معرفی و دانلود کتاب صوتی سرداب وحشت

معرفی کتاب صوتی سرداب وحشت

لذت تجربهٔ سراسر وحشت و دلهره! کتاب صوتی سرداب وحشت نوشته‌ی مرضیه کاظمی ونهری، داستان ترسناک خانواده‌ای را روایت می‌کند که پس از نقل‌مکان به خانه‌ای جدید اتفاقات هولناکی برایشان می‌افتد. این رمان برای کسانی که روحیه حساسی دارند و دچار ترس و توهم می‌شوند، مناسب نیست.

درباره کتاب صوتی سرداب وحشت:

همانطور که می‌دانید داستان‌های ترسناک می‌تواند در برخی افراد هورمون آدرنالین را ترشح کند. این هورمون زمانی ایجاد می‌شود که شخص در یک موقعیت هیجان‌انگیز و خطیر قرار دارد و عوامل استرس‌زا در اطراف او وجود دارند. به همین دلیل این افراد به دیدن فیلم‌های ترسناک و خواندن و شنیدن داستان‌های هولناک علاقه پیدا می‌کنند.

کتاب سرداب وحشت یکی از آن رمان‌هایی است که با داستان وهمناک خود، آدرنالین زیادی در بدن ایجاد می‌کند و شما می‌توانید نهایت هیجان را با شنیدن آن تجربه کنید. داستان درمورد زندگی «پیمان» و «مهتاب» است که به همراه فرزندشان زندگی آرام و خوبی دارند. تا زمانی که پیمان از طرف محل کارش به مأموریتی در شمال کشور نائل می‌شود.

آن‌ها بعد از نقل‌مکان به شمال خانه‌ای می‌خرند که قیمت آن بسیار ارزان‌تر از ارزش واقعی‌اش است. مهتاب از همان ابتدا متوجه اتفاقات عجیبی در آن خانه می‌شود؛ اما هیچ‌کس حرف‌هایش را باور نمی‌کند. او متوجه حضور نیروهای مرموزی در آن جا می‌شود اما نمی‌تواند ثابت کند که به غیر از آن‌ها موجودات دیگری هم در آن جا زندگی می‌کنند.

پیمان در ابتدا به حرف‌های مهتاب توجهی نمی‌کند و به او پیشنهاد می‌دهد که به روان‌شناس مراجعه کند. اما پس از مدتی او هم متوجه حضور نیروهای شرور می‌شود و حرف‌های مهتاب را باور می‌کند. با شنیدن این کتاب حس ترس و دلهره را هم‌زمان حس خواهید کرد و می‌توانید صحنه‌های توصیف شده را به‌خوبی در ذهن خود تصور کنید.

مرضیه کاظمی ونهری این رمان را با این دغدغه نوشت که تعداد داستان‌های ایرانی در ژانر وحشت بسیار کم هستند و شاید این کتاب نقطه آغازی باشد برای نوشتن و انتشار بیشتر این‌گونه کتاب‌ها که اغلب مخاطب‌های زیادی هم دارند. سرداب وحشت شما را با یک‌دنیای هیجان‌انگیز و پر از وحشت آشنا می‌کند و ترس همراه با لذتی عجیب را برایتان رقم می‌زند.

کتاب صوتی سرداب وحشت مناسب چه کسانی است؟

اگر به داستان‌های ترسناک و هیجان‌انگیز علاقه دارید، از شنیدن این کتاب لذت خواهید برد.

در بخشی از کتاب صوتی سرداب وحشت می‌شنویم:

با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم خواستم توجهی نکنم اما مثل اینکه شخصی که آن طرف خط بود کار واجبی داشت. با زحمت از رختخواب برخاستم و به‌طرف تلفن رفتم همین که گوشی را برداشتم با صدای خواب‌آلوده و کمی عصبی گفتم: بله بفرمایید؟!

کسی جواب نداد. دوباره بلندتر گفتم: بفرمایید...

صدای خندهٔ پیمان از آن طرف خط بلند شد و گفت: تنبل خانم تا حالا خوابیده بودی؟! میدونی ساعت چنده؟!

نگاهی روی ساعت انداختم و گفتم: تازه 9 صبحه!

دوباره خندید و گفت: بله دیگه تازه اول صبحه، البته برای شما. راستی مگه پوریا امروز مدرسه نرفته؟ مهتاب نکنه دوباره خواب موندی و این بچه به مدرسه نرسیده؟!

با بی‌حوصلگی گفتم: نخیر آقای عزیز، پوریا این هفته نوبت ظهره و الان هم خوابیده. خب حالا چیکار داشتی؟

لحنش جدی شد و گفت: می‌خواستم بهت خبر بدم که کارهای انتقال انجام شده و قرار است که اواخر خرداد ماه منتقل بشم. خواستم از الان بگم تا آمادگی داشته باشی و کم کم فکر جمع کردن اسباب و اثاثیه باشی. ان شاءا... پوریا که امتحاناتش تموم بشه ما هم راهی می‌شیم.

فهرست مطالب کتاب صوتی