معرفی و دانلود کتاب صوتی به کی سلام کنم؟

معرفی کتاب صوتی به کی سلام کنم؟

وقتی قلم خوش‌ذوق سیمین دانشور، موضوعات فرهنگی و اجتماعی ایران را سوژه‌ی روایت خود می‌کند، اثری شنیدنی به نام کتاب صوتی به کی سلام کنم؟ پدید می‌آید. این مجموعه شامل ده داستان کوتاه است که هر یک ماجرا و قهرمان متفاوتی دارند اما همچنان یک نخ نامرئی و ظریف آن‌ها را در کنار یک دیگر قرار می‌دهد. پیرنگ اصلی روایت‌های این اثر، روابط اجتماعی، باورها و خرافات تنیده شده در فرهنگ ایران دهه‌ی سی و چهل است.

درباره‌ی کتاب صوتی به کی سلام کنم؟

ده قصه، ده ماجرا. کتاب صوتی به کی سلام کنم؟ حاصل نگاه نکته‌سنج یک بانوی نویسنده‌ی ایرانی است که با هوشمندی تمام، پستی‌ها و ضعف و چالش‌های فرهنگی زمانه‌ی خود را در فضای داستانی به تصویر درمی‌آورد. داستان‌های سیمین دانشور (Simin Daneshvar) از دل حوادث آشنا بیرون می‌آیند و گاه از رخدادهای واقعی نیز نیرو می‌گیرند، درست مانند داستان ‌«تیله‌ی شکسته» که در فضای زلزله‌زده‌ی شهر بوئین‌ زهرا آفریده شده است. داستان‌های این نویسنده‌ی توانمند، چنان هستند که گویی از زبان یک آشنای قدیمی بر ما روایت می‌شوند، شاید به همین جهت باشد که مخاطبان ایرانی ارتباط کم‌نظیری با قلم این نویسنده دارند.

تاریخ فرهنگی ایران، به خصوص در دوران زندگی نویسنده‌ی این مجموعه، هرگز به دور از باورهای عجیب و خرافات غریب و چشم‌وهم‌چشمی و حسدورزی و تعارف‌های گزاف نبوده. برای همین است که در هر یک از ده داستان این مجموعه دیر یا زود سروکله‌ی شخصیت‌های ناهمگون و حوادث نامیمون پیدا می‌شود. درست مانند زن کولی و داروگری که در داستان «مار و مرد» به زنی که حاجت بچه‌دار شدن دارد، دوایی عجیب می‌دهد و مسیر زندگی او را به کل زیرورو می‌کند.

روابط پیچیده‌ی انسانی و دل بستن و دل کندن‌ها نیز از دیگر موضوعاتی است که هم در داستان‌های سیمین دانشور دیده می‌شود و هم در پیرنگ فرهنگی ایران. در داستان‌های نویسنده‌ی کتاب صوتی به کی سلام کنم؟ روابط عاشقانه، محدود به عشق‌های پاک و پرشور جوانی نیستند. گاه باید زندگی را از زبان زنی شنید که چهاربار ازدواج کرده و در هر یک از این ازدواج‌ها شمایل تازه‌ای از عشق و نفرت را تجربه کرده، درست مانند راوی داستان «یک سر و یک بالین». گاه نیز باید برای شنیدن عشق‌هایی که به خیانت و نفرت آلوده‌ شده‌اند آماده شد، مانند داستان «تصادف».

سیمین دانشور، نمایی خاص از زنانگی و گوشه‌نگاهی به سیاست

در بیشتر داستان‌های این مجموعه‌ اگر راوی و قهرمان یک زن نباشد حداقل می‌توان از حضور ردپای یک زن مطمئن بود. اما تصویری که سیمین دانشور از زنانگی نشان می‌دهد لزوماً چهره‌ای لطیف نیست. زن‌ها در مجموعه‌ی داستانی به کی سلام کنم؟ هم می‌توانند اسیر حرص و طمع مال دنیا شوند و هم چهره‌ای دورو و ظاهربین از خود به نمایش بگذارند. درست مانند آن چه در داستان «چشم خفته» خواهیم شنید.

سیمین دانشور سوژه‌های داستانی‌ کتاب به کی سلام کنم؟ را در قاب زمان و فضای هم‌دوره‌ی خود روایت می‌کند، به عبارتی در دهه‌ی سی و چهل شمسی. دورانی که خالی از رخداد‌های سیاسی نیست. با تمام اجتماعی بودن پیرنگ داستان‌های این مجموعه، همچنان رگه‌های حوادث سیاسی نیز به سرنوشت شخصیت‌های داستانی رسوخ می‌کند و تضاد و تناقض جامعه‌ی آن روز را نشان ما می‌دهد. همین درگیری و دوگانگی درباره‌ی عقاید مذهبی نیز در یکی دو داستان این مجموعه به خوبی دیده می‌شود. شاید با این تعریف بتوان این مجموعه را تکه‌ و برش‌هایی دانست که در کنار هم تصویری نزدیک به واقعیت زمانه‌ی نویسنده را بر ما نمایان می‌کنند.

سیمین دانشور، با تمام وفاداری خود به ادبیات داستانی کلاسیک، از تکنیک‌های مدرن داستان‌نویسی نیز در روایت خود استفاده می‌کند و این یکی دیگر از نکات جذابی‌ست که کتاب صوتی به کی سلام کنم؟ را برای مخاطب امروز شنیدنی‌تر خواهد کرد. این مجموعه‌ داستان ماندگار، با تلاش نشر صوتی آوانامه تهیه شده و انتشارات خوارزمی نیز در تولید آن همکاری داشته. روایت گیرا و جذاب داستان‌ها کاری از معصومه عزیزمحمدی، مهدی خلیلی و مهیار ستاری است.

کتاب صوتی به کی سلام کنم؟ برای شما مناسب است اگر

• به مرور کردن ادبیات داستانی ایران و به‌ویژه آثار نویسندگان نام‌آشنای آن علاقه‌مندید.
• پیرنگ‌های اجتماعی و فرهنگی در بستر روایت‌های ماجرایی را می‌پسندید.
• می‌خواهید جهان داستان را از دریچه‌ی نگاه نویسنده‌ای بانو دنبال کنید.

در بخشی از کتاب صوتی به کی سلام کنم؟ می‌شنویم

بدبختی ما از وقتی شروع شد که صدیقه خانم همسایه دیوار به دیوارمان ماشین خرید و با دستکش سفید و عینک سیاه پشت فرمان نشست. صبح که از خانه درآمدم، دیدمش. تعارف کرد که سوار بشوم. به اینکه سوار بشوم، اشهدم را به پیش‌بینی حوادث آینده خواندم که از دوی بعد از ظهر همان روز شروع شد. به خانه که آمدم، زنم بغ کرده بود. جواب سؤال‌های من رو کوتاه می‌داد. آره یا نه؟ همان زنی که هر وقت به خانه می‌آمدم، می‌گفت: «گوش کن! می‌خواهم گزارش امروز را بدهم. چه گوش کنی چه نکنی، حرف‌هایم را می‌زنم. پس آبروی خودت را نبر و گوش کن.» و اخبار را می‌داد که هر قدمی که برداشته بود حادثه‌ای آفریده بود و صدیقه خانم همچین کرده بود و همچون کرده بود. اما آن روز زنم رفتار یک آدم ماشینی را داشت.

ناهار را آورد که در سکوت خوردیم. برای اولین بار سیگاری روشن کرد. ناشیانه به دهان گذاشت و گفت: «راست بنشین، می‌خواهم چیزی به عرض آقا برسانم.» راست نشستم و بند دلم پاره شد. گفت: «باید یک ماشین برایم بخری و خودت می‌دانی که خواهی خرید.» گفتم: «عزیزم، چرا به تقلید هنرپیشه‌ها تو فیلم‌های دوبله حرف می‌زنی؟» گفت: «خودت را به کوچه علی چپ نزن. ماشین را کی می‌خری؟» گفتم: «جانم، تو که رانندگی بلد نیستی.» گفت: «از صدیقه خانم ته‌وتوی کار را درآورده‌ام. خرج تمرین رانندگی تا تصدیق بگیرم پانصد تومان است. آن را از اداره‌ی گدایت مساعده بگیر. اگر ماشین را قسطی بخریم صرفه ندارد، اما اگر چکی بخریم سی‌ودو هزار تومان است. دست دوم ارزان‌تر است، ولی آن هم صرفه ندارد. می‌افتد به روغن‌سوزی و هی باید ببرم تعمیرگاه. تو هم که ماشاالله یک قدم برای زنت برنمی‌داری. خودم دم‌به‌دم باید ببرم و گردنم را کج کنم و کلاه سرم بگذارند. ماشین نو بخر!»

فهرست مطالب کتاب صوتی