است. کاچى در کاسه چینى گلولهگلوله شده و فنجان چاى سرد است. لیوان شیر را برمىدارم: «خانومخانوما کجاست؟ سر و صدا مال چیه ننه؟»
گوش چپش را مىگیرد طرفم: «ها؟. این شاغوزْدارِ بیچاره را که بمُرده دارند مىاندازند. این را، اون سفر که آقامیر ما را بیاورد تهران، شامار به من بداده بود. فقط یک شاخه کوچک بود، به اندازه یک طفل تازهزا. دو سه تا نخ ریشه هم داشت. شاخه را بکاشت میان یک گلدان سفال، گلدان و شاخه را بپیچاند میان سه تا شمد خیس، بگذاشت روى اسباب مسبابان. چقدر هر سال قشنگقشنگ براى خودش گل مىکرد حیوان خدا! باغبان بیامده ببیند اگر زمین را آفت بزده، واسه درختان دیگر چاره بکند. همسادهها هم بیامدهاند واسه آشپزى. حال تو خوب هست دخترجان؟ هیچ جاى تو درد نمىکند؟ آب حمام را گرم بکردم که بروى غسل بکنى. شانازجان، یک چیز هست مىخواهم به تو بگویم. این فکر و خیالان چرت و پرت. حالا هیچى هم نیستها، ولى قبلِ اینکه بروى سفر. آدمى است دیگر، شاید من را یک چیزى بشد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب شهرزاد چاه |
نویسنده | مژده ساجدین |
ناشر چاپی | انتشارات هیلا |
سال انتشار | ۱۳۹۵ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 296 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-5639-58-2 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |